سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فقط یک فرمانده نظامی که عمر بابرکتش را در میدانهای جهاد و مبارزه و نبرد با اشرار و سلطهطلبان و زیادهخواهان عالم سپری کرد، نبود، بلکه حقیقتاً یک نابغه و معمار و طراح ویژه راهبردهای نظامی در سطوح خُرد و کلان جبهه مقاومت اسلامی بود. شهادت سپهبد سلیمانی ضایعهای بزرگ نه تنها برای ملت ایران و سایر ملتهای مسلمان، بلکه برای آزادیخواهان و استکبارستیزان در اقصی نقاط جهان است. سپهبد سلیمانی شخصیتی بود که برای پیشبرد و تحقق منافع اسلام ناب محمدی(ص) شب و روز نمیشناخت؛ کسی که گستره فعالیتش را نه مرزهای جغرافیاییِ محدود، بلکه مرزهای اعتقادی اسلام قرار داده بود. به واقع شهادت او یادآور شهادت مالک اشتر است. وقتی خبر شهادت جانکاه مالک را به امیرمؤمنان(ع) دادند، امام بسیار اندوهگین و غمناک شد و عباراتی بر زبان آورد که تا آن لحظه برای هیچکس، حتی برای ابوذر و سلمان هم بیان نکرده بود. امام علی(ع) در رثای مالک فرمود: «بدانید که مالکبنحارث، روزگار خود را به پایان برد و به پیمان خویش وفا کرد و به دیدار پروردگارش شتافت. خدا مالک را بیامرزد. اگر کوه مىبود، قلهاى دستنیافتنى و دور و بلند مىنمود و اگر سنگ مىبود، صخرهاى سخت مىنمود. به خدا سوگند، مرگ او اهل مغرب (شام) را عزت بخشید و اهل مشرق (عراق) را خوار کرد، آفرین بر مالک! مالک که بود؟ آیا زنان، مانند مالک را مىزایند؟ آیا در روزگار ما چون مالک هست؟» شهادت سلیمانی نیز، جبهه مقاومت را عزت بخشید و دشمنان را خوار و زبون کرد.
برای سلیمانی همین بس که یک مجاهد نستوه و عارف دلسوخته به تمام معنا بود که عرفان را در جهاد و استقامت و در میدانهای نبرد با ظلم و استکبار آموخته بود. به گواه آثار و دستاوردهایی که از سپهبد سلیمانی بر جا مانده است، او بزرگترین فرمانده مبارزه با تروریسم، در تاریخ معاصر نظام بینالملل بود. درباره سلیمانی و شخصیت بینظیر او هر چه بگوییم و بنویسیم حق مطلب آنگونه که هست، ادا نمیشود.
درست است که شهادت سپهبد سلیمانی آن هم به دست شقیترین آحاد بشر، یعنی رژیم تروریستی آمریکا صدمهای سنگین و جانکاه برای ایران عزیز و جبهه مقاومت اسلامی و آزادیخواهان جهان است، اما این اتفاق تلخ برخلاف تصورات پوچ و واهی زیادهخواهان جهان و در رأس آنها آمریکای تروریست، نه تنها موجب توقف در حرکت رو به جلو و فاتحانه جبهه مقاومت نخواهد شد، بلکه شهادت این سردار سرافراز خون تازهای در رگهای مقاومت جاری میکند و روح جدیدی در کالبد رزمندگان محور مقاومت در منطقه و جهان اسلام خواهد دمید. جبهه مقاومت اسلامی قائم به شخص نیست که با شهادت سپهبد سلیمانی پایههای آن بلرزد یا دچار سستی و تنزل قدرت شود.
پرچمی که تا دیروز و تحت تدابیر ولی امر مسلمین جهان، حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) و همراهی ملتهای آزادیخواه، مسلمان و گروههای مقاومت به دست سلیمانی بود، بر زمین نیفتاده و از امروز به دست یکی دیگر از فرماندهان برجسته و همرزم دیرین سپهبد سلیمانی، یعنی سردار سرافراز حاج اسماعیل قاآنی سپرده شده است. سردار قاآنی نه فقط همرزم و یار دیرین، بلکه از شاگردان تراز اول و کمتر شناختهشده مکتب و راهی است که شهید حاج قاسم سلیمانی بنیان نهاد و میپیمود. نقل است که سردار سلیمانی در یکی از مأموریتهای برونمرزی در پاسخ به اینکه چه کسی میتواند جانشین و جایگزین مناسب برای شما باشد؟ سردار قاآنی را معرفی میکند.
سردار سرتیپ اسماعیل قاآنی زاده شهر مشهد است. او در دوران پیروزی انقلاب جوانی بیست ساله بود و اواخر سال 1358 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و اوایل سال 1359 برای آموزش راهی تهران شد. به گفته خودش، با شهید خادمالشریعه، مؤسس تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و شهید چراغچی، فرمانده تیپ امام رضا (ع) در یک کلاس آموزشی در پادگان سعدآبادـ که اکنون پادگان امام علی(ع) استـ آموزش دیدند. بعد از آموزش به مشهد رفت و در مرکز آموزش سپاه به عنوان کادر مشغول شد. با وقوع حوادث کردستان، اواسط سال 1359 راهی آن منطقه میشود.
او از سال 1360 تا پایان جنگ در جبهه فعالیت میکرد و در دوران دفاع مقدس فرماندهی یگانهای ۵ نصر و ۲۱ امام رضا(ع) را برعهده داشت. سردار قاآنی تا سال 1366 فرمانده تیپ امام رضا بود که پس از آن فرماندهی لشکر ۵ نصر را برعهده گرفت. پس از پایان جنگ، مدتی به خراسان بازگشت و بعد از تأسیس نیروی قدس سپاه در آن مشغول به خدمت شد و این خدمت تاکنون ادامه یافته است. معاون اطلاعات ستاد مشترک سپاه و مسئولیتهای گوناگون از دیگر سوابق سردار قاآنی است. دوستی وی با شهید سلیمانی از سال 1361 و در جلسات مناطق علمیاتی شروع شد و تا شهادت سردار سلیمانی استمرار یافت.
سردار قاآنی که شخصیتی شناختهشده بین گروههای مقاومت اسلامی است، از تسلط خوبی در حوزههای میدانی، نظامی و اطلاعاتی برخوردار است؛ بنابراین نه تنها در عرصههای اطلاعاتی و عملیاتی که در زمینه مسائل استراتژیکی و سیاسی جبهه مقاومت و جهان اسلام نیز شخصیتی ممتاز و شاخص است و درک عمیق و خوبی از مسائل و شرایط دارد.
انتصاب سریع و بهموقع سردار قاآنی به فرماندهی نیروی قدس سپاه توسط فرمانده معظم کل قوا، این اطمینان را به افکار عمومی و جهان اسلام داد که سردار قاآنی از قابلیتهای فراوانی در مدیریت این نیروی کلیدی و استراتژیکی برخوردار است.
پیمودن راه سلیمانی و دفاع از خون، آرمان و ارزشهایی که سپهبد سلیمانی به سبب آن توسط تروریستیترین دولت دنیا، یعنی آمریکا به درجه رفیع شهادت نائل شد، مسئولیت نیروی قدس و فرماندهی جدید آن را چند برابر کرد. با توجه به شناختی که از سردار قاآنی و قابلیتهای درونی و مدیریتی ایشان در محافل رده بالای اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و سیاسی وجود دارد، این اطمینان به افکار عمومی، گروههای مقاومت اسلامی و ملتهای آزادیخواه جهان داده میشود که دشمن در تحقق اهدافی که از خلاء ناشی از ترور سپهبد سلیمانی دنبال میکرد، شکست میخورد. سایه این شکست بهتدریج و تحت تدابیر فرماندهی کل قوا و رشادتهای رزمندگان مقاومت و فرماندهی سردار قاآنی و هزاران سلیمانی که در مکتب سلیمانی پرورش یافتهاند، در تمام حوزهها پیش روی دشمن قرار خواهد گرفت.
همانگونه که با شهادت مالک، امام علی(ع) پرچم را به دست سردار دیگری سپرد و خللی در نهضت رو به رشد اسلام ایجاد نشد، با شهادت سلیمانی نیز امام امت پرچم را به دست سردار دیگری از جنس سلیمانی سپرد که حکایت از این دارد، این راه کماکان باقدرت ادامه خواهد یافت و به فضل پروردگار آیندهای روشن و همراه با فتح قلههای بیشتر در انتظار جبهه مقاومت همه آزادیخواهان است.