از همان ابتدای جنگ خانمانسوز تروریستها در سوریه و عراق، نشانههای همدستی آمریکاییها با این گروهها کاملاً مشهود بود، اما پس از اعترافات رسمی و علنی کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا مبنی بر خلق گروه تروریستی داعش، اوج این همدستی و همراهی در جریان درگیریهای چند ساله تروریستها در عراق و سوریه به تصویر کشیده شد.
آنگاه که برخلاف تحریمهای ناجوانمردانهای که در مورد ایران اسلامی اِعمال کردند، بیشرمانه و با وقاحت تمام، به حمایت مالی از تروریستها پرداختند و نفت و سایر غنائم جنگی آنها را نیز خریداری و تا آخر از مسدود نمودن راههای معاملات مالی خود با آنها اجتناب نمودند.
در حالی که قراردادهای ماهوارهای خود با ایران را فسخ کردند، با تمام توان به حمایت رسانهای از تروریستهای جنایتکار پرداختند و حتی شبکه تلویزیونی ماهوارهای در اختیارشان گذاشتند.
انبوه تسلیحات و تجهیزات روز جهان را در اختیار آنان قرار دادند و از انواع اطلاعات ماهوارهای و مشاوره نظامی خود بهرهمندشان ساختند.
مرزهایشان را برای تردد آنها باز کردند و حتی از پذیرش مجروحین جنگی تروریستها دریغ نکردند و در رفتاری فریبکارانه، به ظاهر اشتباهاً کمکهای غذایی و دفاعی خود را در مواضع تروریستها فرو ریختند و متقابلاً مواضع جبهه مقاومت را هدف بمباران قرار دادند.
ادعای پرچمداری حقوقبشر را به فراموشی سپردند و چشم بر روی جنایتهای ضدبشری تروریستها از جمله؛ سر بریدن، زنده سوزاندن، غرق نمودن و قتل عام عمدی افراد نظامی و غیرنظامی و اسارت زنان و کودکان و فروش آنان در بازارهای نوین بردهداری، فرو بستند.
این در حالی است که برای مبارزه با آنها نیاز نبود تظاهر به مبارزه با تروریست کنند، فقط و فقط کافی بود از انجام این اقدامات دست بردارند، اما چنین نکردند.
البته خوی تجاوزگری و شرارت آمریکاییها محدود به حمایت از اشرار نبوده و از دیرباز رد پای این حکومت شرور و سرکش در اکثر جنگها و آشوبهای جهان قابل رؤیت بوده و هست و این در حالی است که افکار عمومی جهان نیز طی سالهای متمادی به مدد تهدید و سرکوب نظام سلطه و همراهی رسانههای وابسته به آنها، به سادگی و تقریباً با کمترین واکنش، از کنار این همه جنایت و شقاوت و شرارت عبور کرده است.
درست به همین دلیل است که هماکنون کار به جایی رسیده که آمریکاییها با بیشرمی تمام و بدون هرگونه مجوزی به خود اجازه میدهند که حضور مداخلهجویانه و پلید خود را به سایر کشورهای جهان تحمیل کنند و با دخالت در امور داخلی آنها دست به هر اقدام جنایتکارانهای بزنند.
این وضعیت سبب شده تا آنها برای فراهم نمودن شرایط بازگشت باقیمانده دستپروردههای خود و احیاء مجدد داعش، ابتدا مواضع بسیج مردمی عراق را در دروازههای ورود داعش به عراق مورد حمله کینهتوزانه خود قرار دهند و سپس با به شهادت رساندن سرسختترین، موفقترین و مهمترین حریف داعش و تداوم عملیاتهای خصمانه خود، تلاش کنند تا مسیر بازگشت را تسهیل نمایند.
اگر امروز سردار سلیمانی (به عنوان یکی از بالاترین مقامات نظامی یک کشور ثالث) که برخلاف آمریکاییها با دعوت رسمی مقامات عراقی و برای مبارزه با تروریست به این کشور سفر کرده و ابوالمهدی المهندس که جانشین یک سازمان کاملاً رسمی و قانونی در عراق است، به دستور سردمداران کثیف و بدطینت آمریکا به راحتی هدف نظامیان شرور و جنگطلب آمریکایی قرار میگیرد، فقط به خاطر اغماض و تعلل کشورها در برخورد قاطع و جدی با سرکشیها و یکجانبهگراییهای غیرقانونی و غیرحقوقی کشوری است که سالهاست دستانش به خون ملتهای مظلوم جهان آغشته است.
حال این سوال مطرح است که آیا وقت آن نرسیده که با همکاری سایر ملتها و دولتهای جهان برای همیشه به یکجانبهگرایی و اقدامات غیرانسانی و جنگطلبانه آمریکاییها پایان داده شود؟
تردیدی وجود ندارد که حداقل برای جلوگیری از تکرار این عمل خبیثانه در مورد ایران اسلامی و پیشگیری از اقدامات مشابه در مورد سایر اعضای جبهه مقاومت و کشورهای مستضعف جهان باید نکات ذیل در برخورد قهرآمیز با این جنایتکار بالفطره، مورد توجه قرار گیرد:
انتقام باید هوشمندانه، بهموقع، در زمان و مکان مناسب و در حدی سخت و دردناک باشد که برای همیشه به تکرویها و اقدامات تروریستی آمریکا در منطقه و بلکه جهان پایان دهد.
اگرچه این ضایعه جبرانناپذیر است، اما خسارت ناشی از عملیات مقابله به مثل علیه پایگاهها، شخصیتها یا سایر اهداف آمریکایی، باید همسطح و هموزن و بلکه چند برابر خسارت وارده به ایران و جبهه مقاومت باشد.
در عملیات مقابله به مثل نباید نقش رژیم اشغالگر قدس و تمام کسانی که به هر شکل (همکاری احتمالی ضدانقلاب و مزدوران داخلی و خارجی آنها با آمریکاییها برای اطلاع رسانی در مورد مشخصات این سفر) در وقوع این جنایت نقش داشتند مورد غفلت قرار گیرد.
باید ترتیبی اتخاذ شود تا حتیالمقدور زمینه برای مشارکت تمام اعضای جبهه مقاومت و مردم آزاده جهان برای انتقام سالها آتشافروزی و شرارت آمریکاییها فراهم، و به درس عبرتی برای دیگران تبدیل شود.
همزمان باید این اقدام غیرقانونی و ضدبشری آمریکاییها از طریق محاکم و سازمانهای بینالمللی به طور جدی پیگیری و با همکاری سایر کشورهای همسو و ملل آزاده جهان به یک مطالبه عمومی تبدیل شود.
قطعاً این اقدام جنایتکارانه پیامدهای نامطلوبی را برای حکومت و دولت در حال سقوط آمریکا در پی خواهد داشت و ضمن سرعت بخشیدن به روند خروج یانکیها از عراق و منطقه، به افول قدرت و منزوی شدن بیش از پیش بزرگترین مدعی حقوق بشر در جهان منجر خواهد شد.
کلام آخر اینکه؛ با از خودگذشتگی سردار سلیمانیها، سردار همدانیها و دهها و بلکه صدها سردار و رزمنده جبهه مقاومت، اینک جهان اسلام صدها سردار را در دامن خود پرورش داده و راه این شهیدان عزیز تا پیروزی نهایی ادامه خواهد داشت و لذا هرگز نباید ناامید شویم و باید بکوشیم تا امانتداری خوب در مسیری باشیم که این بزرگان برایمان ترسیم نمودند.