صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۴  ، 
کد خبر : ۳۱۸۱۴۳
نگاهی به آسیب‌ها و پیامدهای کوچه بازاری شدن سیاست

سیاست‌نامه تاکسی‌ها!

پایگاه بصیرت / حمیدرضا حیدری

در کشور ما صحبت کردن از مسائل سیاسی یکی از د‌م دستی‌ترین کارهایی است که روزانه انجام می‌شود؛ البته این که می‌گوییم مسائل سیاسی، این واژه تمام مسائل روز کشور و جهان از جمله مسائل اقتصادی، فرهنگی و نظامی را شامل می‌شود، آن هم بسته به آنکه مسئله داغ روز چه باشد. از زمانی که از خواب بیدار می‌شویم، رادیو، تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی، صف نانوایی‌، مسیر خانه تا محل کار در تاکسی، محل کار، سر کلاس درس، سر میز غذا و در معاشرت‌ها و شب‌نشینی‌ها بیشتر صحبت‌ها حول اتفاقات سیاسی روز دنیا می‌چرخد.

شاید عجیب باشد بگوییم در این مواردی که نام برده شد درباره مسائل مهمی چون تصویب شدن یا نشدن FATF یا حتی در مورد آرایش کنگره و مجلس نمایندگان آمریکا صحبت می‌شود؛ صحبت درباره مسائل منطقه‌ای هم نقل محافل است و اتفاقاتی از این دست که هر روز داغ شده و روز دیگر فراموش می‌شوند. به این ترتیب است که گویا در کشور ما همه افراد صاحب تحلیل سیاسی هستند و می‌توانند مسائل را سبک و سنگین کنند و تشخیص دهند چه چیزهایی پشت پرده اتفاق می‎افتد. جمله معروفی که همواره دستمایه طنز قرار می‎گیرد این است که گفته می‌شود «کار خودشونه!» هرگاه اتفاقی در کشور رخ می‌دهد، برخی این جمله را به کار می‌برند. این جمله تحلیل همیشگی رانندگان تاکسی و در حالت کلی‌تر مردم عوامی است که می‎پندارند پشت پرده وقایع را کشف کرده‌اند.

اگر بخواهیم قضاوتی خوب در این باره داشته باشیم، باید بگوییم مردم کشورمان هر چند برخلاف آن چیزی که فکر می‌کنند در مسائل روز تحلیل‌گر خوبی نیستند؛ اما اطلاعات سیاسی‌شان و اطلاع‌شان از اخبار روز در میان مردم کشورهای جهان بی‌نظیر است. پایگاه خبری بی‌بی‌سی چند سال پیش گزارشی درباره اطلاعات سیاسی مردم آمریکا با تیتر «پنج سؤال که اکثر آمریکایی‌ها پاسخ آن را نمی‌دانند» منتشر کرد. در این گزارش،‌ به آمارهای عجیب و غریبی بر‌می‌خوریم؛ مانند اینکه بیش از ۶۰ درصد مردم آمریکا نمی‌دانند نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی است و بیش از ۷۰ درصد آنان تقریباً هیچ شناختی از شرایط سیاسی و فرهنگی کشور ایران ندارند. بر اساس این گزارش بیش از ۸۰ درصد جوانان ۱۹ تا ۳۰ سال پاسخ پرسش‌های سیاسی روز را نمی‌دانند. حال آنکه اگر یک تحقیق میدانی در کشور ما حتی در دوره افتاده‌ترین نقاط روستایی‌اش انجام شود، آمارها به کلی متفاوت و بسیار عجیب است.

اینکه اطلاعات سیاسی مردم ما این قدر وسیع باشد خوب است یا بد؟ به این پرسش نمی‌توان پاسخی مشخص و قاطع داد. اینکه بیشتر مردم یک جامعه اطلاعات سیاسی داشته باشند و پیگیر عملکرد دولتمردان و حاکمان‌شان باشند، قطعاً چیز خوبی است. به علاوه اینکه داشتن اطلاعات سیاسی وسیع لازمه اصلی داشتن تحلیل سیاسی است؛ اما مشکل این است که دریایی از اطلاعات به وجود آمده که عمق آن تنها یک سانتی‌متر است. بسیاری از افراد قدرت تحلیل وقایع را ندارند؛ هر چند خودشان این‌طور فکر نمی‌کنند. همچنین آنها تنها اطلاعات مسائل روز را در خاطر دارند؛ اما حافظه تاریخی‌شان بسیار ضعیف است. اشکال دیگر این است که این افراد به راحتی به هر منبع خبری اعتماد می‌کنند.

البته باید بگوییم این موضوع تنها به مردم عادی که هر روز در کوچه و خیابان‌ها می‎بینیم محدود نیست؛ بلکه بسیاری از سلبریتی‌های فضای مجازی هم چنین رویه‌ای را دنبال می‌کنند. در نهایت اینکه «ادبیات سیاسی تاکسی» چیزی است که این روزها بیشتر رواج پیدا کرده و هر کسی هر اطلاعاتی را از هر طریقی که به دست آورده، با انسان‌های دیگر به اشتراک می‌گذارد و جامعه ما بیش از آنکه تحت تأثیر نظرات نخبگان عرصه سیاست باشد، تحت تأثیر حرف‌های «صد من یه غاز»ی است که هیچ دانشی پشت آن وجود ندارد.

زمانی که نخبگان از جامعه کنار بروند، قشر دیگری جایگاه آنها را تصاحب خواهند کرد که نه تنها هیچ توجیهی برای انتخاب‌های‌شان در عرصه سیاسی ندارند، بلکه پس از مدت کوتاهی از این انتخاب‌شان پشیمان خواهند شد.

در اینجا قصد نداریم وارد مسائل سیاسی بشویم، بلکه می‌خواهیم آسیب‌شناسی اجتماعی از کنار رفتن نظرات نخبگان و توجه به آنچه در تاکسی‌ها و محافل گوناگون و شبکه‌های اجتماعی بی در و پیکر گفته می‌شود، داشته باشیم.

در سال‌های اخیر، اتفاقات گوناگونی در کشور رخ داده است؛ از مسائل سیاسی گرفته تا مشکلات اقتصادی. اگر در هر یک از موارد کمی دقت کنیم متوجه می‌شویم دولت هرگاه خواسته کاری را انجام دهد نخبگان نسبت به وقوع آن و کیفیت انجام آن هشدار داده‌اند؛ برای نمونه اگر داستان برجام را دقیق‌تر ببینیم، بسیاری از صاحب‌نظران چنین فرجامی را برای آن پیش‌بینی کرده بودند؛ اما نه تنها دولت به این صحبت‌ها وقعی ننهاد، زمزمه‌هایی در سطح جامعه وجود داشت که می‌گفت ارتباط با آمریکا مشکلات را حل می‌کند. دولت و مردم نخبگان را کنار گذاشتند و در مقابل به سوی شعبان بی‌مخ‌های سیاسی رفتند. حالا هم بر اساس پیش‌بینی نخبگان شرایط به گونه‌ای رقم خورده که شاهدیم در عمل چیزی از برجام باقی نمانده است.

در مسئله انتخابات‌ اخیر هم همین اتفاق رخ داده است. در مسائل اقتصادی هم همین‌طور و حالا ماییم و خیل عظیمی که تحلیل‌های آبکی دیروزشان را فراموش کرده و امروز نسخه جدید می‌پیچند. با نگاهی گذرا متوجه می‌شویم که هنوز هم در بر همان پاشنه می‌چرخد و مراجعه به نظرات نخبگان بسیار کمرنگ است.

چند ماه آینده هم انتخابات دیگری پیش روست که مردم باید پای صندوق رأی بروند. هر چند آنچه از درون صندوق بیرون می‌آید منطبق بر قانون اساسی و اصول دموکراسی منتخب مردم است؛ اما رأی‌دهندگان چقدر درست انتخاب می‌کنند؟ انتخابات یک بازی شانس نیست که با اشتباه در آن یک شبه همه چیز تمام شود، بلکه سرنوشت چهار سال آینده کشور در گرو درست یا غلط بودن انتخاب مردم است. بی‌تکلف باید بگوییم در انتخاب‌های‌مان باید دقت و حساسیت بیشتری داشته باشیم و بجای اینکه اسیر فضاسازی‌های اجتماعی فاقد پشتوانه تحلیلی شویم، باید با توجه به نظرات گروه‌های مرجع و نخبگان سیاسی صحنه را درست بشناسیم و درست عمل کنیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات