به تازگی «نیویورکتایمز» گزارش داده که «پمپئو» اعلام کرده است آمریکا به دنبال یافتن سازوکاری برای بازگشت به برجام است تا از سازوکارهای درون برجامی برای فشار بر تهران استفاده کند؛ به نظر شما تلاش کاخ سفید به دولت آمریکا برای بازگشت به برجام با چه هدف و ایدهای آغاز شده است؛ آیا وقتی از برجام خارج شدهاند، امکان استفاده از مکانیزم ماشه برای آمریکاییها فراهم است؟
تیم «ترامپ» قصد استفاده ابزاری از برجام را دارد و چون به طور مشخص هدف اصلیاش تثبیت و تداوم تحریم تسلیحاتی ایران به منظور تنگتر کردن حلقه فشار حداکثری است و احتمال میدهد به دلیل وتوی احتمالی روسیه یا چینـ که صریحاً خواسته خود برای رفع قطعی این تحریمها را به آمریکا اطلاع دادهاندـ نتواند این امر را از راه اخذ قطعنامه دیگری به طور مستقیم از شورای امنیت به دست آورد، به دنبال استفاده از مکانیسم ماشه است؛ اما بعید است این خواسته محقق شود؛ زیرا خروج آمریکا با دستور ریاستجمهوری، از لحاظ حقوقی راه را بر کاخ سفید بسته است؛ البته ما باید بر اساس همین مبنای حقوقی از منظر حقوقی و سیاسی آماده باشیم تا در صورت جدی شدن موضوع، یک فعالیت منسجم بینالمللی را پیگیری کنیم.
آیا آمریکاییها برای نیل به این هدف ادله حقوقی هم دارند؟ اگر چنین ادلهای دارند تا چه حد معتبر و مستدل است؟
طبق قطعنامه 2231 کشورهای عضو برجام نباید هیچ تحریمی علیه ایران انجام دهند و صرف اعمال تحریمهای جدید به معنای نقض قطعنامه و خروج از برجام است.
آمریکا از برجام خارج شده است، ولی چون اعضای تیم ترامپ فکر میکنند هنوز دورانی است که به راحتی میتوانند آمال خود را به مجامع بینالمللی تحمیل کنند، با سوءاستفاده از آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که عدم پایبندی ایران به برخی بندهای برجام را تأیید کرده است، میخواهند مبنایی برای عدم لغو تحریمهای تسلیحاتی به دست آورند؛ لذا تلقی آنها این است که حضور آمریکا در برجام به صورت مشارکتکننده بوده و فقط یک مدت مشارکت خود را قطع کرده و نه آنکه برجام را ترک کرده باشد؛ ازاینرو و با این توجیه مدعی هستند که میتوانند از فواید قطعنامه 2231 استفاده و مکانیسم ماشه را فعال کنند. در گزارش «نیویورکتایمز» هم نوشته شده، آمریکا میخواهد ادعا کند طبق قطعنامه 2231 همچنان عضوی از برجام است و حق استفاده از مکانیزم ماشه را دارد؛ زیرا در متن برجام، دولتهای مذاکرهکننده و طرفهای برجام عمداً از واژه Party استفاده نکردهاند تا مشابهت آن با یک معاهده را به حداقل برسانند و به جای آن از واژه Participant استفاده کردهاند و بعضی از اعضای تیم ترامپ چندین بار اعلام کردهاند که مشارکت (Participation) آمریکا در برجام را متوقف کردهاند و نه عضویتش را؛ تیم حقوقی پمپئو نیز میگوید آمریکا مشارکتش را در برجام برای مدتی قطع کرده بود و الآن میخواهیم برگردیم؛ البته این مطلب جدیدی نیست و تقریباً از اواسط دسامبر سال 2019 و بعد از اینکه ایران چند مرحله کاهش تعهدات برجامی داشت، به این فکر رسیدند که به نوعی برگردند و روش ماشه یا Snapback را فعال کنند. اما در همان زمان نیز «برایان هوک» در سفر خود به لندن و پاریس اذعان کرده ما نمیتوانیم از مکانیسم ماشه استفاده کنیم و از کشورهای باقیمانده و همپیمانهای اروپایی خود خواستند از Snapback (بازگرداندن قطعنامههای پیشین) استفاده کنند و نگذارند تحریم خرید تسلیحات متعارف منقضی شود.
استدلال تیم حقوقی پمپئو با ادعای «عضویت اولیه در برجام» فاقد منطق حقوقی قوی است؛ مگر اینکه آمریکا بخواهد از بعضی گزارشهای آژانس بینالمللی اتمی یا موقعیت خود سوءاستفاده کند. خروج آمریکا از برجام رسمی، مسجل، غیر قابل خدشه و قطعی است و از سوی رئیسجمهور آمریکا، طی یکPresidential Memorandum در 8 می 2018 و در قالب فرمان اجرائی (Executive Order) اعلام شد. این تصمیم حقوقی آمریکا بیشک اشارات مندرج در قطعنامه 2231 پیرامون شرکت کشورها در برجام را نسخ و آثار حقوقی مترتب بر آن، از جمله بهرهبرداری از مکانیسم ماشه را منتفی میکند. حتی خود پمپئو در سخنانی در شورای امنیت در 20 اوت 2019 با اطلاع از ناتوانی آمریکا برای «جلوگیری از عدم انقضای تحریم تسلیحاتی علیه ایران» از جامعه بینالمللی خواست مانع لغو تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران شود. «برایان هوک» هم در همان تاریخ در نشستی در مرکز رسانهای نیویورک تصریح کرد: «ما دیگر در برجام نیستیم. کشورهایی که در برجام هستند باید درباره Snapback تصمیم بگیرند.»
هدف اصلی آمریکاییها از بازگشت به برجام چیست؟ آیا صرفاً نگران انقضای تحریمهای تسلیحاتی هستند؟
دو قطعنامه در سال 2006 و 2007 وجود دارد که بر اساس آنها شورای امنیت واردات و صادرات تسلیحات متعارف ایران را منع کرده است؛ اما در برجام، هیچ بحثی درباره این قطعنامهها یا منقضی شدن آن وجود ندارد، بلکه این مسئله در قطعنامه 2231 که در حقیقت قطعنامه پشتیبان برجام است و برجام را به صورت یک سند شورای امنیت درآورده مطرح شده است که تحریم تسلیحاتی ایران پنج سال بعد، در اکتبر 2020، منقضی میشود؛ البته اگرچه خرید تسلیحات و فروش تولیدات نظامی از سوی ایران برای آمریکا مهم است، اما بحث و هدف اصلی تیم ترامپ این است که از Snapback برای افزایش فشار حداکثری استفاده کند؛ یعنی درحقیقت ترامپ و تیمش به دنبال این هستند که منافع ایران در برجام را از حیز انتفاع بیندازند و آنچه را خود نتوانستند با تحریمهای یکجانبه به دست آوردند، از مسیر شورای امنیت به دست آورند.
برخی رسانهها یکی از علل این تلاش را پرتاب ماهواره «نور» اعلام کردهاند؛ این موضوع را چقدر به واقعیت نزدیک میدانید؟
به عقیده بنده سلسله اقداماتی که در یک سال گذشته بین ایران و آمریکا اتفاق افتاد، به خصوص ساقط شدن پهپاد آمریکایی، بسیار برای آنها گران تمام شد. زمانی که ترامپ فهمید پهپاد گلوبال هاوک که به فضای آبهای سرزمینی ایران تجاوز کرده، سرنگون شده است، خیز برداشت که کار حقوقیـ بینالمللی را آغاز کند، اما وقتی دید نمیتواند کار قانونی انجام دهد، این موضوع مثل استخوانی در گلویش گیر کرد.
عملیات موفق ماهواره نور که در حقیقت با درایت و موقعیتشناسی و به صورت چراغ خاموش در زمانی که همه سازمانهای جاسوسی بر مسئله کرونا متمرکز بودند، انجام شد و فرصت خرابکاری احتمالی را به آمریکا یا رژیم صهیونیستی نداد، آمریکاهایی را متعجب کرده است.
