عمران خان به خوبی از اثرات مخرب چالشها و درگیریهای داخلی و خارجی بر سر مسیر پیشرفت کشورش باخبر است؛ از این رو، در مناقشات داخلی و خارجی تلاش دارد از در دیپلماسی و روابط حسنه با کشورهای همسایه و منطقهای وارد شود.
مدتی است تلاشهای خیرخواهانه نخست وزیر پاکستان در میانجیگری میان ایران و عربستان ابعاد جدیدی به خود گرفته است. این سیاست خارجی دولت پاکستان اولین بار در مهر ماه و با سفر نخست وزیر این کشور به ایران مشخص شد و چند روز پیش با سفر عمران خان به عربستان و صحبتهای وی در دیدار با بن سلمان از یک سو و اعلام خبر سفر مجدد وی به ایران، اهمیت نگاه راهبردی سیاست خارجی پاکستان در میانجیگری میان روابط ایران و عربستان را بیش از پیش مشحص میکند.
چرا روابط عربستان و ایران برای پاکستان مهم است؟
پاکستان طی دهههای اخیر از جمله کشورهای هدف سرمایه گذاری خارجی و فعالیتهای فرهنگی عربستان سعودی بوده است؛ به طوری که میتوان گفت پاکستان طی چند دهه اخیر حیات خلوت عربستان از حیث فعالیتهای تبلیغی و مذهبی محسوب میشده است.
عربستان طی همین اقدامات به اصطلاح فرهنگی و راه اندازی حوزههای متعدد علمیه با هدف ترویج وهابیت، توانسته است به لحاظ فکری و اندیشهای نفوذ قابل توجهی در بین بخشی از جوانان حنبلی مذهب پاکستانی کسب کند. علاوه بر این، بخش قابل توجهی از نیروی کار عربستان تبعه پاکستانی هستند که بخشی از نیازهای ارزی و مالی دولت پاکستان از طریق همین اعزام نیروی کار تأمین میشود. بر اساس آمارهای کشور عربستان، حدود 4 میلیون کارگر پاکستانی در این کشور حضور مستمر دارند. این کارگران در انتقال و ترویج اندیشههای وهابی گری در پاکستان نیز موثر هستند.
از سویی دیگر، یکی از تهدیدهای مشترک مرزی ایران با پاکستان از ناحیه همین جوانان مکتب رفتهای است که با اصول وهابیت و اندیشههای سلفی- تکفیری آشنا شده و خوگرفته اند و یکی از دلایل درگیریها و ناامنیهای مرزی میان دو کشور همین مسئله است و قائدتاً تداوم سیاستهای فرهنگی عربستان در پاکستان، در آینده بر به هم ریختگی و ناامنی مرزی پاکستان با ایران خواهد افزود.
اما آیا تلاشهای دیپلماتیک "عمران خان" برای برقراری روابط میان ریاض و تهران، در راستای کاهش تنشهای مرزی میان خود و ایران، با کاهش فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی عربستان در این کشور دنبال میشود؟ یا این که اهداف دیگری پشت این میانجیگری نهفته است؟
در جواب میتوان گفت، هدف اول پاکستان از این میانجیگری، دستیابی به برقراری امنیت مرزی با ایران است که ایران همواره بر آن تأکید کرده و دولت پاکستان را مسئول تمامی اقدامات خرابکارانه و تروریستی که از سوی خاک این کشور طراحی و عملیاتی میشود، دانسته است. سایر اهدافی که پاکستان در نقش میانجی بدنبال آن هاست در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد.
