شلیک مستقیم به سمت معترضان آنهم در کشوری که برای دیگران مشق دموکراسی و حقوق بشر میدهد، در حقیقت خبر از ابعاد شرور و ذات خبیث و چهره خشن و وحشی رژیمی میدهد که حتی به مردمان خویش نیز ترحم نمیکند.
آنچه در روزهای اخیر در آمریکا در حال روی دادن است و مردم را از اقشار و طبقات گوناگون و در اکثر شهرها و ایالتها به خیابان ریخته و آنها را وادار به صفآرایی در مقابل حکومت و حاکمیت کرده است، تنها به حادثه قتل فجیع «جورج فلوید» شهروند سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس این کشور برنمیگرد. قتل فلوید، تنها بر آتش خاکستری دمیده است که برای دهههای متمادی خاموش بود و هرازگاهی روشن میشد؛ این آتش، اما امروز شعلهورتر شده، زبانههای آن تمام آمریکا و رژیم ترامپ را در بر گرفته است.
اینکه اعتراضات اخیر در آمریکا که اشکال خشونتباری به خود گرفته است به کجا منتهی خواهد شد، موضوعی است که آن را باید در جای دیگری مورد بحث قرار داد، اما هر چه هست، این اعتراضات مطمئناً مسیری را طی خواهد نمود که فرجام و منتهاالیه آن برای رژیم ایالاتمتحده تلخ و ناگوار خواهد بود.
در نوشتار حاضر بهاجمال نگارنده بر روی نکتهای متمرکز شده است که اگرچه اهمیت آن از آنچه در خیابانهای آمریکا میگذرد بیشتر نیست، اما کمتر از آن هم نمیباشد و آن نوع مواجهه رژیم ایالاتمتحده با بحرانهاست که اگر در غیر از آمریکا رخ میداد، فریاد دادخواهی بهاصطلاح حقوق بشری سردمداران آمریکایی و اروپایی گوش فلک را کر میکرد.
از ابتدای سال جاری میلادی آمریکا با دو رویداد مهم با ابعاد و پیامدهای گسترده و سرتاسری مواجه بوده است: نخست، همهگیری کرونا و دوم قتل وحشیانه جرج فلوید توسط پلیس این کشور. در مواجهه با آثار و نتایج هر دو رویداد مذکور، رژیم آمریکا بدترین نوع کنش و عکسالعمل موجود را اتخاذ کرده است.
در بحران کرونا، رژیم آمریکا در مواجهه با ارزشی به نام حیات و سلامتی انسان از یکطرف و سر پا نگهداشتن اقتصاد از طرف دیگر، جانب اقتصاد را گرفته، غافل از اینکه بدون وجود انسان و تضمین سلامتی آن در جامعه، اقتصاد محلی از اعراب نداشته و فلسفه وجودی خویش را از دست میدهد. اینکه در ماههای اخیر رئیسجمهور ترامپ بهطور مداوم در پشت تریبون از اینکه آمار جانباختگان کرونا کمتر از ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار نفر بوده و خواهد بود، ابراز خوشحالی کرده است! آنقدر گویا و روشن است که دیگر نیاز نیست بدانیم که ارزش یک انسان- که اشرف مخلوقات است و تمام امکانات بشری باید در خدمت او و سلامتی و فعالیت و رشد و بالندگی او باشد- در آمریکا که خود را مهد تمدن و ارزشهای بشردوستانه میپندارد، چقدر است!
در مواجهه با اعتراضات ناشی از قتل جرج فلوید، شهروند سیاهپوست نیز رژیم ایالاتمتحده، یکبار دیگر چهره واقعی و پنهان خود را در مواجهه با فریادهایی که بر سر نابرابری مزمن و انباشته شده بلند شدهاند، نشان داد. کشوری که خود را پرچمدار دموکراسی و آزادی میپندارد، اکنون و در مواجهه با مطالبات بهحق مردمی که علیه تبعیض و ناعدالتی سر به اعتراض برداشتهاند، آرایش جنگی گرفته و جز توپ و تانک و اسلحه چیز دیگری برای نشان دادن به مردمش ندارد؛ صفآرایی ارتش و گارد ملی و نیروهای مخوف و مخفی پلیس در مقابل معترضان که حقوق اولیه خود را میخواهند، شلیک مستقیم به سمت معترضان آنهم در کشوری که برای دیگران مشق دموکراسی و حقوق بشر میدهد، در حقیقت خبر از ابعاد شرور و ذات خبیث و چهره خشن و وحشی رژیمی میدهد که حتی به مردمان خویش نیز ترحم نمیکند. اینکه ترامپ در مکالمات تلفنی با فرمانداران و مقامات نظامی و امنیتی، دستور قتل معترضان را صادر کرده و از پلیس میخواهد که به شدیدترین شکل ممکن اعتراضات را سرکوب کنند، چه معنایی جز این میتواند داشته باشد که ارزشهای آزادی، عدالت، مدارا، عدم خشونت، حقوق بشر و مؤلفههایی ازایندست، در آمریکا شعاری بیش نیست. امروز آنچه در خیابانهای آمریکا رخ میدهد، تنها سرکوب و شلیک به شهروندان و بازداشت آنان نیست، بلکه فسخ و نسخ انسان و ارزشهای حقوق بشری است.امروز ترامپ و دولتمردان آمریکا در مواجهه با اعتراضات ناشی از قتل جرج فلوید، دقیقاً همان حکمی را صادر میکنند که دیوان عالی آمریکا در سال ۱۸۵۷ در ماجرای «درید اسکات» صادر کرد و کشور را به سمت یک جنگ داخلی فروبرد. درید اسکات یک برده سیاهپوست ساکن ایالت میزوری بود که پس از مرگ صاحبش، تلاش کرد تا برای آزادی خود و همسرش از بردگی به علت اقامت به مدت چهار سال در ایالت ایلینوی که در آن بردگی ممنوع بود، شکایت کند، اما شکایت وی در آن زمان پذیرفته نشد و درنهایت هم رئیس دیوان عالی آمریکا پس از یازده سال با آزادی وی بهاینعلت که شهروند آمریکایی محسوب نمیشود، مخالفت کرد و گفت: «افرادی که بهعنوان برده به این ایالت وارد شدهاند هیچ حقی ندارند که طبق آن سفیدپوستان موظف به احترام به آن حقوق شوند».
آمریکای امروز، همان آمریکای سال ۱۸۵۷ است. تنها تفاوتی که در آن دیده میشود، تغییر صورت و شکل و ظاهر آن است که مدرن و امروزی شده است؛ و الا، صیرت همان است که در سال ۱۸۵۷ بود؛ یعنی مسخ و نسخ و ازاله و نابودی «انسان» که فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و آیین، اشرف خلایق بر روی زمین است. انسانی که خداوند بهخاطر حفظ کرامت و جایگاه رفیع آن، شیطان را که یکی از فرشتگان مقرب آستان خویش بود و بیش از شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود، فقط به این سبب که در مقابل انسان سجده نکرد تا ابد از درگاه خود راند.
بنده با اجازه تون یک جمله رو اصلاح کنم. شیطان از اجنه بود، نه از فرشتگان. طبق قرآن و روایات "کان من الجن".
موفق باشید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم