یکی از گزارههایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب به آن اشاره کردهاند، لزوم الگوسازی کامل از نظام پیشرفته اسلامی است که ایشان لازمهی آن را نگاه انقلابی، روحیه انقلابی و عمل جهادی میدانند. این سخن رهبری معظم را اگر امروز بگذاریم در کنار آنچه در مواجهه با بحران کرونا در کشورمان در حال رخ دادن است، میتواند نویدبخش حرکت به سمت ارائهی الگوی کامل از حکمرانی اسلامی باشد. طبق نظر نویسندگان مختلف، منظور از حکمرانی اسلامی، یک شیوه حکومتی است که در آن ابعاد روابط بین حکومت و مردم، تعامل اجزای تشکیلدهنده حکومت و رابطه آن با سایر حکومتها، در اهداف و سیاستها، قوانین و خطمشیها، برنامهریزی و اجرا و نظارت و ارزیابی بر اساس مبانی، اصول و روشهای اسلامی تنظیم میگردد.
مهمترین گزاره در ﻧﻈﺮﯾﻪی ﺣﮑﻤﺮاﻧﯽ، اصلاح نقش مردم در ارتباط با دولتها و حکومتهاست؛ چراکه تجربه نشان داده است در بحرانهای پیشآمده، بیشتر از آنکه تدبیر و ظرفیتهای دولتمردان به مدیریت و عبور از بحرانها کمکی کند، ظرفیتهای مردمی و فعالیتهای داوطلبانهی گروههای مردمنهاد و با نیت الهی و خداپسندانه است که به کمک دولتها آمده و کشور را از شرایط سخت عبور میدهد. در سالهای اخیر بحرانهایی از قبیل سیل، زلزله، آشوبهای اجتماعی و سیاسی و در حال حاضر هم بیماری همهگیری کرونا، مصداقهایی عینی از این موضوع میباشد. البته باید توجه کرد که پایهکار آمدن مردم در بحرانها و کمک به دولتها لزوماً به معنای عملکرد صحیح دولتها در برابر مردم و رضایت مردم از آنها نیست، بلکه درواقع نیت خداپسندانه و نگاه «کلکم راع و کلکم مسئول» است که مشوقی برای نقشآفرینی مردم در عبور از بحرانهاست و این در صورتی است که در مواجهه دنیای غرب و نظام سرمایهداری با بحران «همهگیری ویروس کرونا»، بدلیل اینکه نگاه به مردم، صرفاً به چشم مصرفکننده میباشد، در کنار مدیریت ضعیف و غیرمسئولانه حاکمان، باعث بیاعتمادی و دوری ملتها از حکومتهای خود شده است و انگیزهی کمتری در مردم برای کارهای خداپسندانه وجود دارد.
طبق توضیحات بیان شده، هدف از طرح موضوع حکمرانی اسلامی این است که در شرایط بحران جهانی کرونا، فرصتی پیش آمده تا جامعه اسلامیمان با پررنگ کردن برخی شاخصها که در ادامه آمده است، جلوهای ویژه از حکمرانی اسلامی را در معرض دید جهانیان قرار دهد و بتوانیم با یک مدیریت و حکمرانی مطلوب، بحران کرونا را پشت سر بگذاریم تا در نهایت به یک الگو برای دیگران تبدیل شویم. شاخصهای مدنظر را در سه محور کلیدی میتوان عنوان نمود:
الف) استمداد دائمی از خدا و پررنگ شدن نقش معنویت در زندگی بشر
در بحران کرونا رابطه انسان با خودش دچار دگرگونی شد، یعنی قدری از این خصیصه منیت و تکبر انسانی فاصله گرفت و مغلوب موجودی شد که به عقیدهی متخصصان کل وزن آن در دنیا به ۵ گرم هم نمیرسد؛ بنابراین ارتباط انسان با خدای خودش مطلوبتر شد. این موضوع در کشور ما که زمینه-های معرفتی و دینی قوی وجود دارد، در ایام اوج بیماری کرونا که بسیاری از مردم ما خانهنشین شدند، ارتباط فردی با قرآن و اهلبیت (سلامالله علیهم اجمعین) رنگ و بوی ویژهای گرفت؛ برگزاری ختمهای قرآن مجازی، دعاهای جمعی و همزمان در سراسر کشور، انس بیشتر با دعاهای صحیفهی سجادیه (بهویژه دعای هفتم)، قدرشناسی بیشتر نسبت به اماکن مذهبی در اثر احساس عمیق خلأ روحی در نتیجهی تعطیلی اماکن مذهبی، نمونهای از این جلوههای ویژه است.
با بررسی شاخصهای حکمرانی مطلوب بهخوبی به این نکته پی میبریم که اساس همه آنها بر معنویت و اخلاق اسلامی متمرکز است. با رجوع به آیات کلامالله مجید و فرمایشات ائمه معصوم و بزرگان دین به اصول خوب، چون مسئولیتپذیری و پاسخگویی مسئولان، خدمات عادلانه به همهی مردم، مشارکت آگاهانه مردمی و درنهایت تلاش مجاهدانهی اقشار مختلف مردم و مسئولین مربوطه از بعد اخلاقی و دینی تعریف و تفسیر میشوند. این موارد اگر در شرایط عادی هم همچنان حفظ شود، بسیار نویدبخش و گرهگشای بسیاری مسائل در اداره جامعه خواهد بود. نکته دیگر اینکه، روحیهی جمعگرایی در جامعهی اسلامی ما مبتنی بر معنویت و تأکید دین اسلام شکل گرفته است و مبتنی بر کمک کردن به دیگران و ایجاد حس نوعدوستی ایرانیان بروز مییابد؛ اما در غرب، چون مبتنی بر فردگرایی است و این فردگرایی ریشهدار است و در اساطیر یونان باستان هم عقبه دارد، وقتی شرایط بحرانی اتفاق میافتد، فردیت شکل میگیرد و نوعدوستی و کمک کردن به دیگران معنا نمیدهند و همه بهدنبال این هستند که به یک نوعی منافع خود را تأمین کنند و به همین دلیل در شرایط بحران به فروشگاههای مواد غذایی حملهور میشوند و دربارۀ فرهنگ غرب، همانطور که برخی از سیاستمداران غربی، خودشان گفتند که غرب در این ماجرای کرونا، آن وحشیگری درونی خودش را بیرون ریخت و دارد نشان میدهد، این با ماهیت فرهنگ دینی ما خیلی تفاوت دارد که وقتی در بحرانها قرار میگیریم تازه آن زیباییهایی که در این فرهنگ وجود دارد، شکوفا میشود.
ب) مواسات و همیاری مردمی به نظام اسلامی
بکار بردن اصطلاح «رزمایش» در کنار مواسات و کمک مؤمنانه در بیان رهبری، با رجوع به معنای لفظی این واژه (مواسات)، این معنا را به ذهن مخاطب متبادر میکند که بااینهمه فعالیتهای بزرگ و گسترده مردمی، تازه در اول ماجرا هستیم و درواقع در حال تمرین برای حرکت به سمت جامعهی تمدنی و مهدوی هستیم. این حرکتی که با تعبیر زیبای «مواسات» از آن یاد شده است، باید کمکم تبدیل بشود به یک فرهنگ و سبک زندگی دائمی، بهحدی که حتی بعد از بحران کرونا هم این فرهنگ تحقق پیدا کند و بهگونهای باشد که دنیای غرب و سرمایهداری از آن الگو بگیرند و این دقیقاً همان مطالبهی رهبری در متن بیانیهی گام دوم انقلاب است.
اینکه همه ما شنیدهایم که در جامعهی مهدوی، مردم دست در جیب یکدیگر میکنند و نیاز مالی خود را از بقیه تأمین میکنند، الآن میشود در رزمایش مواسات تمرین کرد و در زندگیها این روحیهی ایثارگری را جاری نمود و داروندار همدیگر را با هم قسمت کرد. این همان چیزی است که در رزمایش مواسات در حال رخ دادن است. تحقق کامل این امر در جامعهی اسلامی باعث خواهد شد بسیاری مسائل اصلی از قبیل اشتغال، اعتیاد، طلاق، رونق تولید و... که در حکمرانی نظام اسلامی وجود دارد با همین مدل مواسات حل شود. یک عدهای حقوقبگیر هستند، یک عدهای با کارِ خانه میتوانند امور خود را بگذرانند، یک عدهای درآمدهایی دارند و سرمایههایی دارند و... اینها باید به بقیه افراد جامعه، رسیدگی کنند. البته نکته-ی مهم این است که این رویههای مبارک و ازخودگذشتگیها در زمان پساکرونا هم حفظ شود و به یک سبک زندگی دائمی تبدیل شود.
درنتیجهی این بحث میتوان ادعا نمود؛ نقش گروههای مردمی در حکمرانی مطلوب، نقشی بیبدیل و غیرقابلانکاری است و باعث خواهد شد بار سنگینی از روی دوش دولتها برداشته شود و دولتمردان خواهند توانست وظیفهی هدایت و راهبری و برقراری حاکمیت قانون را بهخوبی انجام دهند. درنهایت میتوان گفت، مشارکت مردمی در امور، پشتوانهی ارزشمندی برای جمهوری اسلامی است.
ج) بهبود مستمر نظام و سیاستهای درونی دولت:
بامطالعهی متون مختلف درمییابیم که روابط و ساختارهای اجتماعی در نظام غربی تا حد زیادی اسارتبخش و استثماری میباشند و درواقع، بهرهکشی از انسانها در آن حاکم است که در بحران کرونا بهطور ویژه روابط سرمایهداری در سطح کلان دچار تلنگر شد. درواقع این بحران نشان داد که اگر میخواهیم بر این شرایط فائق آییم تا میتوانیم به کوچکسازی دولت و کمکردن بوروکراسیهای اداری پیش برویم و عمدهی کار را بخش مردمی واگذار کنیم و دولتها باید فرصتسازی کنند، از نوآوریهای بخش خصوصی حمایت ویژه به عمل بیاورند. در این راستا باید توسعه درونزا شکل گیرد؛ یعنی هر قابلیتی که در هر شرایط زیستمحیطی، فرهنگی و اجتماعی و طبیعی ما وجود دارد، اوج گیرد.
در حال حاضر زمانی است که دولتها باید ساختارهای بوروکراتیک و سخت را بشکنند و به سمت ساختارهای مردمی و جهادی پیش بروند که مثالهای آن حمایت از حرکتهای جهادی و داوطلبانه، حمایت از تعاونیهای مردمی و روستایی، توسعه مشاغل خانگی و امثال این موارد است که میتواند بر بهبود مستمر نظام کمک کند.