امیدی که با نگاه کردن به وضعیت امروز کره شمالی و یا وضعیت خودمان بعد از خروج آمریکا از برجام به راحتی بر باد میرود و آبکی بودن آن محرز میشود.
7 ماه پیش بود که آبه شینزو نخست وزیر ژاپن که حامل پیام رییس جمهور آمریکا برای دولت ایران بود، وارد تهران شد تا بلکه بتواند راهی برای مذاکره مستقیم بین تهران و واشنگتن باز کند. سفر آبه در آن زمان سفر مردی اشتباه در زمانی اشتباه به مقصدی اشتباه بود! ایران و آمریکا که درگیر در رویاروییهای نظامی و تهدیدهای لفظی در خلیج فارس و تنگه هرمز بودند، نمیتوانستند در زمانی که تنشها روز به روز افزونی مییافت و تحریمهای ضد ایرانی وزارت خزانه داری در واشنگتن نیزهر روز ابعادی تازهتر به خود میگرفت از طریق واسطه گری ژاپن به مذاکره بنشینند. در واقع ترامپ مدتها پیش، یعنی از زمانی که اعلام کرده بود از توافق هستهای بیرون میآید، درهای مذاکره با تهران را بسته بود وحالا قصد نداشت بدون هیچ عذرخواهی یا عقبگرد و یا حداقل نشان دادن امتیازات تازه، به فکر مذاکره تازه باشد.
7 ماه بعد از این اتفاق و زمانی که آبه شینزو بدون هیچ دستاوردی به توکیو بازگشت، حالارییس جمهورکشورمان راهی این کشور شده است تا بلکه باز هم طبق معمول روال گذشته دولت، بتواند از تمام فرصتهای پیش رو برای به پیش بردن پروژه «مذاکره در هر شرایطی» استفاده کند. این بار نیز به نظر میرسد مانند دفعه قبل، سفری اشتباه، در زمانی اشتباه و به مقصدی اشتباه در حال انجام شدن است و این بار البته بعد اشتباه دیگری نیز در این زمینه وجود دارد و آن وجود داشتن امیدی اشتباه و واهی به نتایج این سفر است.
نکته جالب در دورهای متفاوت گفت وگوی ایران با کاخ سفید چه در زمان اوباما و چه در زمان ترامپ این است که اولاً در هر دودوره، بیشتر از اینکه ایران به این گفت وگو ها نیاز داشته باشد، این رییس جمهور آمریکا است که برای پیشبرد اهداف خود و مهمتر از آن، اهداف تبلیغاتی داخلی خود، به رسیدن به توافق با ایران نیاز دارد. در دوره اوباما ناکامی او در رسیدن به صلح در سرزمینهای اشغالی و یا تعیین تکلیف سوریه و یمن، باب مذاکره با ایران و رسیدن به توافق برجام را گشود و در زمان ترامپ نیاز شدید او به داشتن دستاوردی حداقلی در سیاست خارجی برای پیشبرد کمپین انتخاباتیاش که ولع کاخ سفید برای مذاکره را بیشتر میکند. در ایران نیز البته در هر دو دوره البته زمانی مذاکره انجام شده که به نظر میرسید دولت آمریکا دیگر سلاحی برای مقابله با ایران در دست ندارد و سیاست تحریمیاش در حال فروپاشی است. چه در دوره اوباما که خود بارها به این مسئله اعتراف کرده بود و چه در دوره ترامپ که دیگر چیزی برای تحریم کردن باقی نمانده است! اما در داخل ایران در هر دودوره، دولتی اصرار بر مذاکره داشته است که نان شب و آب خوردن مردم را نیز به توافق هستهای پیوند زده و از پیوند زدن این دو به هم به دنبال پیوند سیاست خارجی با مسائل حزبی و سیاسی داخلی بوده است. یکبار برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و عمل به وعدههای انتخابات قبل این مذاکرات کلید خورد و این بار نیز به نظر میرسد لختی و سستی اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات مجلس نیازمند یک شوک درمانی در سیاست خارجی باشد که آنهم باید به دست دولت به دست آید.
با این همه باید دید وعدهای که روحانی را به توکیوکشانده و آبه شینزو را به این نتیجه رسانده که این بار میانجیگریاش بینتیجه نخواهد بود، چیست. با توجه به خواستههای آمریکا از ایران در خصوص برنامه موشکی و همچنین فعالیتهای هستهای ایران، به نظر نمیرسد امکان بستن قراردادی جامع بین تهران و واشنگتن وجود داشته باشد. با این حال همان توافق محدود و موقت نیزبیشتر از اینکه به نفع ایران باشد، در راستای منافع آمریکا است. توافق موقت با ایران میتواند برداشته شدن گامهای بیشتر در جهت کاستن از میزان تعهدات برجامی ایران را با توقف روبه رو سازد، ایران را مجبور سازد که با شرایط جدید موافقت کند و مهمتر از همه بهانهای به دست ترامپ دهد که بتواند در داخل کشورش تمام فضاسازیها درخصوص استیضاحش در کنگره را بشکند.
توافق موقت با ایران همچنین فضای سیاسی و اقتصادی کشور را در انتظار نگه داشته و شرایط برای اثرگذاری هر خبر و شایعهای بر اقتصاد را فراهم میسازد و تنفسی مصنوعی به کمپین فشار حداکثری است که مدتها است اثرگذاری خود بر اقتصاد ایران را از دست داده است.
با توجه به لایحه بودجه ارائه شده به مجلس و پیش بینی فروش یک میلیون بشکه نفت در روز و از طرفی پیوستن 6 کشور اروپایی به سازو کار مالی اینستکس – که البته هنوز هیچ کارآیی ای از خود برای اقتصاد کشور نشان نداده است –وخوشحالی ترامپ از کارگر افتادن مذاکرات برای تبادل زندانیان بین دو طرف همه نشانههایی است که میگوید شاید قرار است اتفاقی در توکیو بیفتد که تمام امید دولت تدبیر و امید به آن بسته است. امیدی که با نگاه کردن به وضعیت امروز کره شمالی و یا وضعیت خودمان بعد از خروج آمریکا از برجام به راحتی بر باد میرود و آبکی بودن آن محرز میشود.