آن چیزی که مسلم است، سیاست پاکستان امروزه بیشتر تحت تأثیر عربستان سعودی است تا ایران؛ ولی این تمام ماجرا نیست. طی دهههای اخیر، دولت پاکستان با کسب تجربیات فراوان از روابط نزدیک خود با عربستان، امروز شاهد روی کار آمدن نخست وزیری معتدل از حیث عقاید مذهبی و سیاست خارجی و داخلی است. "عمران خان" فردی است که نه تضاد فکری- مذهبی با ایران شیعی دارد و نه همزادپنداری با اندیشه وهابیت را میتوان در اندیشه او سراغ گرفت. آن چیزی که امروزه برای "خان" مهم است، پیشرفت و توسعه پاکستان است. عمران خان به خوبی از اثرات مخرب چالشها و درگیریهای داخلی و خارجی بر سر مسیر پیشرفت کشورش باخبر است؛ از این رو، در مناقشات داخلی و خارجی تلاش دارد از در دیپلماسی و روابط حسنه با کشورهای همسایه و منطقهای وارد شود.
به همین دلیل، با بالا گرفتن مناقشات دو کشور ایران و عربستان، بخصوص بعد از قضیه آرامکو، نگرانی دولت پاکستان از افزایش سطح تنشهای میان دو کشور به درگیری نظامی، افزایش یافت و قطعاً همانطور که "عمران خان" نیز معترف آن بوده است، در صورت بروز چنین جنگی در منطقه، دامان پاکستان در آن خواهد سوخت و سیاست توسعه و پیشرفت این کشور نیز با وقوع جنگ تباه خواهد شد؛ بنابراین آن چیزی که امروز برای پاکستان اهمیت فوق العاده دارد، وجود ثبات و امنیت در منطقه است و این مهمترین نیاز لازم برای اجرای هر برنامه اقتصادی موفق است.
علت سوم از میانجی گری پاکستان میان عربستان و ایران، بهره برداری موثر از زمینههای اقتصادی ایران در کنار حفظ و توسعه روابط اقتصادی با عربستان است. پاکستان خواهان اجرای سریع پروژه انتقال گاز ایران به این کشور است؛ همین طور پاکستان زمینههای فراوان اقتصادی در ایران، بخصوص در بندر چابهار و آینده این نقطه استراتژیک اقتصادی دارد که غفلت از آن، از دست دادن منافع بلند مدت اقتصادی برای این کشور تعبیر میشود.
چهارمین دلیل پاکستان از برقراری روابط حسنه میان تهران و ریاض، تزریق آثار مثبت این روابط بر جامعه چندپاره پاکستان است. پاکستان به لحاظ مذهبی، کشوری یکدست نیست و ترویج افکار وهابیت طی دهههای اخیر، موجب شده که این تنوع مذهبی امروزه به یک تهدید داخلی در پاکستان تبدیل شود. حکومت پاکستان خسته از وضعیت کنونی است و راهکار نرمال کردن رفتارهای اجتماعی مذاهب گوناگون خود را در کاهش تنشهای فی مابین عربستان و ایران دنبال میکند.
"عمران خان" به خوبی میداند که در صورت دستیابی به این هدف، میتواند شاهد کاهش رفتارهای ساختارشکنانه و ناامن ساز داخلی و به تناسب آن ایجاد بسترهای لازم برای توسعه فعالیتهای اقتصادی در کشورش باشد.
هرچند ایران از دیرباز آمادگی خود را برای مذاکره و همکاری با همسایگان خود، بخصوص عربستان اعلام کرده است، ولی این روزها خبرها حاکی از آن است که تیر عربستان در منطقه و در یمن به سنگ خورده است و حکام این کشور تمایل به مذاکره با ایران دارند و بدشان نمیآید این وسط کسی میانجی شود تا از قِبَل آن بتوانند بر شکستهای خود سرپوش بگذارند و از آبروریزی بیشتر خلاصی یابند و چه بهتر که این میانجی پاکستانی باشد که به لحاظ فرهنگی و سیاسی به این کشور نزدیک است و همین طور روابط حسنهای نیز با ایران دارد.
اما باید بدانیم که تلاشهای "خان" در میانجی گری میان ایران و عربستان تنها تحقق این هدف عربستان نیست، بلکه براساس وضع رئالیستی صحنه بین الملل باید گفت، هدف اول عمران خان از این میانجی گری، دستیابی به منافع خویش در منطقه و در داخل پاکستان است.