مرتضی افقه از اقتصاددانان نهادگرایی محسوب میشود که اصولاً با افزایش جهشی یا به اصطلاح اصلاح نسبی قیمت نرخ ارز و کالاهایی مانند بنزین مخالفند. وی که فارغالتحصیل اقتصاد از دانشگاه بیرمنگام انگلستان و عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز است، در گفتوگویی با صبح صادق به بررسی تبعات افزایش یکباره قیمت بنزین بر زندگی و معیشت مردم پرداخته است. در ادامه متن این گفتوگو آمده است.
تحلیلتان از اصلاح قیمت بنزین چیست؟ برخی منتقدان زمان اجرا و نحوه اجرا را مناسب نمیدانند. نظر شما در این باره چیست؟
با وجود اینکه دولت استدلالهای گوناگونی برای اصلاح قیمت بنزین و اقناع افکار عمومیـ البته بعد از گرانی یکباره بنزین عنوان کردـ از نگاه من اصولاً پذیرش اصل افزایش قیمت با توسل به همه استدلالهای مطرح شده در شرایط کنونی اقتصاد کشور به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. دولت به خوبی به این موضوع واقف بود که اثر تورمزایی افزایش قیمت بنزین بر قیمت کالاها و خدمات قابل پیشگیری و کنترل نیست.
اینکه وقتی قیمت بنزین ۲۰۰ درصد افزایش پیدا کند و بار تورمی اصلاح قیمت بنزین قطعی است و دولت نیز به آن واقف بود. به هر حال بنزین تأثیر مستقیمی بر زندگی مردم و قیمتها، همچنین سایر متغیرهای اقتصادی به جای میگذارد. بیشک در شرایط اقتصادی که مردم قدرت خرید خوبی ندارند و مردم و اقتصاد هنوز از شوک ارزی سال گذشته بیرون نیامدهاند و اقتصاد ایران نیز آسیبپذیری خود را دارد.
گران کردن بنزین اشتباه بزرگی بود. هر چند اصل افزایش قیمت بنزین باید اجرایی و عملیاتی شود، اما قطعاً زمان اجرای آن مناسب نبود. بلکه این کار باید از در طول شش سال گذشته یا یک دهه گذشته، همانطور که در برنامه سوم نیز گنجانده شده بود در زمانی مناسب عملیاتی میشد.
دولت آقای روحانی یا حتی آقای احمدینژاد با بیتوجهی به این مهم شرایط را به گونهای رقم زدند که افزایش بنزین به صورت پلکانی صورت نگیرد؛ اما افزایش نیافتن آن به مرور زمان مانند بمب ساعتی بود که در ساعت صفر بر سر مردم خالی شد الآن شرایط کشور به واسطه رکود اقتصادی و تورمهای بالا به گونهای است که بسیاری از عرصههای اقتصادی کشور تحت تأثیرات نامطلوب این موارد و مسائل قرار گرفته است.
به نظر شما آیا راههای دیگری غیر از گران کردن بنزین بدون ایجاد فشار به اقشار آسیبپذیر جامعه برای افزایش درآمدهای دولت وجود نداشت؟
با توجه به اینکه اقتصاد ایران در حال حاضر، شرایط تورمی خاصی دارد، گران کردن قیمت بنزین آن هم در این سطح به هیچ وجه قابل قبول و منطقی نیست؛ هر چند دولت دلایل زیادی از جمله کاهش مصرف بنزین، مقابله با قاچاق و... را برای انجام این کار مطرح کرد؛ اما واقعیت این است که دولت به خوبی میدانست تورم، آستانه صبر و تحمل مردم را پایین آورده است.
بنابراین دولت با توجه به این شرایط نباید چنین اقدامی میکرد. با توجه به مسائل ارزی، جهش نرخ ارز و گرانیهای ناشی از آن، که در سال گذشته رخ داد، رونق تولید، اشتغالزایی و قدرت خرید مردم به شدت آسیب دید.
در این شرایط بهتر بود دولت با تعریف پایههای مالیاتی جدید و گرفتن مالیات از اقشار مرفه یا پردرآمد مانند پزشکان، وکلا، دلالان و صاحبان سرمایه، فشار را از دوش طبقه محروم جامعه بردارد؛ بنابراین در پاسخ به پرسش شما باید بگویم دولت راههای دیگری برای تأمین کسری بودجه داشت؛ اما مثل همیشه راحتترین و پرهزینهترین راه را انتخاب کرد که تبعات و هزینههای زیادی دارد و زندگی، معیشت و سفره مردم ضعیف را نشانه میرود.
همانطور که میدانید پایههای مالیاتی جدید مانند مالیات بر عایدی سرمایه یا مالیات بر مجموع درآمد در لایحه بودجه سال ۱۳۹۹ نیز دیده نشده است و به نظر میرسد دولت عزمی برای ایجاد پایههای مالیاتی جدید ندارد. به غیر از موضوع مالیات به نظر شما دولت راه دیگری برای افزایش درآمدها نداشت؟
در پاسخ به این پرسش جواب امیدوارکنندهای ندارم. نه این دولت، بلکه بقیه دولتها نیز همینطور بودند. دولتهایی که در سالهای گذشته با تکیه بر درآمدهای نفتی هیچگاه به طور جدی به جدایی اقتصاد از نفت و زمینهسازی زیرساختهای اقتصاد غیر نفتی نیندیشیدند!، در طول این سالها تولید را فعال نکردند و موانع غیر اقتصادی تولید را از بین نبردند.
منظورتان از موانع غیراقتصادی چیست؟
موانعی که مثلاً ارتباطی با مسئله نرخ ارز ندارد؛ مثل تغییر و رفع محدودیتهای قانونی، که هیچ دولتی در این سالها در این راستا حرکت نکرده است. متأسفانه تولید کشور حال و روز خوبی ندارد.
تولید زیر ظرفیت خود کار میکند. من هم قبول دارم بخشی از کاهش ظرفیت تولید را میتوان به نبود ارز و مشکلات تحریمی ارتباط داد؛ اما بیش از ۵۰ درصد مشکلات موجود به مسائل داخلی و ناشی از سوء مدیریتها و بیتدبیریها مربوط است.
قوانین ضد و نقیض و دخالتهای بیش از حدی که دولت را به جای حامی تولید به یک نهاد ضد تولید تبدیل کرده است. بخش قضایی کشور هم به این حوزهها چندان وارد نشده تا با برداشتن محدودیتهای داخلی بتواند به تولید کمک کند. واقعیت این است که تا وقتی موانع کسب و کار برطرف نشود و اتفاق مثبتی در این حوزه رخ ندهد.
شهرکهای صنعتی ما همچنان خالی خواهد شد و اگر هم برخی بنگاههای اقتصادی بتوانند خودشان را سرپا نگه دارند کمتر از ظرفیت واقعی خود کار خواهند کرد. به نظرم در شرایط فعلی مهمترین اقدام بهبود فضای کسب و کار و رفع موانع غیر اقتصادی موجود در راه تولید است.
به نظر شما دولت با توجه به شرایط موجود باید چه اقدامی کند. منظورم تعامل و نحوه تعامل دولت با مردم است.
با توجه به اینکه دولت پول یا منابعی برای حمایت از مردم و تولید ندارد که خود به خود بتواند منجر به اشتغال و درآمدزایی برای مردم شود، شفافیت و صداقتش با مردم به منظور آماده کردن آنها برای رویارویی با شرایط آینده بسیار مهم است. اگر قرار نیست تحریمها برداشته و فروش نفت یا مبادلات بانکی ما به روند عادی بازگردد، دولت باید با تدبیر به سمت رفع موانع تولید آن هم با سیاستگذاریهای بلندمدت حرکت کند. مطمئن باشید در این صورت آثار روانی سیاستگذاریهای حمایتگونه دولت از تولید به صورت روانی و اجتماعی نظر مردم را جلب خواهد کرد.