صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۲  ، 
کد خبر : ۳۱۷۷۵۹

تغییر استراتژی اصلاح طلبان؛ از «انتخابات مشروط» به «مشارکت حداکثری»؟!

این روزها و به‌ویژه بعد از جلسه هفته پیش هیئت‌رئیسه شورای عالی سیاست‌گذاری جبهه اصلاح‌طلبان با اعضای مجمع روحانیون مبارز، فعالان و رسانه‌های اصلاح‌طلب از ضرورت «مشارکت حداکثری» سخن می‌گویند! آن‌ها نیک می‌دانند که مشارکت مشروط جواب نمی‌دهد؛ نه می‌توان از پاسخگویی فرار کرد؛ نه می‌توان آب رفته اصلاحات را به جوی برگرداند؛ و نه می‌توان در برابر نظارت استصوابی مقاومت کرد!

به گزارش راهبرد معاصر؛ اوایل سال جاری دو مسئله به نقاط کانونی رسانه‌های اصلاح‌طلب تبدیل شده بود؛ یکی «انتخابات مشروط» که حجاریان از آن سخن به میان آورده بود، یکی هم «گفتگوی ملی».
«انتخابات مشروط» و «گفتگوی ملی»
سعید حجاریان در اواخر فروردین‌ماه 98 در یادداشتی که نسخه او برای انتخابات و درواقع شرط‌هایی برای رقابت سیاسی بود، عقلانی‌ترین راهبرد اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده را «مشارکت مشروط» دانست و تأکید کرد: «اصلاح‌طلبی باید موضع خود در برابر انتخابات را به‌صراحت و با جزئیات کامل اعلام کند. در کوتاه‌مدت، شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در مشارکت مشروط جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنانچه شروط مطرح‌شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.»
اصلاح‌طلبان که در سپهر سیاسی کشور، وضعیت اصلاحات را بی‌ستاره و بداقبال می‌دیدند در ابتدا گمان می‌کردند که حجاریان برای بقای اصلاح‌طلبی نشانه‌گذاری حساب‌شده‌ای انجام داده و شرط‌گذاری برای حاکمیت جواب می‌دهد! به همین دلیل از سویی به برجسته‌سازی «انتخابات مشروط» پرداختند و از سویی دیگر مسئله «گفتگوی ملی» را مطرح کردند تا جایی که عکس توکلی و نبوی در کنار هم(در حاشیه دیدار افطاری فعالان سیاسی با رئیس‌جمهور) به یکی از حاشیه‌های پررنگ‌تر از متن اردیبهشت‌ماه سال جاری تبدیل شده بود. («گفتگوی ملی» همان چیزی بود که پیش از آن، رئیس دولت اصلاحات برای گرفتن ضرب فتنه 88 با عبارت «آشتی ملی» آن را به مطرح کرده بود.)
«مشارکت مشروط» و «گفتگوی ملی» از سوی رسانه‌های اصلاح‌طلب دنبال به‌شدت دنبال شد؛ بخشی از آن‌ها به استقبال این طرح رفته و بخشی دیگر علیه انتخابات مشروط حجاریان موضع‌گیری کردند؛ دامنه اختلافات به حدی وسعت یافت که مسائلی مانند «قهر سیاسی»، «حضور بی‌قیدوشرط در انتخابات»، «سکوت در انتخابات» و «خروج از انتخابات» نقل محافل و رسانه‌های طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبان شد.
به همین دلایل بود که خود حجاریان مجبور بود در فواصل زمانی مشخصی در قالب یادداشت و یا گفتگو، به تشریح ابعاد انتخابات مشروط بپردازد. از میان این عرض‌اندام‌های رسانه‌ای حجاریان، یکی از گفتگوهای وی که گوشه‌ای از پشت پرده را نمایان می‌سازد، قابل‌تأمل است؛ او در گفتگو با روزنامه سازندگی (13 مرداد 98) در پاسخ به اینکه فواید و مضرات هر یک از استراتژی‌های مطروحه چیست؟، می‌گوید: «هر دو استراتژی سکوت در انتخابات و عبور از انتخابات، ما را ضربه‌پذیر می‌کند» و «عبور از انتخابات، استراتژی دقیقی نیست زیرا حکم به پایان پروژه اصلاحی سیاست‌محور می‌دهد!». به عبارتی حجاریان در این گفتگو خطاب به منتقدان انتخابات مشروط اعلام می‌کند که طرح بیشتر برای آزمودن فضای سیاسی و پیش بردن همان سناریوی نخ نمای فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا و یقه باز کردن برای حاکمیت و مقاومت در برابر نظارت استصوابی است.
چرا «انتخابات مشروط»؟
به‌طورکلی برای پاسخ به اینکه چرا حجاریان و به‌تبع او برخی اصلاح‌طلبان رادیکال به طرح «انتخابات مشروط» روی آوردند، بررسی و مداقه چند نکته زیر ضروری به نظر می‌رسد؛
1- فرار از پاسخگویی
مشاور سیاسی رئیس دولت اصلاحات، وقتی دید که افکار عمومی، ناکارآمدی دولت و مشکلات کشور و بی‌عملی، بی‌سامانی و بی‌اثری فراکسیون امید و شورای شهر پنجم را نتیجه عملکرد اصلاح‌طلبان می‌بینند به طرح مسئله‌ای پرداخت (انتخابات مشروط) که یکی از نتایجش «فرار از پاسخگویی» باشد. در همان مصاحبه حجاریان با روزنامه سازندگی (13 مرداد 98) او می‌گوید: «امروزه برخی از مردم می‌گویند، شما گفتید به روحانی رأی بدهید تا شرایط سامان شود؛ اما این‌طور نشد، فلذا دیگر با طناب شما به چاه نمی‌رویم. پس، اگر گفتار انتخاباتی تولید می‌کنیم، باید مبتنی بر تحلیل‌های دقیق باشد نه صرفاً هراس افکنی و انتخاب بین بد و بدتر و بدترین.»
2- حفظ آبروی اصلاحات و جدا کردن خود از دولت و فراکسیون امید
حجاریان در یادداشت فروردین‌ماه 98 (هفت پیشنهاد به جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات) نوشت: «اصلاح‌طلبی در سال ۹۸، با توجه به وضعیت سیاسی داخل و خارج و همچنین شرایط اقتصادی و معیشتی، در ابعاد مختلف نیازمند چابک‌سازی و نواندیشی است اما اساسی‌ترین موضوع بقای اصلاح‌طلبی است.»
وی همچنین در اواخر اردیبهشت‌ماه 98 و زمانی که اصلاح‌طلبان گلایه از دولت، فراکسیون امید و شورای پنجم را تشدید کرده و در مطالب و عناوینی مانند «ستون پنجم‌های امیدی» نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس و شورای شهر تهران را «غیرخودی»، «ستون پنجمی»، «مایه آبروریزی» اصلاح‌طلبان، «ناآشنا به امور شهری»، «پوپولیست» و «سیاسی‌کار» نامیدند، در یادداشتی با عنوان «کدام اصلاح‌طلبی، کدام بقا؟» خواستار استعفای حسن روحانی و برگزاری هم‌زمان انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در پایان امسال شد! او نوشت: «وجود و کارکرد پارلمان به دلیل تناقضات و تعارضات یا به تعبیری دیگر، حاکمیت دوگانه به‌طورجدی محل پرسش قرار گرفته است. شاید، تمهید حاکمیت یگانه و پایان دادن به این معضل، از معبر استعفای رئیس‌جمهور و برگزاری هم‌زمان دو انتخابات در اسفندماه سال جاری بگذرد تا نتیجتاً، مجلس و دولتی همسو با روسای همسوتر بر مصدر امور قرار بگیرند»
حجاریان در مصاحبه با روزنامه سازندگی (13 مرداد 98) نیز ردی از واقعیت به‌جای گذاشت و نوشت: «خاتمی و هرکسی دیگر باید با وسواس بیشتری استراتژی‌شان را انتخاب کنند و آبروی خود را خرج هر کس و هر نوع انتخاباتی نکنند تا سرمایه اصلاحات هدر نرود.»
