واقعیت این است که در حال حاضر بحران در افغانستان جدی است و نباید فکر کرد بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری مسئله تمام شده است. اینکه آقای عبداللّه عبداللّه اعلام کرده است ما دولت موازی تشکیل میدهیم، بر چه مبنایی خواهد بود؟ یکی این است که با راهاندازی تظاهرات کاخ ریاستجمهوری را به زور بگیرند و عبداللّه عبداللّه را رئیسجمهور کنند و آقای اشرف غنی را که رئیسجمهور است، بیرون کنند، که این در شرایطی امکانپذیر است که دو طرف مسلح شوند. با توجه به اینکه طرف دوم حاضر نیست و نیروهای امنیتی، ارتش، قدرت و ساختار اداری را در اختیار دارد، دستبسته حکومت را به آنها تحویل نمیدهد. در نتیجه، معنای آن جنگ داخلی است که اگر اتفاق بیفتد، بسیار خطرناک است و احتمال تجزیه افغانستان وجود دارد؛ چراکه به ناچار باید مسلح شوند و بجنگند و گروههای قومی غیر پشتون، تاجیکها، ازبکها و هزارها باید با هم متحد شوند و سلاح به دست بگیرند که خیلی خطرناک است؛ بنابراین این اتفاق نخواهد افتاد؛ چراکه آمریکاییها و ناتو در آنجا حضور دارند و آنها این اجازه را نمیدهند؛ چون مجموعه شرایط آماده نیست و نیروهای آمریکایی و ناتو که در آنجا هستند دخالت خواهند کرد و دیگر اینکه عبداللّه عبداللّه آنقدر هم بیدرایت نیست که دست به چنین حرکتی بزند که نتواند قضیه را جمع کند. در واقع، به نوعی در حال باز کردن فضا برای دخالت آمریکا هستند؛ همانند سال 2014 که «جانکری» وزیر خارجه وقت آمریکا فرمول «دولت وحدت ملی» را به طرفین تحمیل کرد و بحران نیز تمام شد و اختلافنظرها همچنان تا چند سال که حاکم بودند، وجود داشت و هیچ کدام از آن توافقها نیز عملیاتی نشد. الان نیز اگر شرایط را طوری پیش ببرند که آمریکا دخالت کند، آمریکا هر دو طرف را دور خواهد زد و فرمول خود را که درباره آن با طالبان در قطر به تفاهم رسیدهاند، پیاده میکنند و آن این است که یک دولت موقت به وجود بیاورند که در مدت 18 ماه «لویه جرگه» تشکیل دهند و قانون اساسی را اصلاح کنند؛ قانون اساسی باید طوری باشد که طالبان شریک قدرت شود، نظام اداری را تغییر دهند و از نظام ریاستی به نظام پارلمانی و فدرال تبدیل کنند. به نظر بنده اشرف غنی در این برهه زرنگی کرد و به عنوان رئیسجمهور، همزمان با توافقی که آمریکاییها با طالبان کرده بودند، اعلام پیروزی کرد و این پیام را به آمریکاییها و طالبان داد که آن شخصی که شما باید با او مذاکره کنید، من هستم و تیم من است که میتواند مشکل را حل کند. واقعیت نیز این است که به هیچ عنوان طالبان حاضر نیست با تیم عبداللّه عبداللّه وارد مذاکره شود؛ اما حاضر به مذاکره با تیم اشرف غنی هست؛ چراکه او و همه اطرافیانش از گروههای پشتون هستند و طالبان خیلی با آنها مشکل ندارد.
عبداللّه عبداللّه و تیم او کسانی بودند که در سال 2001 با آمریکاییها سازش کردند و از نیروهای آمریکایی به شمال افغانستان دعوت کرده بودند و به همراه آنها، کابل را گرفته و طالبان را سرنگون کرده بودند؛ بنابراین این تفاوت بین این دو نفر و تیمشان وجود دارد. همچنین تیمی که عبداللّه عبداللّه آن را هدایت میکند، پشتوانه قومی دارد، اما اشرف غنی با ابتکارات خودش تنهاست و به آن معنا پایگاه اجتماعی در بین پشتونها ندارد و نمیتواند افکار عمومی را به طور کامل به طرف خود جذب کند و این امتیازی است که شاید در ظاهر منفی باشد، اما در معاملاتی که در افغانستان در پیشروست، مثبت است؛ برای اینکه طالبان میداند پایگاه اجتماعی و نیروهای مسلح دارد و اما اشرف غنی کسی نیست که بتواند در مقابل طالبان مقاومت کند و اگر به عنوان رئیسجمهور یا رئیس دولت موقت هم تعیین شود و طالبان بپذیرد، طالبان موضع تسلط را خواهد گرفت؛ از اینرو به نظر بنده محاسبه آقای اشرف غنی و تیمش، برای بقای خود بسیار هوشمندانه بود. اما در این بین، حرکت عبداللّه عبداللّه از این منظر خیلی امیدوارکننده نیست که بتواند جایگاه خاصی برای خود تعیین کند، مگر اینکه مصلحت آمریکاییها این باشد که تیم شمالی را هم داشته باشند؛ به این دلیل که آنها محاسبات خود را دارند و میدانند اگر تیم شمالی افغانستان دست به سلاح ببرد، جغرافیای جنگ عوض میشود و از شرق و جنوب به شمال افغانستان میرود؛ چراکه آنها توان نظامی دارند و ژنرال «دوستوم» نظامی قدرتمندی است و امکان اینکه عبداللّه عبداللّه و تیمش مسلح شوند، وجود دارد. با توجه به همه این مسائل، به نظر میآید آمریکاییها محاسبه میکنند و عبداللّه عبداللّه را به طور کامل حذف نمیکنند. عبداللّه عبداللّه نیز میداند که با تشکیل دولت موازی، راه به جایی نمیبرد و با این کارها فقط میخواهد به آمریکاییها بگوید من هم هستم و باید از من هم حمایت کنید، چون به هر حال تیم من در شمال پایگاه دارد.