انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در شرایط و فضایی کاملاً متفاوت از گذشته، برگزار شد و مردم نمایندگان خود را انتخاب کردند. نوع انتخاب مردم در اکثر حوزههای انتخابیه، به گونهای است که میتوان گفت، مردم فرد یا افراد دارای گفتمان انقلابی، فسادستیز، استکبارستیز و طرفدار مقاومت و اقتصاد مقاومتی را برگزیدند. در این انتخابات بودند چهرههای سرشناسی که دارای افکار و اندیشههای متفاوت باشند، لکن با رویگردانی مردم در بسیاری از حوزههای انتخابیه و از جمله تهران مواجه شدند. به عبارتی میتوان گفت، مردم از تفکر و گفتمان غالب در مجلس و دولت فعلی که زمانی خود آنان را برگزیده بودند، فاصله گرفتند و به جریان انقلابی و منتقد وضعیت کنونی رأی دادند؛ بنابراین مردم با انتخاب خود، فرصتی طلایی را در اختیار جریان انقلابی کشور قرار دادند؛ از این رو، این انتخابات میتواند یک نقطه عطف و به عنوان اولین انتخابات گام دوم به حساب آید و سرنوشت انتخاب بعدی را رقم بزند. جهتگیریها در این انتخابات نشان میدهد مردم به دنبال تغییر رویکردها هستند، رویکردهایی که زمانی با تصور گرهگشایی از مشکلات کشور، خود به آن رأی دادند. در سال 1392، مردم با تصور حل مشکلات کشور از طریق مذاکره با آمریکا، به آقای روحانی رأی دادند؛ پس از آن نیز در انتخابات مجلس و شوراها، عمدتاً مردم به کسانی رأی دادند که دارای چنین فکر و اندیشهای بودند؛ اما مردم در عمل، به ناکارآمدی این نگاه و رویکرد پی بردند و در انتخابات دوم اسفند ماه، به جریان انقلابی و منتقد رویکرد غربگرایی رأی دادند. اکنون پرسش اصلی این است که منتخبان مردم، مجلس یازدهم را در چه مسیری به حرکت در خواهند آورد؟
تکتک منتخبان باید به این پرسش کلیدی، باتأمل پاسخ دهند. به طور قطع جریانها، گروهها و افراد بسیاری در داخل و خارج کشور هستند که نمیخواهند مجلس یازدهم، یک مجلس کارآمد از سوی مردم ارزیابی شود؛ بنابراین چنین جماعتی، تلاش خواهند کرد نمایندگان منتخب ملت را، سرگرم حواشی کنند و در کژراههها به حرکت درآوردند. نگارنده بر این اعتقاد است که، مکتب سلیمانی و راه شهید سلیمانی میتواند بهترین راه ممکن و متصور برای مجلس یازدهم باشد. اگر مکتب سلیمانی نقش الگویی و الهامبخشی برای تکتک نمایندگان مجلس یازدهم در دوره نمایندگی داشته باشد، به طور قطع این مجلس میتواند در تراز انقلاب بروز و ظهور داشته باشد؛ البته شرط تحقق و پدیدآیی مجلس تراز انقلاب اسلامی در دهه پنجم انقلاب، الزام تکتک نمایندگان در تمام شئون نمایندگی، به الگوگیری و تبعیت از مکتب سلیمانی است؛ البته پیششرط این الزام، باور و اعتقاد به درستی و کارآمدی مکتب سلیمانی است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، شهید سلیمانی پرورشیافته اسلام و مکتب امام خمینی(ره) است؛ اما او به گونهای مکتب امام(ره) را در عمل پیاده نمود که خود به یک مکتب عملی و نقشه راه برای دیگران تبدیل شد؛ مکتب و راهی که قابلیت الگوگیری و الهامبخشی برای دیگران به اقتضای شرایط امروز را دارد؛ بنابراین پیشنهاد میشود نمایندگان مجلس یازدهم، زمان باقیمانده تا بازگشایی مجلس را مغتنم شمارند، با مکتب سلیمانی بیش از پیش آشنا شوند و به این پرسش پاسخ دهند که چگونه میتوانند مجلس یازدهم را در امتداد خط سیدالشهدای جبهه مقاومت به حرکت درآورند.
«کارآمدی» و «مردمی بودن»، به طور قطع از ویژگیهای برجسته و ممتاز چنین مجلسی خواهد بود. در شناخت مکتب سلیمانی باید به اصول و کلیدواژههای زیر، بیش از دیگر نکات توجه شود: «معنویتگرایی»، «ولایتمداری»، «سربازی ولایت»، «انقلابیگری»، «مردمگرایی»، «امتگرایی»، «مجاهدت»، «دشمنشناسی»، «جامعنگری»، «فهم درست از شرایط»، «صراحت و شجاعت در دفاع از حق»، «منطق قوی در گفتوگو»، «توانمندی و مدیریت جهادی»، «سادهزیستی و دوری از دنیا»، «روحیه عاشورایی»، «شرح صدر و تحمل سلایق گوناگون»، «شجاعت و مرعوب دشمن نشدن»، «مقابل ظالم و کنار مظلوم بودن»، «کنترل هوا و هوسها»، «تمرکز بر اشتراکات با دیگران و دوری از افتراقات» «دلسوز امت و ملت بودن»، «شخصیت چندبعدی سیاسی، نظامی، عرفانی و... »، «تشخیص مصالح عمومی و عبور از منافع فردی» و... .