دوست خوب نعمت است و از خواهر و برادر به آدم نزدیک تر. همین چند کلمه که ورد زبان ماست نشان میدهد دوستی و داشتن دوست چقدر مهم است. دوستیها از کودکی جوانه میزند و رفته رفته ریشه دار میشود. دوست آن قدر مهم است که به تامین سلامت جسم و روان ما کمک میکند. دوستی هم مهارتی است که باید آن را یاد گرفت و به بچه ها یاد داد.
مدرسه نخستین محیط رسمی است که کودک را در جمع زیادی دوست بالقوه قرار میدهد. اما گاهی بچهها در همین محیط مدرسه و با جود خیل زیادی هم سن و سال هیچ دوستی پیدا نمیکنند و تنهایی و انزوا را برمیگزینند. همین مساله گواه روشنی است که چنین کودکانی باید قبل از پا گذاشتن به آموزش رسمی طعم دوستی را میچشیدهاند و پیدا کردن دوست را میآموختند.
پژوهشهای متعددی انجام گرفته که نشان میدهد کودکان با دوستانشان خوشحالند و با آنها حس خوشبختی میکنند و اعتماد به نفس بیشتری دارند. آنها سازگاری اجتماعی خوبی در بزرگسالی خواهند داشت و با مشکلات اجتماعی کمتری در آینده دست و پنجه نرم خواهند کرد.
کودکان در سنین 5 تا 9 سال ممکن است مرتب دوستانشان را عوض کنند. امروز با یکی دوستی عمیق داشته باشند و فردا با یکی دیگر صمیمی شوند. اما از سن 9 سالگی به بعد دوستی های شان عمق میگیرد و آنها دوستانی خواهند داشت با علایق و سلایق مختلف که به خوبی آنها را میپذیرند.
دوستی کودک ما با دیگر کودکان مهمترین رابطه اجتماعی او به حساب می آید که ما به عنوان والدین باید آن را خوب به رسمیت بشناسیم. هر کودکی بمبی از انرژی است که باید به شکل درست تخلیه شود. در کنار دوستان این انرژی به شکل خوبی تخلیه می شود. علاوه بر این هیجانات بچهها هم تعدیل میشود. به رشد احساسی و اجتماعی آنها هم کمک زیادی میشود.
وقتی چند کودک با هم بازی میکنند. در واقع آنها برای خودشان قواعدی تعریف میکنند. انتخابهایی دارند. موافق یا مخالف میشوند. احساساتی دارند که باید آن را بروز بدهند. خشمگین و عصبانی میشوند. شاد و غمگین میشوند. همین جاست که کودک میآموزد با این قوانین و احساسات و انتخابها خود را سازگار کند. او موقعیت اجتماعی و جایگاه قدرت را در همین بازیها کشف میکند. او میفهمد که هر کسی دیدگاهی دارد و باید آن را قبول کند. همه آن چه مادر و پدر و معلم و مدرسه باید به دشواری برای کودک تفهیم کنند و بیاموزند او در همین روابط به نظر ساده و پیش پا افتاده میآموزد.
روابط دوستانه کودکان با هم معیاری است برای اجتماعی بودن آنها و در بزرگسالی هم روابط اجتماعی شان را با دیگران تعیین میکند. تجربه نشان داده است کودکانی که دوستان زیادی دارند عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری دارند. در امر تحصیل و در آینده در شغل خود هم آدمهای موفقی هستند.
اما ما در جایگاه والدین چطور میتوانیم اهمیت دوستی را به کودک مان نشان دهیم و به او بیاموزیم که دوستانی پیدا کند و دوستیهایش را چطور حفظ کند.
اگر کودک مان دوستی هم سن خود را دارد ولی با او ارتباط برقرار نمیکند، بهتر است ما شروع کننده این رابطه باشیم و کم کم خودمان را از حلقه دوستی آن دو بیرون بکشیم.
به کودک مان بیاموزیم وقتی میخواهد با کسی دوست شود به او لبخند بزند و سلام کند و خودش را معرفی کند. این چند ترفند کلید شروع یک رابطه دوستی برای کودکان است.از خاطرات خوش دوستیهایمان برای بچه ها تعریف کنیم. ابعاد مثبتی دوستیمان را پر رنگ تر نشان بدهیم. اگر از کم و کاستیهای دوستیمان و دعواهای مان بگوییم ذهنیت منفی و نگران کننده در او شکل میگیرد و ممکن است مانع دوستی شود.
اگر در جمع خانواده و دوستانمان کودکی هست که همسن و سال کودک ما باشد با آنها بیشتر معاشرت کنیم و با آنها به دل طبیعت برویم. حضور در طبیعت شکل جدیدی از روابط را بین بچه ها رقم می زند.
به کودک مان بیاموزیم تا خشم اش را کنترل کند. "نه" گفتن را بیاموزد که همین خلا در دوره نوجوانی دروازه ورود به آسیبهای اجتماعی میشود. به حرفهای دوستش خوب گوش کند و او را درک کند و خود را گاهی جای او بگذارد. شاید در نگاه اول این آموزشها آن هم برای یک کودک سخت باشد، اما اگر بدانیم دوستی چه گنج ارزشمندی برای بچه هاست آن وقت با مطالعه و دقت و تلاش و صرف زمان موفق خواهیم شد و بعد از مدتی فرزند مان را در حلقه ای از دوستان مطمین پیدا خواهیم کرد.