هزینههای هنگفت تبلیغاتیای که به شکل غیرقانونی و از طُرق نامشروع کسب میشود، بهخصوص با توجه به شرایط اقتصادی کشور و وضعیت معیشتی مردم، قابل اغماض نیست.
اگرچه فعالیتهای انتخاباتی برخی از افراد از همان اوایل دوره قبل به شکل پنهان و بعضاً آشکار کلید میخورد، اما معمولاً همزمان با آغاز کار ثبتنام داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی، عملاً فضای رسانهای و صحنه شهرها به عرصه رقابتهای انتخاباتی تبدیل میشود و هر کاندیدا تلاش میکند تا به هر شکل ممکن نام خود را بر سر زبانها بیندازد.
گروهی با حضور در مراسم مختلف و حتی مجالس ترحیمی که تاکنون فرصتی برای حضور در آنها نداشتند، گروهی با حضور لحظه آخری در روستاها و سایر موسسات و مراکز عمومی و گروهی با شرکت موردی در برنامههای خیرخواهانه و امثال آن اهداف خود را دنبال میکنند.
گروهی دیگر نیز بهرغم سکوت مرگبار خود در طی سنوات گذشته، به یکباره عَلَم مخالفت با برخی از اقدامات دولت و مجلس و سایر افراد و دستگاهها را بر دوش گرفته و میکوشند تا با حضور پر رنگ در رسانهها، به اهداف خود در این زمینه دست یابند.
با این که بسیاری از این اقدامات خلاف قانون و حداقل مغایر با ارزشهای اخلاقی و اجتماعی است، لیکن شاید این رفتارها قابل اغماض باشد، اما قطعاً هزینههای هنگفت تبلیغاتی که عمدتاً به شکل غیرقانونی و از طُرق نامشروع کسب میشود، بهخصوص با توجه به شرایط اقتصادی کشور و وضعیت معیشتی مردم، قابل اغماض نیست.
اما هزینههای تبلیغاتی کاندیداها از چه منابعی و چگونه تأمین میشود؟
با اینکه حقوق نمایندگان مجلس در ردیف حقوقهای بالا قرار دارد، اما صرفنظر از هزینههای روزمره برای زندگی شخصی که بخش قابل توجهی از درآمد نمایندگان را به خود اختصاص میدهد، حتی مجموع حقوق یک نماینده طی چهار سال، نمیتواند پاسخگوی ولخرجیهای کلان و نامتعارفی باشد که برخی کاندیداها برای رقابتهای انتخاباتی هزینه میکنند.
بنابراین؛ باید پرسید با توجه به اینکه درآمد و ثروت افراد (کاندیداها) به طور تقریبی مشخص است، چگونه برخی از آنها چند برابر دارایی خود، برای انواع تبلیغات انتخاباتی هزینه میکنند؟
به عبارت دیگر؛ این سوال مطرح میشود که احزاب و گروهها و یا داوطلبین نمایندگی در انتخابات مختلف بهویژه کاندیداهای مورداشاره، چگونه و بهعبارت بهتر از چه منابعی هزینههای تبلیغاتی خود را تأمین میکنند و هدف آنها از راهیابی به مجلس شورای اسلامی یا سایر مجموعههای مشابه چیست؟
طبیعی است که برخی از کاندیداها صرفاً با اتکاء به توانایی مالی خود و در چارچوب شرع و قانون برای تبلیغات انتخاباتی هزینه میکنند و برای جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی حامیان خود در آینده، حاضر نمیشوند زیر دِین دیگران بروند، که طبیعتاً با چنین رویکردی چنانچه فرد واجد شرایط لازم برای نمایندگی هم باشد و اصلح تشخیص داده شود، نباید در انتخاب وی تردید نمود.
گروهی از کاندیداها نیز حامیان و هوادارانی (فردی یا گروهی) دارند که با اعتقاد قلبی و اعتماد کامل به خلوص نیت و توانمندی کاندیدای خود، حاضرند بدون هیچگونه چشمداشتی از وی حمایت نموده و مستقیم و غیرمستقیم و کم یا زیاد در تأمین هزینههای انتخاباتی آنها مشارکت نمایند، که اگرچه تشخیص اینگونه افراد کار چندان سادهای نیست، اما برخورداری از چنین وضعیتی، نشانه برخورداری فرد از موقعیت اجتماعی و شایستگیهای لازم برای کسب جایگاه نمایندگی مردم و واگذاری مسئولیت به او خواهد بود.
تعداد اندکی از کاندیداها نیز افراد ثروتمندی هستند که سخاوتمندانه و شاید ایثارگرانه از محل دارائیهای شخصی خود، متقبل صرف هزینههای کلان و نامتعارف میشوند تا به دلایل مختلف مانند؛ انجام وظیفه نمایندگی و کمک به کشور و خدمت به مردم و یا صرفاً برای دستیابی به جایگاه نمایندگی (پست و مقام) و امثال آن، وارد مجلس شوند، که با اینکه ورود آنها به مجلس لزوماً نمیتواند مفید و مؤثر واقع شود، اما در عینحال نسبت به سایر گروههای پرهزینه، چندان زیانبار هم نخواهد بود.
گروه چهارم که از آنها باید بهعنوان اصلیترین عامل نابسامانیهای موجود در عرصه قانونگذاری و بلکه سایر عرصهها نام برد، شامل افراد فاسد و خطرناکی است که در ارتباط با گروههای مافیایی قدرت و ثروت در داخل و یا خارج از کشور قرار دارند و حاضرند برای دستیابی به جایگاه نمایندگی در مجلس و سوءاستفاده شخصی یا حزبی و جناحی، به هر روش قانونی و غیرقانونی و مشروع و نامشروعی متوسل شوند.
منابع تأمین هزینه تبلیغاتی این کاندیداها متفاوت است و طبیعی است که این افراد در توافقی مکتوب یا نامکتوب با تأمینکنندگان منابع مالی خود یا تنظیم بهاصطلاح میثاقنامه با احزاب و گروهها، متعهد میشوند که پس از راهیابی احتمالی به مجلس و یا سایر مراکز مشابه، به هر شکل ممکن (قانونی و غیرقانونی و شرعی و غیرشرعی) حمایتهای مالی حامیان خود را جبران نموده و یا در جهت منافع باندی، حزبی و جناحی آنها عمل نمایند.
در نگاه خوشبینانه، قاعدتاً باید منبع اصلی تأمین هزینههای احزاب و گروهها برای انجام فعالیتهای مختلف مانند حمایت مالی کاندیداهای موردنظر، کمکهای مالی اعضاء و هوادارانی باشد که صادقانه و خالصانه و بدون هیچگونه چشمداشت، در پی تحقق اهداف عالی انقلاب و یا نهایتاً اهداف و برنامههایِ حزبی هستند که عضویت آن را پذیرفتهاند.
اما اولاً؛ این سوال مطرح است که اهداف عالی انقلاب و منافع کشور و مصالح مردم برای احزاب و جناحهای فعلی در چه درجهای از اهمیت قرار دارد؟ ثانیاً؛ اگر اهمیت داشته و دارد، چرا تاکنون عملکرد آنها در این راستا، خروجی روشنی نداشته است؟ ثالثاً؛ احزاب و گروهها در چه حد از نعمت وجود اینگونه افراد (افرادی که فقط به اهداف عالی انقلاب و منافع کشور و مصالح مردم میاندیشند) برخوردارند؟ اصولاً آیا در احزاب و جناحهای کنونی چنین افرادی وجود دارند؟
پس بار دیگر این سوال مطرح میشود که منابع مالی و محل تأمین هزینههای کلان تبلیغاتی افراد فرصتطلبِ ناصالح کدام است؟
یکی از منابع تأمین هزینههای تبلیغاتی داوطلبین ناصالح و با نگاه خوشبینانه، افرادِ سادهلوحِ انتخابات مختلف، ثروتمندان بیدرد و زالوصفتی هستند که صرفاً برای سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت احتمالی فرد تحت حمایت خود در جهت کسب مال و موقعیت بهتر و بیشتر، مسئولیت اسپانسری و تأمین هزینه انتخاباتی این گروه از کاندیداها را برعهده میگیرند.
