
پایان جنگ تحمیلی در تابستان سال ۱۳۶۷، ارتحال امام خمینی(ره) در روز چهاردهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸، برگزیده شدن آیتاللّه خامنهای به رهبری انقلاب و آغاز دوران سازندگی با ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی، رویدادهای بزرگ و تأثیرگذاری بودند که انتخابات چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی را تحتالشعاع قرار میدادند. همانطور که در شماره گذشته اشاره شد، پیش از آغاز انتخابات، شورای نگهبان در پاسخ به استفساریهای، نظارت این شورا بر انتخابات را مطابق با اصل ۹۹ قانون اساسی، «نظارتی استصوابی» دانست که شامل همه مراحل اجرایی انتخابات، از جمله تأیید و ردّ صلاحیت كاندیداها میشود. این تفسیر جنجالهای بسیاری را به همراه داشت و برای مدتی افکار عمومی را به خود مشغول کرد.
این دوره از انتخابات را میتوان یکی از رقابتهای سنگین بین جریان چپ با محوریت مجمع روحانیون مبارز و جریان راست با محوریت جامعه روحانیت مبارز دانست. به واقع، این انتخابات آخرین تلاش جناح چپ برای باقی ماندن در عرصه قدرت پس از از دست دادن قوه مجریه، قوه قضائیه و مجلس خبرگان رهبری بود که با پیروزی کاندیداهای جناح مقابل در انتخابات، این تلاش نیز بیثمر ماند و پس از مشخص شدن نتایج انتخابات، مجمع روحانیون مبارز به عنوان رهبر جریان چپ فعالیت سیاسی خود را تعطیل کرد تا اینکه سالها بعد در آستانه انتخابات ریاستجمهوری هفتم فعالیت خود را بار دیگر از سر گرفت.
رقابت دو جناح
در این دوره طیف راست (شامل احزابی، چون جامعه روحانیت مبارز تهران، جمعیت مؤتلفه، جامعه وعاظ، جامعه اسلامی مهندسین و جامعه اسلامی فرهنگیان، جامعه زینب، جامعه اصناف و بازار) در سطحی گسترده با شعار پیروی از خط امام، اطاعت از رهبری و حمایت از هاشمی به صحنه انتخابات آمد.
این جریان در مقابل جریان چپ قرار داشت که افکار عمومی جامعه، عملکرد این طیف را در مجلس سوم در مخالفت با دولت هاشمی و تا حدی اطاعت نکردن از رهبری ارزیابی میکرد. در این دوره در كنار مجمع روحانیون مبارز، ائتلاف خط امام شامل دفتر تحكیم وحدت، انجمن اسلامی معلمان ایران، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، انجمن اسلامی مهندسین و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قرار داشتند.
از جمله مواردی که شائبه مخالفت با رهبری را تقویت کرد، ماجرای ملاقات ناباورانه حدود ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس سوم با آقای منتظری در اواسط سال ۱۳۷۰ بود؛ در حالی که در میان اقشار جامعه، به ویژه نیروهای مذهبی و انقلاب حساسیت بر روی آقای منتظری به عنوان مطرود حضرت امام(ره) زیاد بود؛ به ویژه سخنان «مرتضی الویری» رئیس كمیسیون برنامه و بودجه مجلس که از ضرورت استفاده از نظرات فقهی ایشان در حل معضلات نظام سخن گفت. بیشک، این اقدام تأثیر بسزایی در از دست دادن جایگاه مردمی جناح چپ داشت.
«آقای هاشمیرفسنجانی» در کتاب خاطرات خود مینویسد: «دولت کار و سازندگی، اولین انتخابات خود را برگزار میکرد؛ من که به شدت گرفتار امور اقتصاد و وضع بحرانی منطقه بودم، در گرداب انتخابات هم بخش مهمی از وقت و توانم، صرف مهار و حل و فصل اختلافات آزاردهنده و فرصتسوز شد که در برخی موارد به جهت تندروی و بیتوجهی طرفین به مصلحت کشور و نظام، چندان نتیجهبخش نبود. این اختلافات فزاینده، به جهت بیمبالاتی و محور اعتدال، باعث شده بود در مواردی نیروهای اصیل انقلاب رودرروی هم قرار بگیرند.»در جریان رسیدگی به صلاحیت داوطلبان نمایندگی انتخابات مجلس، حدود ۸۰ نفر از نامزدهای طیف چپ ردّ صلاحیت شدند که نزدیک ۴۰ نماینده مجلس نیز جزء ردّ صلاحیت شدهها بودند. گفتنی است، صلاحیت تعدادی از کاندیداهای مجلس در هیئت اجرایی رد شد؛ هیئتی که زیر نظر وزارت کشور به ریاست «عبداللّه نوری» فعالیت میکرد. گفتنی است، در جمع ۲۳ نماینده مجلس سوم که ردّ صلاحیت شدند، نام اشخاصی چون هادی خامنهای، هادی غفاری و صادق خلخالی وجود داشت.
انتخابات در روز ۲۱ فروردین ۱۳۷۱ برگزار شد که در تهران تنها دو نفر، آقایان سیدعلیاكبر موسویحسینی با ۹۳۷ هزار و ۳۰۲ رأی و سیدعلی اكبر ابوترابی با ۶۷۲ هزار و ۱۵۵ رأی توانستند از میان یك میلیون و ۷۰۱ هزار و ۲۹۹ نفر رأی، وارد مجلس شوند. در مرحله دوم که در تاریخ ۸/۲/۱۳۷۱ برگزار شد، مردم ۱۹ استان كشور در پای صندوقهای رأی، ۱۳۳ نماینده باقیمانده مجلس چهارم را انتخاب کردند. در این بین یك میلیون و ۲۵ هزار و ۶۲۹ نفر در تهران شرکت کرده بودند که اکثریت به فهرست کاندیدای جناح راست رأی دادند؛ به گونهای که حتی «مهدی كروبی» دبیركل مجمع روحانیون و رئیس مجلس سوم نیز از راهیابی به مجلس بازماند.
در این دوره سه نفر، از جمله مرحوم علیاكبر ابوترابی، سیدمحمود دعایی و سیدمحسن یحیوی جزء نامزدهای مشترك دو جریان سیاسی بودند که به عنوان نماینده مردم تهران برگزیده شدند. سالها جریان چپ عملکرد جناحی شورای نگهبان و حذف نامزدهای این جریان را عامل شکست معرفی میکرد؛ اما «موسویخوئینیها» در مصاحبهای به طور تلویحی این مسئله را رد کرد و گفت: «بنده و بسیاری از دوستان در آن دوره نامزد شدیم و در انتخابات حضور داشتیم و رأی نیاوردیم.»
تعطیلی موقت مجمع روحانیون مبارز
این شکست، مجمع روحانیون را به حالت تعطیلی کشاند و با این تعطیلی موقت (هرچند روزنامه سلام که عضو برجسته مجمع روحانیون آن را اداره میکرد، در این دوران در اوج فعالیتهای خود قرار داشت)، به قول عباس عبدی «جناح چپ پس از حذف از قدرت فرصتی یافت تا اجباراً به بازنگری گذشته بپردازد»؛ ولی این بازنگری به همسویی با جریان لیبرالمسلکی که از درون حلقه کیان سیراب میشد، انجامید.
باید افزود، با کنارهگیری مجمع روحانیون، فرصتی فراهم آمد تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به تازگی در مهر ماه ۱۳۷۰ شکل گرفته بود، محوریت سیاسی جریان چپ را برعهده بگیرد. هرچند محوریت معرفتشناسانه و بنیادی جریان چپ را باید در حلقه کیان و البته مركز تحقیقات استراتژیك ریاستجمهوری به ریاست «موسویخوئینیها» جستوجو کرد.