ماجرای این جمله از چه قرار است؟ روز ۲۶ دی ۱۳۶۰ محسن رضایی فرمانده کل سپاه برای ارائه گزارش از موفقیت عملیات طریق القدس و ارائه گزارش اولیه از روند آماده سازی عملیات بعدی (که فتح المبین نامیده شد) به اتفاق تعدادی از فرماندهان یگانهای عمل کننده در عملیات به دیدار امام رفته بود. سپاه در کمتر از ۲۰ ماه ۴ فرمانده را تجربه کرده بود و دورنمای مدیریتی این نهاد نوپای انقلابی مشخص نبود. حدود نیمی از پنج استان مرز غربی کشور در اشغال ارتش بعثی صدام بود. امام خمینی به تازگی با عزل بنی صدر، فرماندهی کل قوا را شخصاً برعهده گرفته بود و این مساله باعث تقویت روحیه رزمندگان و افزایش تمایل به همکاری بین فرماندهان بخشهای مختلف نظامی و بالا رفتن امید به گشایش و تغییر در وضع جبههها شده بود.
امام در همین دیدار ۲۶ دی ۱۳۶۰ میگوید: "شما باید خدا را شکر کنید که این عملیات اسلامی به دست شما اجرا میشود، هر کس توفیق این عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنی چند از پاسداران به این فکر افتادم کهای کاش من هم یک پاسدار بودم، اینها چه میکنند و من چه کار. آنها میروند با دشمن اسلام میجنگند و من در اینجا هستم و نمیتوانم. شما قدر خودتان را بدانید. خداوند به شما عنایت داشته است که شما را مهیا کرده تا قرآن کریم و اسلام عزیز و میهن اسلامی را حفظ کنید. نظام الهی مقرر کرده است تا شما برای خدمت به اسلام انتخاب شوید و این پیش خدا ثبت است و ملائکة الله و خداوند پشتیبان شماست و دلتان قوی باشد. هر قدمی که برای اسلام برمی دارید قدمی است الهی که خدا برای شما پیش آورده است. شما روی تدبیر و فکر عمل کنید، دیگر نه از کشتن بترسید و نه از کشته شدن. عمده این است که قصدتان خالص باشد که بحمدالله هست. روحیهٔ قوی این جوانان بیست ساله از اموری است که انسان را به تعجب وامی دارد". (صحیفه امام، جلد ۱۵، صص ۴۹۶ و ۴۹۷).
امام خمینی حدود ۶۵ روز بعد از این دیدار و بیان این جمله تاریخی، در پیام مورخ ۲ فروردین ۱۳۶۱ به مناسبت آغاز پیروزمندانه عملیات فتح المبین ریشه عاشورایی "ای کاش من هم یک پاسدار بودم" را که برگرفته از متن زیارت امام حسین (ع) است رونمایی میکند و چنین مینویسد: "اینجانب از دور، دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است میبوسم و بر این بوسه افتخار میکنم. شما دیْن خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید و طمع ابرقدرتها و مزدوران آنان را از کشور خود بریدید و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد کردید. «یا لَیتَنِی کنْتُ مَعَکمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً». درود بر فرماندهان بزرگوار رزمندگان و بر همهٔ مجاهدان راه عظمت کشور و اسلام". (صحیفه امام، جلد ۱۶، صص ۱۴۲ و ۱۴۳). (ترجمه فراز زیارتنامه امام حسین علیه السلام: "ای کاش من با شما بودم و به یک کامیابی بزرگ دست مییافتم").
نکته دیگر که به ما کمک میکند تا زمینه تاریخی صدور این جمله معروف امام را درک کنیم، حملات سنگین دشمنان خارجی و برخی منتقدان داخلی به سپاه در آن روزها است که گاه میکوشیدند با شیطنت منافقانه و در پوشش یک ادبیات اسلامی، دوقطبی پاسدار - روحانیت را ایجاد کنند و این دو را در مقابل هم قرار دهند. حضرت امام در همان دیدار مورخ ۲۶ دی ۱۳۶۰ که این جمله تاریخی (ای کاش من هم یک پاسدار بودم) را بر زبان آورده، میگوید: "چون برای خدا کار میکنیم دیگر چه باک! هرچه میخواهند علیه ما تبلیغات کنند و هر چه میخواهند ما را بد جلوه دهند. امیرالمؤمنین علی، علیه السلام، فرمودند تمام عالم اگر پشت به من کنند، من ابا ندارم. پس وقتی کار برای خدا باشد دیگر چه باک. هرکس برای خدا بیشتر کار کند بیشتر فحش میشنود، کما اینکه شما پاسداران از همه بیشتر توهین شدید".
به نظر میرسد امام خمینی در "ای کاش" معروف ۲۶ دی ۱۳۶۰ (ای کاش من هم یک پاسدار بودم)، درواقع حضور معنوی خود در جبهه را اعلام میکند و این "ای کاش" واکنش به استراتژی جدید سپاه در سال ۱۳۶۰ و تشکیل پی در پی یگانها و تیپهای سپاه برپایه سازماندهی نیروهای داوطلب مردمی بوده است. سپاه در پاییز و زمستان ۱۳۶۰ ازجمله در همین دیدار، گزارشهایی از تشکیل یگانها و تیپهای جدید و توسعه سازمان رزم سپاه را به امام ارائه کرده بود و امام در هنگامه نوزایی و تشکیل تیپهای سپاه، با بیان این "ای کاش"، روح جوان و پرشور خود را با جسم هشتاد ساله، به حضور معنوی در جبهههای نبرد میفرستد. بی شک امام با بیان این جمله تاریخی، روح خود را روانه جبههها کرد و انفاس قدسی و مطهر امام، نقش مهمی در پیروزی بزرگ فتح المبین ایفا کرد.
حضرت امام همچنین با ابتکارعمل خلاقانه خود در نامگذاری سوم شعبان سالروز میلاد با سعادت امام حسین (ع) بعنوان روز پاسدار، مراتب عشق و علاقه خود به این دو نام را به نمایش گذاشته و سرمایه معنوی بی پایانی را دراختیار این نهال نورسته نهاده بود تا به همت فرماندهان و تمامی ردههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همراهی مردم ایثارگر کشورمان و برکت چشمه سار ولایت امام خمینی و امام خامنهای، به درختی تنومند، سایه گستر و پرثمر تبدیل شود.
نویسنده: محسن حیدری