جمعه نهم فروردین و سوم شعبان المعظّم مصادف با سالروز ولادت باسعادت حضرت امام حسین علیه السلام است. احسان پوراسماعیل،استادیار مؤسسه آموزش عالی آرمان رضوی(ع) و پژوهشگر قرآن و حدیث در گفتوگو با تسنیمبه موضوعاتی مانند «مقام و منزلت امام حسین(ع) در منابع اهلسنت، صفت "اباعبدالله" و بندگی خدا در کلام آن حضرت» پرداخته است کهمشروح آن را در ادامه میخوانید.
* چه عناصری در تربیت و پرورش شخصیت امام حسین علیه السلام از ابتدای کودکی نسبت به سایر اهلبیت علیهم السلام مطرح است؟
امام حسین علیه السلام دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که او را در هستی از دیگران متمایز میکند؛ از لحاظ وراثت نوۀبهترین خلق خدا، پیامبر اکرم(ص) و فرزند امام علی علیه السلام و حضرت زهراء علیها السلام است که غیر از او و برادران و خواهرانش کسی از این امتیاز برخوردار نیست؛ اگرچه همین عنصر میتواند بهترین عامل تمایز ایشان در خلقت باشد اما از لحاظ تربیت و پرورش نیز پیامبر اکرماهتمام خاصی برای این نوزادِ بینظیر دارد که مرحوم شیخ کلینی صاحب اولین کتاب از «کتب اربعۀشیعه» گزارشی از عملکرد ایشان را در قالب روایات صحیح نقل کرده است:
اینکه امام حسین علیه السلام از هیچ بانویی حتی مادر خود شیر نمینوشد و تغذیۀوی با انگشت آخرین پیامبر خدا صورت میگیرد تا گوشت و خون امام حسین علیه السلام از گوشت و خون رسول خدا(ص) بروید و اولین تجلی حدیث «حسینٌ منّی و أنا مِن حسین» برای صحابه مشخص شود؛ یکی از موارد استثنایی در زندگی سیدالشهداء علیه السلام است؛ این تعامل در سالهای بعد هم ادامه دارد، بهعنوان مثال، جناب سلمان فارسی نقل میکند: خدمت پیامبر(ص)رسیدم که امام حسن و حسین علیهما السلام مشغول غذاخوردن بودند، رسول خدا یکبار در دهان امام حسن علیه السلام لقمه مینهاد و یک بار در دهان امام حسین علیه السلام، وقتی غذا خوردنشان تمام شد، پیامبر(ص) امام حسن علیه السلام را بر گردن و امام حسین علیه السلام را بر روی ران خود نهاد و سپس فرمود: «ای سلمان! آیا اینان را دوست داری؟»، گفتم: ای پیامبر خدا! چگونه آنها را دوست نداشته باشم در حالی که نزد تو چنین جایگاهی دارند؟ حضرت فرمود:«ای سلمان! هرکس اینان را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هرکس مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است». (کفایة الاثر، ص45)
* با این وصف میخواهید بگویید خداوند برنامهای متفاوت برای معرفی امام حسین علیه السلام توسط پیامبر(ص) داشته است، به چه موارد دیگری میتوانید اشاره کنید؟
بیان این فضیلتها با دو روش در سیرۀنبوی به چشم میخورد؛ گاهی آیاتی از قرآن کریم در شأن اهلبیت علیهم السلام نازل میشد؛ آیاتی که فریقین اذعان دارند در شأن این خاندان پاک است؛ بهعنوان مثال در کتاب صحیح مسلم از مهمترین کتابهای اهلتسنن بهنقل از عایشه آمده است: پیامبر خدا(ص)بامداد خارج شد در حالی که پوشش نقشداری از موی سیاه خز بر تن داشت، بعد حسنبن علی علیه السلام آمد و پیامبراو را زیر آن جای داد؛ بهدنبال او حسین آمد و پیامبراو را نیز زیر آن جای داد؛ در پی آن دو، فاطمه سلام الله علیها آمد و پیامبر او را نیز زیر پوشش خود جای داد و سرانجام علی علیه السلام آمد و پیامبر او را نیز در پوشش خود جای داد و سپس فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (الأحزاب/ 33) یعنی: همانا خداوند اراده کرده که آلودگی را از شما اهلبیت بزداید و نیک، پاک و پاکیزهتان کند. (مسلم، الصحیح ، ج4، ص1883،ح61) آیۀمودت، آیۀمباهله، نزول سورۀانسان و... از جمله آیات و سُوَری است که فریقین در فضلیت امام حسین علیه السلام بیان کردهاند.
روش دوم پیامبر(ص) بیان احادیثی در فضیلت امام حسین علیه السلام بود که باز هم دانشمندانفریقین آنها را نقل کردهاند؛ بهعنوان مثال، در کتابهای سنن ترمذی و ابنماجه که در شمار مهمترین کتابهای اهلتسنن است از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: «حسین از من است و من از حسینم، خداوند دوستدار حسین را دوست دارد، حسین سبطی از اسباط است» (ترمذی، السنن، ج5، ص658، ح3775 و ابنماجه، السنن، ج1، ص51، ح144) یا اینکه پیامبر(ص)امام حسن و امام حسین علیهما السلام را در همه جا بهعنوان پسران خود معرفی میکرد. نزد صحابه مشهور بود؛ وقتی به ابنعباس خرده گرفتند که "با توجه به اینکه مُسِن هستی چرا رکاب امام حسن و امام حسین علیه السلام را نگه داشتهای؟" ابنعباس گفت: "این دو پسران پیامبر خدا(ص) هستند؛ آیا این از خوشبختی من نیست که رکاب آن دو را نگه دارم؟" (ابنعساکر، تاریخ دمشق، ج14، ص179 و ابنشهرآشوب، المناقب، ج3، ص400)، همچنین این حدیث که «امام حسن و امام حسین علیهما السلام دو سرور جوانان بهشتند و پدرشان از آن دو نیکوتر است» (ابنماجه، السنن، ج1، ص44، ح118) از جمله روایاتی است که حتی از عامه نقل شده است.
روش سوم که در پرسش قبلی به آن اشاره کردم در عملکرد رسول خدا(ص) متبلور بود؛ سلمان فارسی میگوید: بر پیامبر خدا وارد شدم دیدم امام حسین علیه السلام روی ران حضرت است و پیامبر پیشانی او را میبوسد و دهانش را بر دهان او نهاده و میبوسد. (کفایة الاثر، ص46) تمام این اقدامات برای این بود که صحابه جایگاه امام حسین علیه السلام را بشناسند تا بعد از پیامبر(ص)،مسیر بندگی خدا را در جادۀامام حسین علیه السلام بیابند که او «اباعبدالله» است اما بیشتر مسلمانان از مسیر حق منحرف شدند؛ زیدبن ارقم میگوید در مجلس ابنزیاد هنگامی که او با چوب دستیاش بر دندانهای پیشین امام حسین علیه السلام میزد، گفتم: "چوب دستیات را از این دو لب بردار، سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست، بارها و بارها که شماره نمیتوانم کرد، دیدم که پیامبر خدا(ص) دو لب خود را بر آنها نهاده و میبوسد." (شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص114).
* اشاره به کنیۀ «اباعبدالله» کردید؛ این وصف چه تفاوتی با سایر القاب و کنیههای امام حسین علیه السلام دارد؟
معرفت به اسامی، القاب و کنیههای اهلبیت علیهم السلام یکی از ابواب شناخت این خاندان است و یکی از اقدامات دانشمندان شیعه، معرفی، شرح و توضیح این اسامی در آثارشان بوده است؛ بهعنوان مثال، محدث نوری در کتاب «نجمالثاقب» وجه تسمیه 180 مورد از القاب و اسامی امام زمان علیه السلام را بیان میکند.
در مورد «اباعبدالله» که شروع حدیث قدسی زیارت عاشورا به این تعبیر آمده است دو نظر وجود دارد: گروهی برای امام حسین علیه السلام فرزندی بهنام عبدالله قائل هستند که در کربلا به شهادت رسید. گویا عبدالله در کربلا به دنیا آمد و مادرش رباب بود. ارباب مقاتل احتمال دادهاند او غیر از جناب علیاصغر علیه السلام است. (نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص181؛ ابنصباغ، الفصول المهمه، ج2، ص851). همچنین سیدبن طاوس زیارتی نقل کرده است که ابتدای آن چنین است: «السلام علی عبداللهبن الحسین الطفل الرضیع المرمی الصریع» (همو، اقبال الاعمال، ج2، ص574) به این ترتیب اطلاق «اباعبدالله» بر امام حسین علیه السلام امری رایج در فرهنگ عربی است که بهجهت احترام و تعظیم اشخاص از آن استفاده میشود.
کنیه معمولاً از دو بخش تشکیل شده، ابتدا واژگانی مانند: «ابا»، «اُم»، «اُخ» و «اُخت» است و دیگری نامیکی از فرزندان و در بیشتر مواقع فرزند بزرگ میآید؛ اما گروهی بحث را فراتر از این رسم اعراب میدانند؛ بنابراین نظریۀدوم این است که «عبدالله» در لغت بهمعنای بندۀخداست، و «اباعبدالله» پدر عبودیت یا پدر همۀبندگان خداوند معنا میشود؛ چون امام حسین علیه السلام جامع جمیع عبادات ظاهری، قلبی و فعل اشرف نفس است به «اباعبدالله» مسمی شده است؛ همچنین چون بشریت بعد از واقعۀعاشورا، بندگی واقعی خداوند را مدیون امام حسین علیه السلام است، این تعبیر به سیدالشهداء علیه السلام اطلاق میشود؛ اگر تمام بندگان خداوند را یکجا گرد هم آوریم، سالار بندگی خداوند امام حسین علیه السلام است که در طول زندگی بهویژه روز عاشورا تراز بندگی حضرت ربّ را به انسانها نشان داد.
یکی دیگر از دلایل طرفداران این دیدگاه عملکرد رسول خدا(ص) است، چون پیامبر اکرم در بدو تولد، امام حسین علیه السلام را با نام «اباعبدالله» خواند و فرموده: «یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ عَزِیزٌ عَلَی» (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص251). بر اساس این نظریه چون مشهور است امام حسین علیه السلام اسم همۀفرزندان خود را «علی» نام نهاده، فرزندی بهنام «عبدالله» نداشته است (نک: شیخ کلینی، الکافی،6، ص19) و «اباعبدالله» یک کنیۀاستثنایی است که بهاعتبار جوهرۀشخصیت معنوی امام حسین علیه السلام برای ایشان توسط نبی مکرم اسلام(ص) انتخاب شده است؛ شاید بتوان هر دو نظر را با هم جمع کرد.
* امام حسین علیه السلام بندگی خداوند را چگونه تعریف میکند؟
امام صادق علیه السلام از سیدالشهداء علیه السلام روایتی ناب نقل میکند که در آن طریق بندگی خداوند تبیین شده است: «عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ علیهالسلام قَالَ: خَرَجَ الْحُسَیْنُبْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ یَابْنَرَسُولِاللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ». (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص9) یعنی: امام صادق علیه السلام فرمود: حسینبن علی نزد اصحابش بیرون آمد و فرمود: ای مردم! همانا خداوند که یادش بزرگ باد، بندگان را نیافرید مگر برای آنکه او را بشناسند و چون او را شناختند او را بندگی میکنند و با بندگیِ او از بندگیِ هر کسی غیرِ او بینیاز میشوند. شخصی به ایشان عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدای شما، معرفت و شناختِ خداوند [به] چیست؟ حضرت فرمود: معرفتِ اهلِ هر زمانی به امامِشان که فرمانبریاش بر آنها واجب است.
نکات بسیار مهمی در این روایت وجود دارد: اول اینکه آنچنان که گفته شد این روایت از پدر بندگی و عبودیت برای ما نقل شده است؛ دوم اینکه هدف آفرینش بندگی خداوند معرفی شده است؛ آنچنان که خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ ماخَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» (الذاریات/56) سوم اینکهبشر تا خدا را نشناسد به مقام بندگی نخواهد رسید؛ بنابراین لازمۀ بندگی خدا «معرفت الله» است؛ چهارم اینکه: نتیجه و ثمرۀ«معرفت الله» قوت و توانمندشدن است که بدون آن انسان نمیتواند در مسیر رشد و بندگی حرکت کند؛ پنجم اینکه«معرفت الله» با «معرفت امام زمان» گره خورده است و ششم اینکه برای طی کردن مسیر بندگی باید گوش به فرمان حجت خدا بود؛ در غیر این صورت با پا گذاشتن در بیراهههای هزاررنگ هرگز به مقصد نمیرسیم؛ امروز نیز من و شما باید از امام زمان(عج) بخواهیم در تاریکی دوران غیبت از ما دستگیری کند تا رنگ و بوی حسینی بگیریم و تلاش کنیم قلب قطب عالم امکان را با عملکردمان راضی نگه داریم.