متاسفانه خلا نظارت و رهاشدگي در بخش طراحي و توليد لباسهاي نامناسب از سوي کساني که متولياند و مسئوليت دارند در سالهاي اخير به وضوح ديده شده است. همين به تنهايي کافي است که آنهايي که در کمين نشستهاند دستشان را و همينطور راه شان را براي يکهتازي باز ببينند و از اين بازار آزاد جيبهاي شان را فربه کنند.
پوشش زنان و مردان هر جامعه اي برگرفته از فرهنگ و قوانين و سنتهاي آن جامعه است. البته که اين روزها گسترش رسانههاي جمعي و شبکههاي مجازي را هم نبايد ناديده گرفت که بر پايبندي گذشته سايه ميافکنند. جامعه ما هم از اين قاعده مستثني نيست. نيم نگاهي به پوشش زنان و مردان در ملاءعام به خوبي نشان ميدهد که تا چه اندازه دچار تغيير و تحول شده است.
در سالهاي اخير عدهاي طراح لباس و توليد کننده مطابق با ذائقهاي لباس توليد کردهاند که ظاهرا به مذاق خيلي از ما خوش نيامده، اما درخواست و استقبالي که از اين نوع پوششها بوده باعث شده هر روز قويتر از قبل ظاهر شوند. اما اين ذائقه مشتري و مخاطب از کجا به اين شکل و به اين شدت شکل گرفته است؟! قطعا بخش مهمي از آن محصول شبکههاي ماهوارهاي و مجازي است. البته که غيرعقلاني است که فقط آنها را مقصر بدانيم.
نوجوانان و جوانان، مشتريان پروپاقرص پوششهاي بديع! هستند. بچهها به روشهاي مختلف الگوپذير ميشوند، بخشي از الگوهايشان را از خانواده و مدرسه و همسن و سالهاي خودشان ميگيرند و بخشي را از جامعه و رسانه. بايد ديد ما در کدام بخش از الگوگيري فرزندانمان قوي و يا ضعيف عمل کردهايم که بيشتر آنها با اين گونه پوششها موافقترند. آنگونه که شواهد نشان ميدهد ظاهرا در بسياري از مواقع شبکههاي ماهوارهاي و شبکههاي مجازي از خانواده موفقتر عمل کردهاند.
واقعيت اين است که در بخش مهمي از تربيت فرزند که بر عهده والدين قرار دارد نهادينه کردن ارزشها و هنجارهاي جامعه يکي از اصول مهم است و اهميت آن در هيچ و دوره و زماني کاستي نميپذيرد. يعني همواره ما بايد به درستي هنجارها و ارزشهاي جامعه را براي بچهها بسيار مهم و البته با زبان فرزند پسند براي آنها تبيين کنيم. آن وقت است که اثرگذاري ديگران کمتر ميشود و البته که بياثر نميشود.
متاسفانه خلا نظارت و رهاشدگي در بخش طراحي و توليد لباسهاي نامناسب از سوي کساني که متولياند و مسئوليت دارند در سالهاي اخير به وضوح ديده شده است. همين به تنهايي کافي است که آنهايي که در کمين نشستهاند دستشان را و همينطور راه شان را براي يکهتازي باز ببينند و از اين بازار آزاد جيبهاي شان را فربه کنند. تابستان و زمستان و زن و مرد هم ندارد. براي هر فصلي طرح و برنامه مشخص و دقيق دارند و اگر با سليقه شما هماهنگ نباشد اهميتي ندارد. شما بايد مدتها و در بازارهاي مختلف به دنبال لباس مورد نظرتان باشيد و دست آخر يا به ندرت و سختي چيزي دستتان را بگيرد که چندان دندانگير نيست و يا راهتان را بايد کج کنيد و برگرديد. در اين ميان حتما طراحان قابل و فروشندگان منصفي هم هستند که زير بار اين هرج و مرج پوشاکي نرفتهاند، اما آن قدر انگشت شمارند که پيدا کردن آنها و در دسترس نبودن شان هم مشکل ديگري است.
به هر حال بسياري از ما با هر نوع پوششي که به اصطلاح مد روز ميشود مشکلي نداريم و با آن موافقيم، اين را از وضعيت پوشش زنان و مرداني ميتوان دريافت که در کوچه و خيابان به راحتي با آن تردد ميکنند. اما بسيار ديگري نيز هستيم که از اين وضعيت پيش آمده ناراضي هستيم. اين نارضايتي را بايد چگونه پاسخ داد؟
قطعا بخشي به نقصان تربيتي ما بر ميگردد که فرزندانمان را نتوانستهايم خوش ذائقه بار بياوريم و کم کاري کردهايم. بخشي از آن متوليان فرهنگي کشورند که وظايف شان را خوب درک نکرده اند و به اهميت آن به درستي پي نبردهاند و به همين خاطر خوب عمل نکردهاند. بخشي ديگر نهادهاي آموزشي جامعه اند که فقط به درس و کتاب و نمره اکتفا کرده اند و آنها هم احتمالا! نميدانسته اند که درسهاي مهمتري هم بايد به بچهها داد آن هم بي حساب و نمره. بخشي اما فراتر از اين هاست و اغلب ما ناآگاهيم از اين که نشانه رفتن بخشي از فرهنگ هر جامعه کار و بار عده اي ديگر است و هدفمند و با قاعده پيش ميرود. هر آنچه که در شبکه هاي ماهواره اي و مجازي ميبينيم بيحساب و کتاب نيست و البته که آنها براي رسيدن به خواستههاي شوم شان خوب برنامه ريزي ميکنند و به پيش ميروند و اين نشان دهنده ميزان سواد رسانهاي ماست که هر آنچه را ميبينيم دربست قبول ميکنيم يا نه در آن تامل ميکنيم.
فرهنگ و پوشش ما ايرانيها به واسطه وجود اقوام و فرهنگهاي مختلف در چارچوب جغرافياييمان از زيبايي و تنوع مثال زدني برخوردار است و اين ظرفيت بالقوهاي است که ميتوان آن را به عمل رساند و البته که نياز به حمايت دارد. پيش از آن که فرهنگ پوشش ما را ديگراني تعريف کنند که کاسبکارانه و با برنامه جلو آمدهاند و پيش از آن که اين نوع پوشش نامناسب براي هميشه در ذائقه نوجوان و جوان ما را دروني شود بايد ما هم حساب شده و دقيق پيش برويم.