سیاسی >>  امنیتی - دفاعی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۲  ، 
کد خبر : ۳۱۸۵۷۸
بررسي چگونگي مواجه رهبرمعظم انقلاب در سهميه بندي و افزايش قيمت بنزين

درس‌ها و آموزه‌هاي يک تصميم

دريک جمع بندي کلي  مي توان گفت؛  مقام معظم رهبري در اين شرايط سه راه پيش روي داشتند: اول. مخالفت صريح با طرح مزبور و دستور توقف سهميه بندي و افزايش قيمت بنزين / دوم: سکوت و عبور از حوادث / سوم: موافقت با اصل طرح و واگذار کردن جزئيات به نظرات کارشناسي

درس‌ها و آموزه‌هاي يک تصميم

پس از سخنراني کوتاه رهبري پيش از درس خارجِ روز يکشنبه ۲۶آبان؛ نزد بخشي از مردم و گروهي از اصحاب جبهه انقلاب سوالات و ابهاماتی در مورد چرایی این تصمیم رهبری ایجاد شد. بسياري از مردم با درک درست از شرايط کشور، از ايراد اين فرمايشات خرسند شدند و برخي نتوانستند عمق راهبرد سخنان معظم‌له را درک کنند.  اکنون و با گذشت چند روز از اين بيانات مي‌توان حکمت هاي اين رهنمودهاي راهگشا و بن بست شکن را مرور نمود.

الف. سه راه پيش رو
دريک جمع بندي کلي  مي توان گفت؛  مقام معظم رهبري در اين شرايط سه راه پيش روي داشتند:
اول. مخالفت صريح با طرح مزبور و دستور توقف سهميه بندي و افزايش قيمت بنزين
اين راه چند ايراد داشت:
اولا: از همان روز با هدايت رسانه اي استکبار، حاکميت دوگانه در کشور القاء شده و در آن دميده مي شد.
ثانيا: بهانه به دست کساني مي داد که در صدد بودند بگويند ما مي خواستيم کار کنيم؛ امانگذاشتند و اين روش را تداوم بخشيده و تقويت مي کردند.
ثالثا. سنگ بناي نادرستي گذاشته مي شد که بعدها در هر دولتي از رهبر انقلاب توقع ورود در اين گونه مسائل کنند و دستور توقف يا تعويق يک طرح را مطالبه کنند.
دوم: سکوت و عبور از حوادث
اين کار نه به مصلحت کشور بود و نه اقتضاء جايگاه رهبري. چون صبح همان روز قرار بود يک طرح دو فوريتي و يک طرح سه فوريتي در مجلس براي توقف طرح در مجلس مطرح شود. طبيعي بود آتش اختلاف بين نمايندگان مخالف و موافق شکل مي گرفت و تصويب توقف طرح يا عدم آن، هرکدام تبعات منفي بيشتري داشت و به اختلاف بين قوا بيشتر دامن مي زد. جلوگيري از اختلاف بين قواي کشور و ايجادهماهنگي بين قوا با تصميمات راهبردي پيشگيرانه، از اصلي ترين وظايف رهبري است.
سوم: موافقت با اصل طرح و واگذار کردن جزئيات به نظرات کارشناسي
اين راه سوم، مسير صواب و حکمت آميزي بود که رهبر انقلاب انتخاب کردند. ايشان با پذيرش اصل طرح که مستند به نظر کارشناسان و تصميم سران قوا بود با اصل طرح که ضرورت کشور است موافقت کردند و جزييات را به خاطر عدم تخصص در آن از يک سو و اختلاف متخصصان اقتصادي به تداوم بررسي کارشناسي براي کاهش مشکلات مردم و با قيد مراقبت و نظارت بر جلوگيري از افزايش گراني، واگذار کردند.
این راهکار دستاوردهای زیر را به همراه داشت:
1-      صيانت از ساختارها و فرايندهاي قانوني کشور
سيره مستمر رهبران انقلاب در چهل سال گذشته، همواره صيانت و حمايت بوده است. طبيعي است که ما مجاز نيستيم در هر زمان، ساختارهاي قانوني را به خاطر عملکردهاي بد يا غلط مسئولان آن جايگاه‌ها،  تضعيف کنيم و رهبرمعظم انقلاب به طريق اولي ، بيش از هر کس ديگر خودشان را حافظ و نگاهبان اين ساختارها، وراي اين دولت و آن دولت و اين شخص و آن شخص مي دانند.
2-     جلوگيري از بدعت گذاري هاي غلط
در انتخابات ۸۸ معترضان و منتقدان خواستار ابطال انتخابات شدند. رهبرمعظم انقلاب در خطبه نماز جمعه 29 خرداد ، فرمودند؛ جلوي اين بدعت گذاري خواهند ايستاد و يک قدم عقب نشيني نخواهند کرد و مسير اعتراض را به رهکارهاي قانوني ارجاع دادند. چرا که عقب نشيني رهبري در آن زمان، موجب مي شد در فرداي انتخابات، برخي معترضان به ردّ صلاحيت کانديداها براي ابطال نظر شوراي نگهبان بدون اتخاذ راهکار قانوني به ميدان بيايند و با فشار آشوب بخواهند نهاد شوراي نگهبان را تحت فشار قرار دهند. در نوبت بعد موضوع ساختگي حقوق زنان و سپس حجاب اختياري و . . هدفي که پس از تحميل ابطال انتخابات  ۸۸در نظر داشتند و ناکام  ماند.
3-    پشتيباني از تصميمات و کارهاي کارشناسي شده
تصميم بر هدفمندي يارانه ي بنزين، جمع بندي و پيشنهاد گروه زيادي از کارشناسان اقتصادي کشور است. البته ممکن است گروهي در اصل هدفمندي مخالفت داشته باشند يا عده اي در نحوه اجرا نظر موافق نداشته باشند. لکن هر قوه و دستگاهي، پس از استماع نظرات مختلف و بعضا متناقض کارشناسان بايد تصميم مديريتي بگيرد و طبيعي است که نمي‌توان نظر  همه کارشناسان را بر يک موضوع جلب کرد.
4-    خوش بيني به تصميم مسئولان ارشد نظام
بسياري معتقدند پذيرش افزايش قيمت بنزين در اين شرايط توسط رهبر انقلاب، يک نمونه اي کوچک همچون قطعنامه 598 بوده است که هر چند بسياري اين مقايسه را مقايسه اي مع الفارق مي دانند ، اما اگر با اغماض چنين مقايسه اي را بپذيريم ، بايد گفت؛ پذيرش قطعنامه ازسوي امام، عليرغم اين که تا چند روز قبل از آن ، ايشان قائل به تداوم جنگ بودند؛ متکي و مستند به نظرات مسئولان و کارشناسان بود. اهميت پذيرش قطعنامه و شرايط حساس جبهه ها و احتمال سرخوردگي شديد رزمندگان و سوء استفاده دشمنان؛ با اين زمان و اين تصميم قابل مقايسه نيست. اما، امام راحل آن را مستند به نظر کارشناسان و تصميم مسئولان نظام کردند و قطعنامه 598 را پذيرفتند.
5-    امنيت؛ اولويت اول کشور در شرايط حساس کنوني
شرايط کنوني کشور و نظام، بسيار حساس است. دشمن زخم خورده از مقاومت در منطقه و جهان که درصدد تضعيف جبهه مقاومت و عمق راهبردي ايران انقلابي است ، با تشديد دشمني و ايجاد فتنه در کشورهاي محور مقاومت و تقويت فشار حداکثري ازراه تحريم و جنگ رواني و جنگ اقتصادي و ديپلماسي، شکست خورده تر و زخم خورده تر از هر زمان ديگر است. طبيعي است  که در اين شرايط بدنبال انتقام است. واضح است هدف اول تيرهاي فتنه گري او ؛ امنيت کشور و مردم را نشانه رفته است. آن هم مردمي که از فضاي پيش آمده نگران و ناراحتند. در اين شرايط دشمن در کمين نشسته و با سرعت و فوريت و با تجميع همه توان رسانه اي، سخت افزاري و نرم افزاري و هم افزايي و به کار گيري همه مراکز شرارت، به ميدان بيايد و بخواهد کاري را که در سال ۸۸  يا 96 انجام داد  را در فاصله کمتر و در عرض چند روز انجام دهد و به زعم باطل خود ، نظام را به تغيير محاسبه و عقب نشيني وادار کند و براي ميز مذاکره ، برگ برنده داشته باشد. در اين شرايط ، تامين امنيت مردم برهر چيز ديگر اولويت دارد و رهبري نظام اين اولويت را بيش از ديگران احساس مي کنند.
6-    جلوگيري از دومينوي آشوب و فتنه در محورمقاومت
آشوب  هاي اخير چنگ زدن به چهره نظام براي شکستن ابهت و اقتدار نظام و حاکميت اسلامي است. دشمن ابتدا با شعله ورسازيآشوب در عراق و لبنان خواست دو بال مقاومت را بزند که به هدف خود نرسيد. در اين مرحله تصميم گرفت سلسله جنبان محور مقاومت  يعني ايران اسلامي را هدف قراردهدتا محور مقاومت را به عقب نشيني وادار کند. شدت تخريب و غارت و کشته سازي دو سه روزه بسيار وسيعتر از تخريبهاي هشت ماه فتنه سال ۸۸بود! چرا؟ چون دشمن عجله داشت با شعله ورسازي فتنه در ايران، دوباره آتش آشوب را در کشورهاي ديگر علاوه برعراق و لبنان( مانند سوريه و . . )بيفروزد. عقب نشيني از اعمال حاکميت نظام، موجب دلسردي و عقب نشيني کشورها و گروههاي مقاومت مي شد و دوباره دومينوي فتنه در منطقه راه مي افتاد.
 
درس‌ها و آموزه‌هاي يک تصميم
ب. درسها و آموزه هاي اقدام حکیمانه رهبرمعظم انقلاب
بطور کلي مي توان گفت که اين سخنراني  رهبر معظم انقلاب ،  نمادي از شخصيت والاي يک رهبر مصلحِ انقلابي است که با نگاه توحيدي و اعتماد به وعده الهي و اطمينان به هدف و اعتقاد به مردم ايراد شده است که جلوه هايي از آن را مي توان در موارد زير مشاهده کرد و از آن درس گرفت:
۱. صداقت انقلابي:
رهبر حکيم انقلاب مي توانستند در اين سخنراني طولاني ابتدا از گلايه ها و نقدهاي خود بگويند و بعد اشاره کنند که به اين مصوبه عمل شود. در اين صورت هم بسياري از مردم خوشحال مي شدند. هم کثيري از انقلابيون روحيه مي گرفتند و هم تصميم گيراني که احيانا در اجراي طرح، دقت هاي لازم را نداشتند متنبّه مي شدند. اما ايشان چنين نکردند.
     با اين که مي دانيم، روز جمعه در حاشيه ملاقات ميهمانان وحدت، به رييس جمهور تذکراتي دادند(مصاحبه دکتراحمدتوکلي). اما ديديم در بيان اظهارات خود در رابطه با اين طرح، ايشان صادقانه و به صراحت فرمودند؛ در جزييات اين کار تخصص ندارند و مگر قرار است رهبري جامعه در همه امور صاحب نظر باشند؟! نبايدعده اي از اين بيان صادقانه، استفاده نادرست کنند.
۲. عقلانيت انقلابي:
رهبرمعظم انقلاب به عنوان اصلي ترين حافظ ساختارهاي قانوني و قانون  کشور مي دانند که در هر شرايطي بايد از اين ساختارها و خودقانون حمايت کرد. اقتضاي عقلانيت اين است که حمايت از فرايندهاي قانوني را براي حفظ نظام در حال و آينده در اولويت قرار دهيم.
۳. بصيرت انقلابي:
رهبرفرزانه  انقلاب، از جايگاه رصد کلان حوادث خرد و کلان و از محل ديده باني کل نظام، به همه حوادث مي نگرند. ايشان ازيک سنگر کوچک يا محور محدود به مسائل نگاه نمي کنند. رهبري از موقعيت قرارگاه فرماندهي مقاومت اسلامي در جهان ، وقايع را رصد مي کنند و سخن مي گويند. طبيعي است نگاه و تحليل و مواضع ايشان براي بسياري از ما در وهله اول، قابل درک نباشد. اما ايشان منتظر نمي مانند و با احساس خطر از طرف دشمن، اعلام خطر مي کنند و هشدار مي دهند که الان هنگام اختلاف و دعوا نيست. ۴. راهبري و مديريت انقلابي: راهبري و مديريت انقلابي، ويژگيهايي دارد که از جمله ي آن مديريت درشرايط حساس و بحراني است. در شرايطي که احتمال انشقاق درون حاکميت مي رود و شعله اختلافات کيان نظام و امنيت کشور را هدف مي گيرد و دشمن از لحظه ها،  فرصت تهديد براي کشور مي سازد، جاي تعيين قاصر و مقصر نيست. در اين شرايط ، فقط بايد نگاهها و حرکت ها معطوف به دفع تهديد دشمن باشد. در نگاه مديريت امنيت و بحران؛ زماني که تهديدها به فعليت در مي آيند ، بايد تلاش کرد اين تهديدها تبديل به تهديدهاي بالقوه شوند و در مرحله بعد ، تبديل به فرصت گردند. در دو سه روز اول آشوب هاي اخير، وقتي دشمن با سرعت، دقت، خشونت تمام و قساوت داعشي و ارعاب گري بي سابقه و وحدت و هماهنگي بي نظير رسانه اي و ميداني وارد ميدان مي شود، رسالت اصلي مديريت کلان جامعه، رفع فتنه آشوب از کشور  است. در اين شرايط ، جاي تعيين مقصر و قاصر نيست.
    اول بايد تهديد کنوني را رفع کرد و در مرحله بعد و مراحل بعد ؛ به نقد وبررسي تخطئه تصميم ها و تدبيرها همت گمارد. کما اين که از اين پس بايد با دقت و رعايت اصول نقد ، وارد ميدان نقد و بررسي شد و براي اصلاح معايب اين طرح کوشيد.
    بُعد ديگر مديريت انقلابي ايشان در اين است که اگر چه فرمودند؛ در اين امور تخصص ندارند، لکن همه مي دانيم که مشاوران متخصص و امين هستند که بخواهند نظر بدهند و به جمع بندي برسانند.
    در پاسخ بايد گفت: بله؛ اين چنين هست، ولي ؛ اولا: اين متخصصان در اصل هدفمندي به عنوان يک راهکار راهبردي در بهبود وضعيت اقتصادي بالاتفاق هم نظرند. لکن در جزييات، از تقديم و تاخير اجرا تا کيفيت و کميت اجرا اختلاف دارند. در اين شرايط که شرايط جنگ اقتصادي است، مسئولان ارشد در قالب شوراي هماهنگي اقتصادي که ۱۷نفرهستند (۱۰نفر دولت، ۴نفر مجلس، ۳نفرقوه قضاييه) بايد بر اساس نظرات کارشناسي که ترجيح مي دهند،  تصميم مديريتي بگيرند.
    رهبر  معظم انقلاب اسلامي، بر پايه اين فرايند قانوني و پس از بروز مشکلات و خطرات جدي، واردصحنه شده و سخن فصل الخطاب را براي جلوگيري از اختلاف بين ارکان نظام بيان کردند.
 
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات