چیتیگی باجپای*/ اندیشه شمسی
از زمان بحران اقتصادی 10 سال پیش آسیا تاکنون، موضوعی که در مباحثات درباره نظامهای مبادله ارزی، کنترل سرمایه و... به دست فراموشی سپرده شده، نتایج سیاسی این بحران است که آن را با بحث «مرگ ارزشهای آسیایی» میشناسیم. با این حال بحث درباره «جامعه آسیا» همزمان با بازگشت اعتماد به نفس آسیا و حضور مجدد کشورهای آسیایی در عرصه بینالمللی، جای خود را دوباره باز کرده است. نقطه اتکای بحثهای کنونی از اقتصاد «ببرهای آسیا» در دهه 1990 در جنوب شرق آسیا به اقتصاد اژدها و فیل، چین و هند تغییر مکان داده است. بحثهای پیشین به دنبال چندپارگی ایدئولوژیک آسیا و مجموعهای از بحرانهای منطقهای با شکست روبهرو شد. با این حال ظهور دوباره اقتصاد آسیا و استقلال روزافزون منطقه در عرصه سیاسی، اقتصادی و امنیتی به عنوان عوامل اصلی تقویت هویت آسیایی قدرتمندتر عمل کرده است. چنین بحثهایی موجب انکار این موضوع نمیشود که هویت آسیا، هویتی برساخته است، با این حال ماهیت برساخته بودن ارزشهای آسیایی از اهمیت و اعتبار این ارزشها نمیکاهد؛ هویت بسیاری از دولت ـ ملتها و براساس هویتهای برساخته یا تصوری شکل گرفته است. سیاستمداران و سیاستگذاران کشورهای منطقه از مفهوم جامعه آسیایی یا هویت آسیایی برای تقویت هویت ملی بهره بردهاند. برای مثال سنگاپور و مالزی از هویت و ارزشهای آسیایی برای پیوند جمعیت چندفرهنگی خود استقبال میکنند. همچنین برخی کشورها برای تقویت قدرت خود از این مفهوم استفاده کردهاند، همانگونه که ژاپن خود را به عنوان مدل شگفتآور اقتصاد آسیایی معرفی کرده است، چین پس از کاهش مشروعیت کمونیسم در این کشور، خود را به عنوان سرزمین ارزشهای کنفوسیوسی بازنمایی کرده است و هند به عنوان بخشی از سیاست «دروننگری » یا «نگاه به شرق» این کشور را به عنوان خانه بودیسم معرفی کرده است.
آسیا منطقهای یکپارچه، همگن و ایستا نیست و با توجه به تنوع سیاسی، فرهنگی، قومی و تنوع زبان و دین در این منطقه، هویتها، تمدنها و نظامهای ارزش چندبعدی و چندگانهای آن را فراگرفته است. با این حال ناهمگنی آسیا، هویت، منطقهای آن را تحت شعاع قرار نداده است. همچنین تاریخ مشترک نبرد در برابر استعمار، تعاملهای اقتصادی، نگرانیهای امنیتی مشترک و همکاری سیاسی که با رشد اجتماعهای منطقهای تقویت شده، به ساختن هویت آسیایی کمک کرده است.
ارزیابی جامعه آسیایی
مفهوم جامعه یا هویت آسیایی تغییرهای زیادی را پشتسر گذاشته است. پیوندهای تجاری در آسیا به دو هزار سال پیش و داستان تجارت چین و هند در جاده ابریشم و مسیر دریایی آسیای جنوب شرق بازمیگردد. با این حال، پیوندهای مذهبی و فرهنگی میان آسیاییها به زمان گسترش بودیسم به ورای شبهقاره هند در قرن سوم پیش از میلاد بازمیگردد. اولین اقدام در جهت هویت سیاسی پانآسیایی به سیستم مالیات امپراتور چین بازمیگردد که بربرهای غیرآسیایی را از کشورهای مالیاتدهنده آسیا شامل کره، ژاپن و شماری از سلطنتهای آسیای جنوب شرق متمایز میکرد. با آغاز استعمار غرب از قرن هجدهم میلادی بر آسیا، تعامل میان کشورهای آسیایی که دیگر بازیگران سیاسی مستقلی نبودند و به رقبای دوره استعمار بدل شده بودند، کاهش یافت. در این دوره امپراتوری ژاپن از مفهوم هویت آسیایی برای حمایت از «آزادسازی» کشورهای آسیایی از استعمار بهره برد. جواهر لعل نهرو، نخستوزیر هند، سوکارنو، رئیسجمهور اندونزی و زوانلای، نخستوزیر چین نبرد آسیا علیه امپریالیسم و استعمارزدایی را با نبرد آفریقا و آمریکای لاتین پیوند داده و همچنین از هویت آسیایی برای بحث در کنفرانس روابط آسیا در سال 1947 بهره بردند تا «روح باندونگ» را که منادی جنبش عدم تعهد و نشست آسیا ـ آفریقا در سال 1995 شد، بسازند. نهرو، یکی از اصلیترین صداهای هویت آسیایی بود، گواه این موضوع حمایت وی از چین در طول جنگ کره و در ادعای این کشور برای کسب کرسی در سازمان ملل است. نهرو همچنین پیروزی ژاپن را در جنگ ژاپن ـ روسیه در سال 1905 خوشباش گفت و حتی براساس این ایده که ژاپن را برادری آسیایی میخواند، با مجازات ژاپن در دادگاههای توکیو پس از جنگ دوم جهانی مخالفت کرد. با این حال این مرحله از اتحاد آسیا با آغاز جنگ هند و چین در سال 1962 و معماری چندپاره آسیا پس از جنگ دوم جهانی که با شکلگیری سازمانهایی چون سازمان معاهده ضدکمونیستی آسیای جنوب شرقی (SEATO) به رهبری آمریکا تقویت شد، با ناکامی روبهرو شد. دور تازه منطقهگرایی آسیا در دهه 1990 با خیزش اقتصاد ببرها یعنی هنگکنگ، سنگاپور، کره جنوبی و تایوان ظاهر شد.
ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی و لی کوانیو، نخستوزیر سنگاپور دور جدیدی از این بحثها را رهبری کردند با این نگرش که توانایی کشورهای آنها برای حرکت از یک اقتصاد کشاورزی در حال توسعه به سوی کشوری تازه صنعتی شده در طول یک نسل نشانهای از مدل قوی اقتصادی و سیاسی آنهاست. این مدل در سطح ارتباط میان کشورها به صورت احترام دوجانبه، تمامیت ارضی، عدم تخاصم، عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها و منفعت دوجانبه تجلی مییابد که در «پنج اصل همزیستی مسالمتآمیز» و «معاهده دوستی و همکاری» میان کشورهای آسیایی که به «روش آسهآن» معروف است، مطرح شده است. در سال 1997 بحران مالی آسیا و اپیدمی سارس دوباره توفان ارزشهای آسیایی را به پا کرد. نیاز به «حفظ اعتبار» به فقدان شفافیت درباره اپیدمی سارس منجر شد. در نهایت، فقدان پاسخگویی دولتهای غیردموکراتیک منطقه به تغییرات سیاسی شدید در بسیاری از کشورها از سقوط رژیم سوهارتو در اندونزی تا دستگیریها و سرکوبها در مالزی توسط دولت انور ابراهیم، نخستوزیر این کشور و تغییر رهبری در تایلند و کره شمالی منجر شد.
چین و هند موتور همگرایی
با این حال بحران اقتصادی آسیا مرحله جدیدی در بحث بر سر ارزشهای آسیایی را به دنبال داشت. چین تلاش برای نجات منطقه را آغاز کرد، این واقعیت که چین با اتکای به بازار سرمایهداری نسبتا بستر خود از بحران اقتصادی رهایی یافت و با عدم کاهش ارزش ارز خود به عنوان مانع امنیتی در برابر گسترش بحران عمل کرد، موجب شد این کشور به عنوان بازیگری مسئول در منطقه ظاهر شود. مرکزیت چین در نظم نوظهور آسیا با نقش رهبری این کشور در نشستها و اجتماعهای منطقهای مانند گفتوگوهای ششجانبه درباره شبهجزیره کره، سازمانی همکاری شانگهای (SCO) و... تقویت شده است. به علاوه، چین شریک پیشرو بسیاری از کشورهای منطقه مانند ژاپن، کره جنوبی و تایوان و دومین شریک تجاری استرالیا، هند و آسهآن است. در عینحال، جهش بخش فناوری اطلاعات هند، رشد سریع و جهتگیری مجدد این کشور به سوی آسیای شرقی براساس سیاست بازگشت به شرق، این کشور را دوباره به عرصه مسائل آسیا کشانده است. هند و چین، به عنوان موتور دوقلوی رشد آسیا، بحثها بر سر جامعه آسیایی را که در تمدن هند و چین ریشه دارد، زنده کردهاند.
رویکرد ایدئولوژیک در برابر رویکرد کاربردی
آنچه دور جدید بحث جامعه آسیایی را از دور پیشین متمایز میکند، این واقعیت است که بحثهای ایدئولوژیک پیشین به وسیله استقلال اقتصادی و همکاری دوجانبه، شمار فزایندهای از توافقهای تجارت آزاد، شکلگیری موسسات مالی منطقهای و گفتوگوهای امنیتی چندسویه تکمیل شده است. اتحاد کشورهای اروپایی از همکاریهای کابردیای شکل گرفت که با جامعه فلز و سنگ معدن اروپا آغاز و منجر به بازدارندگی از رقابت بیشتر در روابط فرانسه ـ آلمان شد. فرآیند مشابهی هم در آسیا دیده میشود. برای مثال سازمان همکاری شانگهای به عنوان نشستی آغاز به کار کرد که قصد حلوفصل مشاجرات مرزی طولانی مدت میان چین، روسیه و تعدادی از کشورهای تازه استقلالیافته آسیای مرکزی را داشت و از آن پس به محلی بدل شد برای نبرد با تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی دینی و همچنین همکاری در حوزه انرژی میان تامینکنندگان اصلی نفت و گاز (روسیه، قزاقستان، ازبکستان و ایران). همگرایی اقتصادی در حال تقویت بیشتر همکاری و گردهمایی کشورهای آسیایی است. با اینکه ایالات متحده بازار اولیه تولیدات آسیاست؛ طبقه متوسط آسیا به طور روز افزون در حال تقاضای بازارهایی در داخل آسیاست که باعث تقویت تجارت و سرمایهگذاری درون منطقهای میشود. ساختار همگرایی اقتصادی آسیا و اینکه آیا به یک بازار مشترک با پول مشترک و بانک مرکزی مشابه اتحادیه اروپا تبدیل خواهد شد یا نه، با توجه به لزوم وجود ابتکارهای متنوع به صورت همزمان، مشخص نیست. افزایش روابط میان مردم آسیا به دنبال بهبود وضعیت حملونقل و پیوندهای ارتباطی در منطقه، بیش از پیش موجب همگرایی و اتحاد آسیاییها شده است؛ برای مثال تقریبا نیمی از جهانگردانی که اکنون وارد یک کشور عضو «آسهآن» میشوند، اهل دیگر کشورهای عضو هستند. افزایش پروازهای کمبها، توسعه کانالهای خبری آسیایی و فرهنگ عامه و همچنین پروژههای زیرساختیای مانند پروژه کمیسیون اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل در آسیا و اقیانوسیه (UNESCAP)، ابتکارهایی در راستای ایجاد شبکه بزرگراه آسیا و شبکه خطوط راهآهن فراآسیا که آسیا را در امتداد جاده تاریخی ابریشم به اروپا پیوند میدهد، در حال تسریع فرآیند ساخت هویت آسیایی هستند.
نگرانیهای مشترک
برخلاف موفقیتهای اقتصادی در آسیا، کشورهای منطقه همچنان درگیر برخی نگرانیهای مشترک هستند. ظهور تروریسم و بنیادگرایی اسلامی (پاکستان، بنگلادش، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرق)، سرایت بیماریها و نگرانیهای بهداشتی (سارس و آنفلوآنزای مرغی) و برخورد با رژیمهای مستند و کشورهای درمانده (میانمار، تیمور شرقی و تعدادی از کشورهای آسیای مرکزی) برخی از این نگرانیها را تشکیل میدهند. جنبشهای جداییطلبانه (شمال شرقی هند، سریلانکا و میانمار)، مبارزه علیه مواد مخدر، تجارت اسلحه و قاچاق انسان، محافظت از بندرها و سواحل (60 هزار کشتی یک سوم تجارت جهان و نیمی از ترانزیت نفت و گاز طبیعی جهان را از طریق تنگه مالاکا شکل میدهند) و روبهرو شدن با نیازهای روزافزون انرژی منطقه سیری صعودی را طی میکند. در این میان باید به نگرانیهای محیطزیستی در آسیا هم اشاره شود؛ آسیا یک چهارم مصرف انرژی جهان را دارد، 41 درصد از نیازهای انرژی خود را از سوخت زغال سنگ تامین میکند، 5/3 درصد منابع شناخته شده نفت جهان را دارد و دومین، سومین، پنجمین و ششمین (به ترتیب ژاپن، چین، کره شمالی و هند) واردکنندههای نفت جهان در این منطقه واقع شدهاند. این نگرانیهای مشترک، نیازمند اتخاذ رویکردی مشترک و چندجانبه نیز هست. آسیا نسبت به آفریقا و آمریکای لاتین در نبرد علیه فقر موفقیتآمیزتر عمل کرده است. بانک جهانی اعلام کرده آسیا تا سال 2050 شمار جمعیت روی خط فقر را به نصف کاهش میدهد، با این حال هنوز راه درازی در پیش است. به ویژه با توجه به اینکه تفاوت قابل توجهی در وضعیت فقر در آسیای شرقی که تخمین زده میشود فقط 4/2 درصد جمعیتش تا سال 2010 روی خط فقر زندگی کنند و آسیای شمالی که تخمینزده میشود تا 2016 هنوز 18 درصد جمعیتش بر خط فقر خواهند بود، وجود دارد.
با توجه به اینکه همگرایی اقتصادی روزافزون در منطقه، افزایش تماسهای میان مردم و نگرانیهای امنیتی فراملی، اتکای متقابل کشورهای منطقه به یکدیگر را افزایش میدهد، این نابرابریها به طور فزایندهای برجسته میشوند. برای مثال کشورهای آسیای شمال شرق مانند چین، ژاپن و کرهشمالی به واسطه نیاز به منابع انرژیای چون نفت، گاز و اورانیوم بیش از پیش در کشورهای آسیای مرکزی درگیر میشوند. یاری ژاپن در نبرد علیه تروریسم به رهبری آمریکا در عراق و افغانستان و نقش این کشور به عنوان دومین تامینکننده حمایتهای مالی و مادی (کمکهای توسعهای) (ODA)، توکیو را به بازیگری فعال در حل کشمکشهای منطقه و کاهش فقر در آسیای شمالی تبدیل کرده است. همچنین سیاست نگاه به شرق هند نقش این کشور را در آسیای شمال شرق پررنگتر کرده است. آسیا همچنین با شماری از درگیریهای ارضی از درگیریهای کشمیر در آسیای شمالی تا درگیریهای مناطق شمالی آسیای شمالی و همچنین مشاجرات ارضی دریایی در دریاهای چین شرقی و شمالی مواجه است. این مشاجرات به وسیله ملیگرایی، وجود ذخایر طبیعی در مناطق مشاجرهآمیز و دشمنیهای تاریخی طولانی مدت به جا مانده از جنگ دوم جهانی و جنگ سرد تقویت شده است. حضور پنج کشور دارای تسلیحات هستهای (چین، هند، کره شمالی، پاکستان و روسیه) و سه نقطه هستهای در منطقه (شامل تایوان، شبهجزیره کره و کشمیر) به کشمکشهای آسیا اهمیتی جهانی بخشیده است.
موانع جامعه آسیا
مانع دیگری که بر سر راه اتحاد آمریکا وجود دارد بحثهای مداوم درباره ارزشها و منافع مشترک آسیاست. در حالی که ژاپن، تایوان و هند، دموکراسی و حکومت قانون را عامل الزامآور میدانند، از سوی چین و برخی کشورهای جنوب شرقی آسیا باور به استبداد نرم، عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها و حفظ تمامیت ارضی به عنوان ارزشهای آسیایی در نظر گرفته میشود. استرالیا، هند، ژاپن و آمریکا در حال تشویق روابط نزدیکتر هستند، ژاپن چنین روابطی را در قالب «هلال آزادی و موفقیت» که به نظر میرسد اقدامی برای محدود کردن نظم آسیایی تحت تسلط چین است پیگیری کرده است. به عبارت دیگر مدل چینی توسعه اقتصادی بدون بازنمایی سیاسی که برخی آن را در قالب اصطلاح «اجماع پکن» عنوان میکنند این مدل را به عنوان مدل جایگزین ارزشهای آسیایی معرفی کرده است. این موضوع به وسیله ماهیت مخاطرهآمیز دموکراسیهای آسیایی، که نمونه آن در کودتای نظامی تایلند حضور حکومتهای غیرمردمی در فیلیپین، کره شمالی و تایوان و دموکراسیهای مستبد در سنگاپور و مالزی بود تقویت شده است. حتی در دموکراسیهای واقعی منطقه مانند هند و ژاپن سیاست بیشتر از اینکه مبتنی بر برنامه و سیاستگذاری باشد، مبتنی بر مکتبهای شخصی است. شاهد این موضوع را میتوان در حضور خانواده نهرو ـ گاندی در هند و حزب لیبرال دموکرات در ژاپن دید. همگرایی منطقهای همچنین به واسطه بیاعتمادیهای طولانی مدت خدشهدار شده است برای مثال چین و آمریکا با پیشنهاد اولیه ژاپن برای تاسیس «بنیاد مالی آسیا» به این دلیل که تصور میکردند که در این بنیاد نقشی حاشیهای خواهند داشت، مخالفت کردند.
در حالی که وابستگی متقابل اقتصادی کشورهای آسیایی میتواند مانع کشمکش در منطقه شود، سرمایهگذاری و تجارت چین، ژاپن و هند در جلوگیری از اختلافات امنیتی و سیاسی موفق نبوده است. در آسیای جنوب شرق، تنشهای قومی مانع همگرایی منطقهای میشود، این مساله در مخالفت اندونزی و تایلند با سرمایهگذاری سنگاپور در بخش ارتباطات دور این کشورها دیده میشود که نمایانگر تنشهای قومی طولانی مدت با اقلیت چینی موفق منطقه است. به علاوه چندجانبهگرایی و منطقهگرایی روزافزون الزاما برابر با ایجاد آسیایی صلحآمیزتر و باثباتتر نیست. در بسیاری از موارد، بیاعتمادی دوجانبه به افزایش اجتماعات چندجانبه رقیب منجر شده است. در حوزه امنیتی، اجتماعات باز و فراگیری مانند نشست منطقهای آسهآن به همزیستی با آرایشهای فاقد عمومیت و انحصاری مانند معاهدههای امنیتی دوجانبه میان آمریکا با ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، سنگاپور و تایلند وادار شدهاند. مشارکت فزاینده ژاپن، استرالیا و هند در تعداد زیادی از نشستهای منطقهای مانند نشست آسیای شرقی با توجه به نیاز به متعادل کردن نفوذ چین در آسیای جنوب شرقی صورت گرفته است. آسهآن نیز برای کاهش نفود چین شکل گرفت. همچنین کنار گذاشتن تایوان از نشستهای چندجانبه به استثنای اپک (APEC) نیز با توجه به اهمیت این کشور در عرصه امنیتی و اقتصادی، منبع نگرانی است.
ماهیت همپوشاننده این نشستها نیز در نتیجه اقدام تعدادی از کشورهای آسیایی برای استفاده از اجتماعات محلی به منظور پیشبرد ایدئولوژیها و دستور کار خود، به وجود آمده است. برای مثال، تغییر جهت چین از مخالفت با اجتماعات و موسسات چندجانبه به سوی ایفای نقش رهبری در چنین گروههایی مانند SCO از تمایل پکن برای محکم کردن جای پای خود به عنوان قدرتی صلحآمیز و در حال ظهور و حفظ روابط دوستانه با کشورها به ویژه آنها که دارای منابعی غنی هستند، نشان دارد.
پروژه کریدور شرق ـ غرب
در نهایت، ماهیت چندجانبهگرایی در آسیا با تاکید بر عدم دخالت، احترام به تمامیت ارضی، عدم مواجهه و حفظ اعتبار و حداقل نهادگرایی همانگونه که در پنج اصل همزیستی صلحآمیز و در روش آسهآن آمده است، باعث شده اجتماعات محلی نقشی حاشیهای در زمان بحران داشته باشند و در عوض آرایشهای دوجانبه معمولا با آمریکا نقش محوری داشته باشند. برای مثال آسهآن نقشی حداقلی در پرداختن به وضعیت نامطلوب امنیتی تیمور شرقی داشته باشد. ارزشهای آسیایی معادل سیاستهای سیاسی و اقتصادی که توسط همه کشورهای آسیایی به کار رود، نیست. جامعه آسیایی تا زمانی که جنگ سرد میان کشورهای آسیایی، رقابتهای قومی و تنشهای ناشی از جنگ دوم جهانی که بیش از همه میان ژاپن و همسایگانش وجود دارد، پایان نیابد، شکل نمیگیرد. چندجانبهگرایی و منطقهگرایی در صورتی که فراگیر باشد صرفا میتواند به ایجاد نظمی قدرتمند در منطقه منجر شود. بازگشت به مدل منطقهای اصلی آسیا و هویت مبتنی بر تجارت، تعامل فرهنگی و مسامحه دینی میتواند به ایجاد یک منطقهگرایی جدید در آسیا کمک کند. جامعه آسیا حتی بدون وجود زبان یا مذهب مشترک هنوز میتواند از طریق اجماع بر سر شرایط یا قوانین تعامل مانند آنچه در هلال آزادی و موفقیت ژاپن اصول پنجگانه همزیستی صلحآمیز چین و پیمان دوستی و همکاری آسهآن آمده، شکل بگیرد و تقویت شود.