اما همانطور که در گزارش «نیویورکتایمز» هم آمده است، تلاش آمریکا برای جلوگیری از انقضای تحریمهای تسلیحات موضوع جدیدی نیست؛ آمریکا پیش از این به دنبال نگارش پیشنویس قطعنامهای برای عدم انقضای تحریم تسلیحاتی ایران بود و متن آن را میان نمایندگان انگلیس، فرانسه، عربستان و امارات توزیع کرده بود؛ خبرهای بعدی این موضوع را نیز ذکر کرده است که احتمالاً آمریکا میخواهد در ماه آینده، زمانی که «استونی» رئیس شورای امنیت سازمان ملل است، این قطعنامه را به رأیگیری بگذارد که این موضوع مسبوق به سابقه است.
در مجموع و با توجه به بررسیهای چند روز اخیر، خیلی بعید میدانم آمریکا بتواند به هدف خود برسد و جامعه جهانی و مشخصاً همپیمانهای خود را اقناع کند که پشت سر او قرار بگیرند؛ بنابراین در این چند روز، هیچ کدام از همپیمانانش حاضر به تأیید این موضع نشدند و همچنان در سکوت به سر میبرند.
همانطور که عرض کردم، مشکل آمریکا این است که میداند همین پیشنویس قطعنامه را که به تعدادی از اعضای شورای امنیت داده، احتمالاً با سد وتوی چین یا روسیه یا هر دو کشور برخورد میکند؛ فلذا تحلیل آمریکاییها این است برای عبور از این سد، اگر به برجام برگردند، میتوانند از همان مکانیسم ماشه استفاده کنند. در اینجا وظیفه دستگاه دیپلماسی، سایر دستاندرکاران مسائل حقوقی بینالمللی و سیاست خارجی این است که هم کار حقوقی منسجمی کنند و هم تماس با کشورهای حاضر در برجام دنبال شود.
در این راستا برای بهرهگیری از قدرت دیپلماسی در زمینه حقوقی و سیاسی، چه تمهیداتی را باید در نظر بگیریم و چه عکسالعملی نشان دهیم؟
اول از همه، نه تنها نباید روی خوش به این گزارش «نیویورکتایمز» نشان دهیم، بلکه باید مخالفتها علنی شود تا شائبه «سکوتـ همراهی» ایران با این خواسته آمریکا پیش نیاید؛ زیرا این امر میتواند به تضعیف موضع همپیمانانمان در برجام، مخصوصاً چین و روسیه منجر شود. فراتر از این، ما از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، استراتژی خیلی خوبی را دنبال کردیم و آن این بود که اقدامات خود را به گونهای جلو بردیم که همچنان ترامپ را در انزوای ناشی از خروج از برجام نگه داشتهایم. بنده فکر میکنم جمهوری اسلامی باید راهبرد منزوی نگه داشتن ترامپ را ادامه دهد و اعضای باقیمانده در برجام را حفظ کند.
ترامپ علاوه بر ترک برجام، خود اولین ناقض قطعنامه 2231 بوده که براساس آن اجازه اعمال تحریم ایران از سوی هیچ یک از اعضا را نمیدهد و چنانچه از برهان خلف استفاده کنیم، همین تحریمهای جدید آمریکا نشان میدهد علاوه بر اینکه آمریکا ناقض قطعنامه است، به طور اتوماتیک خود را هم از فواید این قطعنامه، از جمله مکانیسم ماشه محروم کرده و از برجام هم خارج شده است. معتقد هستم ترامپ چهار الی پنج دهه دیر رئیسجمهور شده است؛ یعنی در حال حاضر وضعیت در صحنه بینالمللیـ به خصوص با این اقداماتی که ترامپ در این سه چهار ساله انجام دادهـ چندجانبهگرایی را به گور سپرده است، چیزی که حاصل تمام نظریهپردازیها و تلاشهای اندیشکدهها، دانشگاهها و اندیشمندان غربی و شرقی بعد از دو جنگ جهانی خانمانسوز بود. حالا ترامپ روشی معکوس به کار برده و با این اقدامات خود نقش سازمانهای بینالمللی را در خیلی از زمینهها تضعیف کرده است که از جمله اقدامات او، همین خروج از برجام بود. با این وضعیت، وقتی ترامپ خود قطعنامه 2231 را نقض کرده است، باید از تمام تحریمها و صحبتهای مسئولان آمریکایی علیه ایران که مستندسازی و جمعآوری شده و آماده است، بهره کامل گرفته شود و همه بخشها پای کار بیایند؛ زیرا این مسئله، یک مسئله صرف وزارت امور خارجه نیست و مسئله بین بخشی و چندبخشی است؛ بخشهای حقوقی به دفتر حقوقی ریاستجمهوری، شورای عالی امنیت ملی، وزارت امور خارجه و سایر سازمانهایی که دارای نقش و اطلاعات در سیاست خارجی هستند، مربوط است و باید یک کار بین بخشی قوی انجام دهند و از حالا باید سناریوهای متعددی برای هر قسمت و هر روشی که آمریکاییها قضیه را جلو بردند، وجود داشته باشد و همه گزینههایمان روی میز باشد؛ چرا که ترامپ از تغییر رفتار ایران عبور کرده و به دنبال تغییر نظام ایران حتی به قیمت تجزیه ایران است. نباید بگذاریم آمریکا با هدف یا کارکرد استفاده از مکانیسم ماشه به برجام برگردد؛ چون بسیاری از اندیشمندان محافظهکار و کسانی که در تیم فکری و پشتیبان فکری ترامپ هستند، معتقدند ایران بیش از پهنه جغرافیایی خود قدرتمند شده است؛ لذا حتی به قیمت تجزیه ایران، به دنبال تغییر نظام هستند و اگر به صراحت آن را مطرح نمیکنند، به این دلیل است که نمیخواهند تبعات حقوقی این امر گریبانگیر آنان شود.
با این وجود و براساس احتمال نزدیک به صفر، اگر به هر دلیل و با هر روشی، حتی اگر کار به شورای امنیت یا هر مرجع حقوقی بینالمللی رسید، آن را تصویب کنند یا با هر روش دیگری، از جمله زور و تطمیع، آمریکاییها به برجام برگشتند، به عقیده بنده برجام دیگر برای ما نافع نخواهد بود و از اکنون باید برای آن شرایط نیز سناریوهای لازم را پیشبینی کنیم.
البته ما قدرت بازی در مسائل هستهای، از جمله انپیتی، پادمان، لغو عضویت و بیرون آمدن، کاهش تعهدات یا سطح حضور و نیز بسیاری از بازیهای سیاسی حقوقی و تخصصی دیگر را داریم؛ علاوه بر اینکه قدرت تأثیرگذاری منطقهای و بینالمللی را هم داریم؛ اما به عقیده بنده، قدم اول آمادهسازی سناریوهای مختلف با توجه به وضعیت کروناست که کمتر میتوان سفر کرد یا ملاقات حضوری داشت. باید رایزنیهای سیاسی بینالمللی را گسترش داد تا ترامپ نتواند اقدامی کند؛ چون اگر نتواند با روش حقوقی خواسته خود را به سرانجام برساند، فکر میکنم به دنبال فشار و تطمیع برود؛ لذا ما باید با قدرت لابیگری خود مخصوصاً روی همپیمانهایی که داریم یا باقیماندگان در برجام، یعنی اروپا، روسیه و چین کار خیلی نزدیک، فشرده و سریع داشته باشیم. مهم این است که به اوضاع کنونی کرونایی جهان، مشکلاتی که ترامپ در این زمینه دارد، انتخابات آمریکا و اینکه سیاست خارجی اولویت مهم کشورها در این روزها نیست، توجه داشته باشیم و اقدامی هم نکنیم که به برونرفت ترامپ از این مخمصه کمک کند. هدف اصلی باید بیخاصیت کردن تحریمها و کم کردن فشار اقتصادی بر مردم از طریق تمهیدات داخلی و نیز کاربرد دیپلماسی و هر روش دیگری باشد. باید به عمق قضیه نگاه کنیم و تلاش تیم ترامپ برای استفاده از برجام و غلط بودن راهی را که وی در آن پا نهاد، ببینیم و به این توجه داشته باشیم در هر کاری خود ترامپ با توئیت و مصاحبه وارد قضیه میشود تا از اعتبار آن استفاده کند، اما در این کار او پمپئو و وزارت خارجه آمریکا را جلو انداخته است که نشان از بازیهای خوب ما تا این زمان دارد و باید طراحیهای خوبی برای آینده داشته باشیم و شواهد این تحلیل را نشان میدهد که ما برنده این بازی هستیم. انشاءاللّه