بورس پدیدهای جدید و عجیب و غریب در ایران نیست؛ درواقع، بیش از پنج دهه است که سازمان بورس در کشورمان شکل گرفته و در مقاطع مختلفِ این تاریخ، نقشهای مهم و قابل توجهی را ایفا کرده است؛ البته بورس هم مانند همه بازارهای رایج موجود، فراز و نشیبهایی را به خود دیده و بسیاری از اعضای خود را دچار این پستی و بلندیها کرده است؛ اما طی یک سال اخیر، اقبال عمومی به سمت بورس افزایش چشمگیری داشته و بسیاری از کسانی که ممکن بود حتی کلمه بورس به گوششان آشنا نباشد، در یک سال گذشته در این بازار سرمایهگذاری کردهاند. این موضوع عجیب نیست؛ چراکه هر از چند گاه تبی تند جامعه ایران را مبتلا میکند و از این رهگذر گروهی تا مدتها با پیامدهای آن دست به گریبان میمانند.
بورس را باید بازاری دانست که همواره به کمک صنایع مختلف میآید و موجب رونق آن صنعت، رونق تولید، ایجاد اشتغال و افزایش صادرات میشود، اما فضای یکشبه پولدار شدن نیست؛ درواقع، در کنار اینکه میتواند سود خوبی را نصیب مشتریانش کند، به وجود آمده است که کمک حال صنعت و اقتصاد باشد.
سرمایهگذاری در بازار بورس شبیه سرمایهگذاری در تمام بازارهای دیگر است. زمانی که میخواهید کسبوکاری را راه بیندازید، باید ابتدا مقدماتی را فراهم کنید و با تحقیق متوجه شوید به ازای سرمایهای که وارد آن کسبوکار میکنید چه مقدار سود نصیبتان میشود؛ به غیر از شما چه کسانی قرار است از آن سرمایهگذاری سود ببرند و به اصطلاح نان چند نفر در گروی این کاری است که شما راه میاندازید؛ آیا اصلاً ممکن است که در این کسبوکار همه سودها را شما جمع کنید و مابقی فقط زیان ببینند؟
بورس هم یک صنعت است که باید در آن به پرسشهای اینچنینی پاسخ گفت. آیا قرار است در بورس فقط عدهای خاص برنده باشند؟ یعنی ما سهمی را خریداری میکنیم و آن را تا بالاترین سطح نگه میداریم و زمانی که متوجه شدیم قرار است سهم ریزش کند، آن را به دیگری واگذار میکنیم؟
بازار بورس، بازاری است که «صبر» در آن حرف اول را میزند، به اضافه اینکه باید همه با هم و در کنار هم سود کنند تا این بازار پایدار بماند و به هدف اصلی آن، یعنی رشد اقتصاد کشور، برسد.
نکته پایانی که باید به آن اشاره کنیم این است که گاهی افراد پس از اینکه پولی را وارد بازار بورس میکنند و سودی چشمگیر از آن به دست میآورند، به این فکر میافتند که همه اموال خود را نقد کنند و به میدان بیاورند و یکی از بخشهایی که به فکر نقد کردن آن میافتند تا در بورس سرمایهگذاری کنند، کسبوکارهای کوچک است.
ممکن است کسی توانسته باشد با سرمایهای 50 میلیون تومانی، حتی کمتر، کسبوکاری راه بیندازد و به واسطه آن چند نفری را هم مشغول کار کند؛ گاهی صاحبان این کسبوکارهای کوچک که عمدتاً با مشکلاتی هم مواجه هستند، به این فکر میافتند که کارگاه را تعطیل و سرمایه را وارد بورس کنند تا هم سود بیشتری ببرنند و هم مشکلات کمتری سر راهشان باشد؛ اما اگر این اتفاق بیفتد، معلوم نیست تکلیف آن چند نفری که از این راه امرار معاش میکردند، چه خواهد شد؛ به اضافه، همین کسبوکارهای کوچک هستند که روزی به شرکتها و کارخانجات بزرگ تبدیل میشوند و در اقتصاد کشور تأثیرگذار خواهند شد. پس باید این نکته را در نظر داشت که بورس فقط و فقط مخصوص سرمایهگذاری پولهایی است که در حسابهای بانکی مانده است و به آنها نیازی نداریم.