مطالعه و کتابخوانی از موضوعات بااهمیت هر جامعه است که هر جمع جویای پیشرفت به آن توجه و تأکید دارد. مطالعه نه تنها به بالا بودن سواد کمک شایانی میکند و موجب میشود در زندگی نگاه بهتری به موضوعات مختلف داشته باشیم، بلکه به رشد جامعه نیز منجر میشود.
رهبر حکیم انقلاب هم نسبت به این موضوع همواره تأکید داشتهاند که جوانان و نوجوانان به کتابخوانی روی بیاورند. معظمله گونهای از سبک زندگی را تأیید میکنند که در آن کتاب نقش اصلی را داشته باشد: «همه افراد خانه ما وقتی میخوابند، حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه باید اینگونه باشند. پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب مأنوس کنند.» اما کتاب در یکی دو دهه اخیر، جایگاه خود را در میان ما از دست داده است و در واقع باید بگوییم ما مردمی «کتابنخوان» هستیم. این گزاره از روی حدس و گمان نیست، بلکه گزارشهای رسمی نشان میدهد هر ایرانی در روز به طور متوسط ۱۳ دقیقه و در هفته یک ساعت و نیم مطالعه میکند؛ این یعنی ما به طور متوسط نُههزارم از زمان خود در زندگی را صرف مطالعه میکنیم که معنایی جز فاجعه نخواهد داشت. در حالی که کشوری مانند هند، سرانه مطالعه روزانه بیش از یک ساعت و نیم را داراست و همین عدد در تایلند به بیش از یک ساعت و ۲۰ دقیقه در روز میرسد. در همین چند سال اخیر، ظهور پدیدهای به نام شبکههای اجتماعی موجب شده است کتاب جایگاه خود را بیش از پیش از دست بدهد؛ یعنی بیش از اینکه افراد با کتاب مأنوس باشند، با فضای مجازی مأنوس شدهاند و به این ترتیب کتاب مهجور مانده است. ممکن است افراد در روز ساعتها سرگرم فضای مجازی باشند، اما حتی دقایقی را به کتاب اختصاص ندهند.
حال این سؤال مطرح میشود که چه فرقی بین کتاب و شبکههای اجتماعی است؟ در حالی که در فضای مجازی هم مطالب خوب و آموزندهای وجود دارد که میتوانند دانش ما را بالا ببرند؛ درست است که چنین مطالبی در فضای مجازی هم وجود دارد، اما فضای مجازی ایرادهای بزرگتری دارد؛ اول اینکه مطالب فضای مجازی از وثاقت کافی برخوردار نیستند؛ بیشتر مطالبی که در این فضا میبینیم اگرچه ممکن است ظاهری زیبا و قابل قبول داشته باشند، اما واقعیت ندارند. شبکههای اجتماعی پر است از مطالب بیشناسنامه و کمارزشی که وقت ما را میگیرند و کمکی به ما نخواهند کرد. به علاوه اینکه محتوای فضای مجازی زودگذر و سیال است و خیلی زود از ذهن پاک میشود. کتابی که مطالعه میشود، پیش از هر چیزی شناسنامهای دارد که شامل مشخصات کتاب و نویسنده آن است و پس از متن اصلی، منابعی را که در کتاب استفاده شده است به شما معرفی خواهد کرد؛ یعنی شما میتوانید کتاب خوب را از کتاب بد تشخیص دهید. قرار نیست کارکردهای فضای مجازی که مختص خودش است، انکار شود؛ بلکه باید اذعان داشت فضای مجازی نمیتواند جایگزین کتاب باشد و نباید این جایگزینی را انجام داد.
نکته دیگر این است که اگر هماکنون سری به فروشگاههای مختلف دکوراسیون منزل بزنید، متوجه میشوید محصولی در حال ارائه است به نام کتاب دکوراتیو که این دیگر بدترین حالت ممکن است؛ یعنی کالایی شبیه به کتاب خریداری و در جایجای خانه قرار داده میشود تا نشان داده شود کتابخوانی ارزشمند است و این کار حس کتابخوان بودن را به دیگران بدهد؛ در حالی که آن شیء کتاب نیست، بلکه نمایشی مضحک و شرمآور برای نشان دادن کتابخوانی است؛ در واقع یک جلد زیبا با برگههای سفید خریدهاید که حتی تولیدکنندهاش زحمتی به خود نداده است که کتابی را زیبا جلد کند و به فروش برساند؛ شاید هم چون میبیند تقاضای جامعه اینچنین است، چنین کاری کرده است. به هر حال دلیلش هر چه باشد، مهم نیست؛ اما آنچه واضح است، این است که چنین برخوردهایی با کتاب، ما را نسبت به فرهنگ فقیرتر و چنته ما را خالیتر از قبل نشان میدهد.