مکتب امام(ره)، دانشجو را در وهله اول فعال سپس خطدهنده میداند. امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت تشکیل بسیج دانشجویی میفرمایند: «دانشگاه و حوزه باید به بسیج خط بدهند، بسیجیان دانشجو و بسیجیان طلبه.» در اینجا این سؤال پیش میآید که در حال حاضر نگاه برخی به جریان دانشجویی چیست؟ اینکه از بالا ابلاغ صادر شود و در دانشگاه از سوی اعضای تشکل دانشجویی اجرا بشود، چه نسبتی میتواند با منزلت دانشجوی انقلابی در نگاه امام(ره) داشته باشد؟ این کاملاً معکوس منویات ایشان است و لذا ضد امام(ره) است. جریان دانشجویی در اندیشه حضرت امام(ره) نقش پیشرو دارد، نه دنبالهرو؛ جریانی که گفتمانساز است، نه حامل و عمله گفتمانهای دیگر؛ جریانی که خطدهنده است، نه خط گیرنده.اما این انتظار، این درجه و سمتی تعیین شده از نظر امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، به مذاق برخی خوش نمیآید و پیشتر هم خوش نیامد. افراد و گروههایی که فکر کردن آزاد و مستقل را برای دانشجوی مؤمن، ممنوع و تابو میدانند، بهخوبی درک کردهاند اگر دانشجو مؤذن شود، دیگر بساط مناسک ساختگی و تخدیرکنندهشان جمع خواهد شد. دانشجو اگر از عدالت و مبارزه با فساد حرف بزند، مسیر نظام اسلامی و مطالبات جامعه اسلامی به سمت برقراری قسط سوق پیدا میکند.به همین دلیل است که بهترین نوع معارضه با این آرمان دینی پیامبران را در نفی تفکر آزاد و نهی از کنشگری فعالانه و خودجوش و آتش به اختیار قشر دانشجو و جوان دیدند. این جمله که «دانشجو باید تحلیل کند، ولو غلط»، توصیه شفاف رهبر معظم انقلاب بوده است. وقتی جریان دانشجویی را در میان میلیونها ابلاغیه و دستورهای نهادهای بیرونی و خط قرمزهای متعددِ غیراصولی اسیر کنیم، قطعاً دیگر نباید جز انفعال، سکون و سکوت از دانشجوی مؤمن و دلسوز انتظاری داشت.تسخیر لانه جاسوسی را چه کسانی انجام دادند؟ این همان انقلاب دوم بود. امروز تفاوت جریان دانشجویی دهه ۱۳۶۰ با جریان دانشجویی دهه ۱۳۹۰ چیست؟ در کدام قسمت تاریخ یا خاطرات گذشتگان خواندهاید که قبل از تسخیر لانه جاسوسی، دانشجویان از نهاد یا حزب بالادستی رخصت یا دستور رسمی گرفته بودند؟ بنابراین نتیجه آن تحلیل، تصمیم و اقدام انقلاب دوم میشود؛ لذا همانطور که امام(ره) فرمودند، این دانشگاه است که مبدأ تحولات میشود.عدهای تلاش کردند که جا بیندازند کار سیاسی، فکری و اجتماعی به درد دانشجو نمیخورد و عدهای کوشیدند دانشجوی مطلوب را دانشجوی بیتفاوت معرفی کنند و دانشجوی تراز برخی آقایان، دانشجوی سربهزیر است؛ درحالی که دانشجوی شاخص در کلام امام(ره) و رهبری اینگونه تعریف نمیشود.برخی دولتمردان یک ارزش را بیارزش جلوه دادند، سپس هر فردی که پافشاریاش زیاد بود و همچنان میخواست «دانشجوی سیاسی» باشد، یا مستقیماً با او برخورد کردند و تحت فشار قرار دادند، یا تشکل و بستری را که در آن فعالیت میکرد، به تعطیلی و کمرونقی کشاندند. در نظر دولتها دانشجوی آرمانخواه موی دماغ است؛ مگر اینکه پیادهنظام و مطیع خودشان باشند.