مدیران فاسد برخی از کارخانجات و مؤسسات اعم از دولتی، غیردولتی و بهخصوص شبهدولتی یا خصولتیها (به علت بهرهمندی از ضوابط بخش خصوصی در کنار ضوابط دولتی) نیز از جمله افرادی هستند که به شکل مستقیم و غیرمستقیم، تأمین هزینههای انتخاباتی برخی از کاندیداها را بر عهده میگیرند.
گفته میشود در پارهای از موارد از مدتها پیش از انتخابات، با مدیران این موسسات توافقات لازم صورت گرفته و حتی در صورت عدم کسب نتیجه، مدیران مذکور با دخالت افراد ذینفوذ عزل و با انتصاب مدیران همسو شرایط برای باجگیری از این مراکز فراهم میگردد.
بدیهی است که احزاب و گروهها یا افراد و اشخاص رذل و خبیث که از این روش خیانتکارانه استفاده میکنند، برای دور زدن قانون و مشروع جلوه دادن کار خود، معمولاً از شگردهای مختلفی بهره میبرند و عمدتاً به شکل مخفیانه و پنهانی و یا با توسل به قوانین ساختگی و مبهم کار خود را مشروع جلوه داده و به این عمل مبادرت مینمایند، بدون آنکه ردی از خود بر جای بگذارند.
این اقدام آنها نهتنها خیانت در امانت محسوب میشود، بلکه در بسیاری از موارد بهخاطر افزایش هزینههای سربار غیرواقعی، شرایط غیرقابل جبرانی را به مراکز تولیدی تحمیل نموده و به پایمال شدن حق و حقوق و اختلال در پرداخت حقوق کارگران و یا حتی ورشکستگی و تعطیلی این مراکز منجر میشود.
بخشی از این هزینهها نیز ممکن است منشأ خارجی داشته باشد و حاصل توافق افراد نفوذی برای اجرای اهداف پلید دشمنان این مرز و بوم باشد.
به این ترتیب؛ با قاطعیت میتوان مدعی شد که بخش عمده پول هدایا و کمکهای بهظاهر خیرخواهانه و سایر اقدامات تبلیغاتی کاندیداهایی که در حد کلان و به شکل نامتعارف هزینه میکنند، غیرقانونی و حداقل، شبههناک است و بیشک مصرف آنها پیامدهای ناخوشایندی را برای کشور، جامعه و نیز دریافتکنندگان آن به همراه دارد که شاید یکی از ناخوشایندترین آنها، ورود افراد نالایق به مجلس شورای اسلامی است.
زیرا افرادی که برای رقابتهای تبلیغاتی، متقبل هزینههای کلان و نامتعارف میشوند، (در حالیکه دارایی چندانی ندارند)، حتماً وامدار دیگران (افراد یا احزاب و گروهها) هستند و شخصاً یا به واسطه همان احزاب گروهها، برای سوءاستفاده از جایگاه خود برنامهریزی کردهاند و این خود یک نشانه است برای تشخیص افراد فاقد صلاحیتی که باید از طریق ضابطهگذاری صحیح و با کمک مردم از چرخه رقابتها حذف شوند.
سوال آخر اینکه اولاً؛ آیا بهرهمند شدن از بذل و بخشش این افراد مشروع است؟ ثانیاً؛ چنانچه خواسته یا ناخواسته از بذل و بخشش و سفره ناپاک آنه آنها چیزی نصیب ما شد، دِینی بر گردن ما خواهد بود؟ قطعاً چنین نیست و مال ناپاک و یا شبههناک نه تنها نمیتواند حکم خوردن نان و نمک میزبان را داشته باشد، بلکه عذاب و عِقاب اُخروی را نیز در پی دارد؛ و کلام آخر اینکه؛ عملکرد ناصواب و غلط برخی از کاندیداها در این زمینه، نمیتواند بهانه و مجوز مناسبی برای اقدام مشابه از سوی داوطلبین متعهد و متدین باشد، بلکه این افراد باید ضمن رعایت شرع و قانون، به تکلیف خود عمل نموده و اخذ نتیجه را به خداوند واگذار نمایند تا چنانچه مصلحت باشد، به هدف خود دست یابند.