چند روز پیش یکی از فعالان اصلاح‌طلب با بیان اینکه «موقعیت کنونی اصلاح‌طلبان در میان مردم شایسته جریان اصلاحات نیست» گفت: «“تضعیف تابلوی فکری اصلاحات درنتیجه سیاست ورزی در دوره حاکمیت اعتدال به دست آمد و نیز بحران مشارکت و در پی آن بی‌ثباتی، بی‌سامانی و نااستواری سیاسی نیز از دستاوردهای این دوره از حکمرانی جریان اعتدالی بود.»
3- مقاومت در برابر نظارت استصوابی
یکی دیگر از اهداف روشن جریان اصلاحات و ایده طرح انتخابات مشروط حجاریان، حمله به شورای نگهبان و مخدوش سازی نظارت استصوابی است.
حجاریان در همان مطلب «هفت پیشنهاد به جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات» بعد از طرح «انتخابات مشروط» نوشت: «عقلای جناح راست را درباره وخیم بودن شرایط آگاه کنند تا در ادامه، نیروهای مؤثر و تصمیم‌ساز حکومت تصویری واقعی از وضع موجود و مطلوب به دست آورند.» معنای حرف او، توجیه شورای نگهبان و تعدیل نظارت استصوابی بود.
به این بخش از حرف‌های او باید دقت کرد. او می‌گوید: «معتقدم در کلیه ادوار انتخابات نوعی عدم تقارن میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان وجود داشته است؛ به این نحو که اصولگرایان شورای نگهبان همراهشان بوده است و از ناحیه قدرت حمایت شده‌اند. آن‌ها در یک‌کلام گلخانه‌ای بوده‌اند اما اصلاح‌طلبان بهره‌ای از این حمایت‌ها نبرده و مجبور بودند خارج از گلخانه به حیات ادامه دهند. این مشکل سالیان سال وجود داشته ولی اکنون تشدید شده است. شرایط رقابت سیاسی در ایران شبیه یک مسابقه فوتبال است اما نه در وضعیت متعارف آن. الآن شیب زمین به ضرر ماست، داور از جناح مقابل است و تماشاگران متعلق به آن‌ها هستند. بازیکنان اصلی ما را هم اخراج کرده‌اند و از این گذشته رقیب بازیکنان خود را با دوپینگ به زمین بازی فرستاده است. همان‌طور که می‌بینید، مقدمات رقابت فراهم نیست لذا بیراه نیست اگر بپرسیم اساساً چرا باید وارد این میدان شد؟ پس ایده خروج از انتخابات ریشه در این وضعیت دارد. اما من برخلاف این دیدگاه معتقدم باید اصولگرایان را دموکراتیک کنیم. به بیان روشن، در وضعیت گلخانه‌ای حفره‌ها و منافذی ایجاد کنند و به‌مرور، پلاستیک دور و بر گلخانه را کنار بزنند تا هوای تازه به نیروهایشان برسد و زیست طبیعی را آغاز کنند. مولوی می‌گوید: اندک‌اندک خوی کن با نور روز/ ور نه خفاشی بمانی بی فروز؛ یعنی اگر با خورشید مواجه نشوی، به‌مرور کوری بر تو غلبه می‌کند... شما انتخابات دوره دهم مجلس را نگاه کنید! با عرض معذرت از نمایندگان تهران، عملاً تیم دست‌دوم منسوب به جریان اصلاحات امکان ورود به پارلمان را پیدا کرد. این نیروها دز خفیف اصلاح‌طلبی بودند اما به‌هرحال توانستند در تهران اصولگرایان را به ضیق و خناق بیندازند و سی به صفر شکستشان دهند. پس، جریانی که تا این حد گلخانه‌ای است و تاب دز خفیف اصلاحات را هم ندارد، در صورت وجود دز قوی سرنوشتی نامشخص خواهد داشت.»
از همین رو بود که بعدازآن اصلاح‌طلبان، حمله به شورای نگهبان و نظارت استصوابی را با قدرت بیشتری در دستور کار خود قرار دادند. محمد عطریان‌فر، عضو شورای مرکزی کارگزاران در گفت‌وگو با شرق با بیان اینکه «ما باید به‌جای کار روی انتخاب‌کنندگان که متأسفانه تا حدودی دلسرد شده‌اند، بر انتخاب‌شوندگان متمرکز شویم» گفت: «اصلاح‌طلبان باید هنرشان در گفت‌وگو باشد تا با استفاده از این ابزار راهگشا، موانع را برای حضور افراد لایق در مجلس برطرف کرد- شورای نگهبان با اختیارات فعلی یک واقعیت است؛ ما باید تقابل شکننده با شورای نگهبان را از بین ببریم و با گفت‌وگو از میزان رد صلاحیت‌ها بکاهیم.»
چرا «مشارکت حداکثری»؟
البته شایان ذکر است برخی از گروه‌های رادیکال اصلاح‌طلب در تلاش‌اند همان خط «مقاومت در برابر نظارت استصوابی» را ادامه بدهند و حتی در کارپوشه رئیس‌جمهور قرار داده و آن را از زبان او مطرح کنند (اظهارات اخیر رئیس‌جمهور در جلسه هیئت دولت در خصوص «مجلس اول») اما بررسی مواضع اخیر اصلاح‌طلبان به‌طورکلی از یکسو و مواضع قاطع شورای نگهبان از سوی دیگر، حاکی از آن است که تیر حجاریان و اصلاح‌طلبان به سنگ خورده است.
 
پیش‌ازاین در مطلبی مطرح کردم که مسئله «شرط‌گذاری» اصلاح‌طلبان، سابقه داشته و بررسی انتخابات مجلس پنجم گویای این واقعیت تاریخی است. در آن برهه، مجمع روحانیون مبارز پس‌ازآنکه با سرلیستی کروبی در مجلس چهارم با شکست مواجه شدند، برای مجلس پنجم اعتراضاً لیستی ارائه نکرد و به خیال اینکه با انتخابات یک‌طرفه مشارکت کم می‌شود به‌اصطلاح قهر کردند. این در حالی بود که با غیبت آنان، گروه‌های دیگری برای انتخابات حضور پیدا کردند. تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب مبنی بر انتخابات آزاد و رقابتی و همچنین تشویق ایشان برای شرکت گروه‌های مختلف سیاسی برای شرکت در انتخابات منجر به این شد که در پایان مجلس چهارم و در آستانه مجلس پنجم، گروه‌های سیاسی منتقد جامعه روحانیت حضور پیدا کنند و حزب کارگزاران را تشکیل بدهند. حتی آنکه چهره‌های مجمع روحانیون که خودشان مستقلاً لیست نداشتند مانند مجید انصاری و ... در لیست کارگزاران جای گرفتند. پس‌ازآن هم انتخابات برگزار شد و به گفته سید مرتضی نبوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نتیجه‌اش این شد که اکثریت کرسی‌های مجلس در اختیار جامعه روحانیت قرار گرفت و حدود 100 نفر هم از کارگزاران و طرفداران مجمع روحانیون در مجلس حضور پیدا کردند.
بر همین اساس است که این روزها و به‌ویژه بعد از جلسه هفته پیش هیئت‌رئیسه شورای عالی سیاست‌گذاری جبهه اصلاح‌طلبان با اعضای مجمع روحانیون مبارز، فعالان و رسانه‌های اصلاح‌طلب از ضرورت «مشارکت حداکثری» سخن می‌گویند! آن‌ها نیک می‌دانند که مشارکت مشروط جواب نمی‌دهد؛ نه می‌توان از پاسخگویی فرار کرد؛ نه می‌توان آب رفته اصلاحات را به جوی برگرداند؛ و نه می‌توان در برابر نظارت استصوابی مقاومت کرد!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات