به نقل از شمیم : امروزه مشارکت روز افزون زنان در بيرون از خانه باعت تقويت حس اعتماد بنفس و استقلال و افزايش قدرت تصميم گيري و برخورد مناسب با رويدادها و حوادث زندگي و اثر مطلوب بر روابط خانوادگي برجاي گذارده است .
در واقع زن با کار و فعاليت اجتماعي قدرت خلاقيت ، کارآيي و استقلال بيشتري مي يابد چرا که زن در ازاء دريافت وجه حاصل از فعاليت اجتماعي و همچنين تبادل اطلاعات علم و آگاهي و تعامل اجتماعي استقلال عمل بيشري مي يابد بهتر مي تواند در برابر مشکلات خانه و محيط کار تصميم گيري و مداخله نمايد .
به طور کلي بايد گفت هر چه زنان بيشتر وارد عرصه اجتماعي شوند به همان نسبت بحران هويت فردي و اجتماعي ، افسردگي و انزواگرايي ، بيزاري از نظام کنترل اجتماعي ، بي اعتمادي و بدبيني به قوانين و قواعد حاکم بر جامعه در اين قشر عظيم کاسته خواهد شد .
2 – چگونه بين نقشهاي مختلف يک زن ناهماهنگي بوجود مي آيد ؟
هر فرد بر حسب موقعيت خويش در گروه و جامعه بايد الگوهاي عملي خاصي را رعايت کند ، که به آن ( نقش ) مي گويند . مجموعه حقوق و تکاليف هر نقش ( انتظارات نقش ) نام دارد .
مهمترين مسئله اي که در اشتغال زنان بايد مورد توجه قرار گيرد وجود نقش هاي متعددي است که زنان بايد به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده به عهده گيرند . نقشهايي که در جامعه ما به صورت سنتي به آن نگريسته مي شود و گاهي با نقش مدرن زن به عنوان يک فرد شاغل در خارج از خانه ناهماهنگ مي باشد .
زنان شاغل در حالي که نقشهاي دوگانه اي را ايفا مي کنند ، در زمينه انجام وظيفه و مسئوليتهاي ناشي از نقشهاي خانگي و شغلي خود تا حد متوسطي دچار دوگانگي نقش مي شوند .
زنان شاغل ميزان مشارکت همسرانشان را در امور منزل و خانه داري کم ارزيابي کرده اند . زنان شاغل بار عمده ايفاي مسئوليت سنگين خانه داري در کنار وظايف شغل و مسئوليتهاي حرفه اي و کار به تنهايي بر دوش آنان قرار مي گيرد و آنان در قبال اين وظايف خود را مسئول مي بينند و مايلند که شغل خود را حفظ کنند و به هر ترتيبي ادامه دهند ، بنابراين در وضعي قرار مي گيرند که از يک سو قادر به پاسخگويي کامل به انتظارات هر دو نقش خويش نيستند و از سوي ديگر مايلند که هر دو نقش را به خوبي ايفا نمايند .
تأثير اشتغال زنان در تربيت فرزندان چيست ؟
3 - آيا اشتغال زن خللي در تربيت فرزندان ايجاد مي کند ؟
مادر وسيعترين دنياي رواني و اجتماعي کودک است و از نظر کودک همچون کسي است که از تمام نقاط اين جهان اطلاع دارد
اشتغال مادر موجب اختلال در تکوين شکل گيري دلبستگي کودک نسبت به مادر مي شود .
چرا اينکه مراقبت کودک از حالت انفرادي به حالت گروهي در مي آيد و نتيجتاً دلبستگي کودک نسبت به مادر از حالت طبيعي خارج مي گردد .
چيزي که مسلم مي باشد اين است که مادران شاغل همانند مادران غيرشاغل نمي توانند به طور تمام و کمال به کودکان خود رسيدگي کنند چون مادر چندين ساعت از روز را خواه ناخواه جداي از فرزند بسر مي برد . و وقتي که بعد از سپري شدن اين ساعات به فرزند مي رسد خستگي ناشي از دنياي ماشيني امروز و خستگي فکر و ذهني به مادر اجازه نمي دهد که در آن ساعات باقي مانده روز به کودک رسيدگي کافي و لازم را نمايد چون از طرف ديگر مسئوليت خانه و خانه داري نيز به دوش او مي باشد .
در نتيجه بايد گفت زنان واجد شرايطي هستند که مي توانند در رسيدن به مقاصد آرماني کشور نقش بسزائي داشته و در محافل علمي - اداري به مانند : مردان نقش فعالي داشته باشند .
امروزه با توجه به افزايش فزاينده مادران شاغل و به منظور جلوگيري از اثرات جبران ناپذير رشد و نمو کودک ، افزايش مرخصي زايمان ، ايجاد مهدکودک در محيط کار بر طبق استاندارد جهاني و زدودن مشکلات اقتصادي در ابعاد مختلف از وظايف حساس دولت به شمار مي رود .
4 - تقسيم کار بين زن و مرد در صورت اشتغال زن چگونه است ؟
زنان شاغل تا چه حد چنين احساس و ادراکي دارند که قادر به انجام همزمان وظايف و مسئوليتهاي هر دو نقش خانگي و شغل خود نيستند . يعني تا چه حد در انجام و مسئوليتهاي مرتبط با خانه داري و امور منزل با وظايف ناشي از مسئوليتها و تعهدات شغلي و اشتغال خود احساس ناهماهنگي مي کنند .
سئوالي که اينجا مطرح مي باشد اين است که آيا زنان شاغل براي ايفاي نقش خانگي خود ، در تلقي و تعريفي که به طور سنتي از چگونگي ايفاي وظايف مرتبط با اين نقش دراد تغيير داده اند ، يا همچنان در چهارچوب الزامات نقش سنتي خود به وظايف خانگي به عنوان يک مادر يا همسر مي نگرند .
بنابراين از يک سو به سبب نيازها و مقتضيات جامعه نيز نياز به استفاده از نيروي کار زنان متخصص و تحصيلکرده و حتي ضرورتهاي مشترک زندگي خانوادگي ، نظير درآمد اقتصادي و بهبود سطح فرهنگي اشتغالشان اجتناب ناپذير تلقي مي شود و زنان به حضور در عرصه اجتماع ترغيب مي شوند . اما از سوي ديگر از تغييرات فرهنگي که مي بايد در نظام ارزشها و تخصيص نقشها و جابجايي وظايف ، که مستلزم مشارکت مرد در انجام امور خانه داري است بطوري که زن کمتر احساس خستگي مفرط ناشي از انجام امور خانه داري کند خبري نيست . و همين امر باعث شده که زنان در انجام وظايف خود در خانواده و روابط با همسر و فرزندان دچار مشکلات شوند و هم در پيشرفت شغل دچار رکود گردند
به طور کلي بايد گفت ميزان انتظار زنان از همسرانشان در انجام امور خانه متفاوت استو بستگي به عواملي از جمله تحصيلات زن ، ميزان درآمد زن و زناني که همسرانشان داراي مشاغل آموزشي ( معلم ، دبير يا مدير مدرسه ) هستند متفاوت مي باشد .
5 - چه موانعي بر سر راه اشتغال زنان جامعه است ؟
مسائلي که سد راه زنان در کاريابي مي شود ، نگرش ها و باورهاي ناصحيحي است که برخي از مردم دچار آنند . برخي عقيده دارند که موجودي به نام زن صرفاً براي کارهاي خانه داري آفريده شده است و لزومي ندارد در خارج از منزل به فعاليتي مشغول باشد .
عوامل متعدد اقتصادي ، اجتماعي ، قانوني و فرهنگي ويژه اي در جامعه وجود دارد که مانع از افزايش مشارکت زنان در فعاليتهاي اقتصادي مي شود . اين موانع به سه گروه تقسيم مي شود :
الف - موانع اقتصادي
ب - موانع اجتماعي - قانوني
ج - موانع اجتماعي - فرهنگي
الف - موانع اقتصادي
به طور کلي در زمان رکود اقتصادي ، نيروي کار کمتري مورد نياز است و تعداد زيادي از افراد جوياي کار ، شغل نمي يابند و عده اي از افراد کار و شغل خود را از دست مي دهند . اولين گروهي که کار خود را از دست مي دهند و يا اصلاً کار به دست نمي آورند معمولاً زنان هستند .
ب - موانع اجتماعي - قانوني
تبعيض جنسي در اشتغال از عوامل بسيار مؤثر عدم افزايش مشارکت اقتصادي زنان است . تبعيص جنسي در بدو استخدام به اين صورت است که تنها آن دسته از زناني استخدام مي شوند که واجد تحصيلات و دانش بالاتر از مردان همکار خود باشند . تبعيض جنسي در نوع آموزش و نظام آموزش و پرورس ، از موانع بارز مشارکت زنان در همه حوزه هاي فعاليت اقتصادي است
ج - موانع اجتماعي - فرهنگي
از عوامل مؤثر درکاهش مشارکت اقتصادي زنان در شرايط نبود تأمين اجتماعي لازم و کافي ، متأهل بودن است . زنان به دليل اينکه مسئوليت امور خانه بر دوششان گذاشته شده کمتر به دنبال مشارکت فعاليتهاي اقتصادي هستند . کم تنوعي فرصتهاي شغلي يعني محدود شدن حيطه اشتغال زنان به مشاغل کم هر دو با شرايط بدو دشوار و همچنين ناچيز بودن تعداد زناني که در سمتهاي بالاي اداري حضور دارند به دليل پيش داوريهاي منفي مديران در رابطه با استعدادها و تواناييهاي زنان مي باشد .
6 - چگونه مکاني مناسب اشتغال زنان مي باشد ؟
براساس باورها و عقايد حاکم بر جامعه ما ، هر حيطه کاري مناسب حضور زنان نيست و يقيناً ديدگاههاي فرهنگي و اجتماعي حاکم بر ذهن مردم ما برخلاف ، آنچه در غرب رايج است ، حضور زنان را در محيط هاي کارگري نامناسب ، منع مي کند و نسبت به آن نظر مخالف دارد .
بنابراين مکاني را که زن در آن مشغول به فعاليت مي باشد بايد از هر لحاظ موافق با هنجارهاي اسلامي منطبق با شئونات زن باشد ، مبناي تقوايي و فرهنگ ديني را از زن نگيرد . در واقع حضور او در جامعه يک حضور برخاسته براي اعتلاي اجتماعي است . يعني با حضور در اجتماع بتواند هم به جامعه خدمت نمايد و هم وظايف و مسئوليتهاي خانه و خانه داري را انجام دهد .
گاهي اوقات مشاهده مي شود که زنان در فضايي مشغول به کار مي باشند که شخصيت و هويت زن در قبضه اراده و اختيار ديگران قرار مي گيرد و با استفاده از ويژگي هاي خاص زنانه ، تبديل به وسيله تبليغاتي براي سودجوييهاي کلان ديگران مي شوند که در شأن و مرتبه زن خصوصاً در جامعه اسلامي نيست .
7 - ديدگاه جامعه نسبت به اشتغال زنان چيست ؟
بسياري از افراد جامعه بخصوص در شهرستانها نسبت به شغل زن ديد مناسبي ندارند و تنها جايگاه زن را ( خانه ) مي دانند و احتمالاً کارهاي غير از ( خانه داري ) را براي زنان ضد ارزش تلقي مي کنند . نبود قوانين روش در دفاع از زن ، کمبود شغل فقدان سيستم تأمين اجتماعي و بالاخره کم سوادي و بي سوادي از عواملي است که باعث تقويت اين بينش شده است و روحيه محافظه کاري و پذيرش جايگاه محدود را در زن ايراني تداوم و تحکيم بخشيده است .
براي آغاز هر گونه تحول در ساخت اقتصادي و اجتماعي جامعه زنان بايد يک تحول در بينش عمومي نسبت به حقوق و جايگاه زن بوجود آورد . در تغيير نگرش جامعه نسبت به مشاغل زنان توجه به موارد زير قابل ذکر است :
- ريشه کني بيسوادي
- زنان خودشان را باور داشته باشند و باحضور مداوم خود در اشتغال و مديريتها گامي در جهت توسعه کشور بردارند .
- زنان در جهت افزايش حقوق خود تلاش کنند .
- از توان زنان در امور قضايي ، وکالت و ... استفاده شود .