صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸  ، 
کد خبر : ۳۲۳۵۰۹
صبح صادق انفجار در مجتمع غنی‌سازی شهید احمدی‌روشن نطنز و سناریوی رسانه‌ای دشمنان را بررسی می‌کند

پروژه ناامن سازی روانی

هر چند تحلیل‌گران و رسانه‌های صهیونیستی نیز کوشش کردند از این قافله عقب نمانند و اقدام هوایی این رژیم را مسبب انفجار اعلام کردند؛ با این حال مقامات رسمی این رژیم تاکنون درباره دست داشتن آنها در این حادثه هیچ گونه اظهارنظری نکرده‌اند.

«ملّت ایران و دولت ایران این را تحمّل نخواهند کرد که هم تحریم باشند، هم در محدودیّت هسته‌ای و حبس هسته‌ای قرار داشته باشند؛ این نخواهد شد. سازمان انرژی هسته‌ای موظّف است سریعاً مقدّمات و آمادگی‌های لازم را برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو‌ـ فعلاً در چارچوب برجام‌ـ فراهم بکند و برخی مقدّمات دیگر را که رئیس‌جمهور محترم دستور آن را دادند، از همین فردا آغاز کند.» آنچه در صدر این نوشتار آمد، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در روز 14 خرداد 1397 و سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)، در واکنش به خروج آمریکا از برجام ایراد شد. این رویکرد به عنوان یک اقدام مهم و با هدف بازگرداندن موازنه راهبردی بین جمهوری اسلامی ایران و طرف غربی و تحقق اهداف اقتصادی و صنعتی کشور قابل ارزیابی است.

روز بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی کنفرانس خبری برگزار کرد و رسما آغاز در پیش گرفتن مسیر جدید هسته‌ای را اعلام کرد. 16 خرداد 1397، دقیقا زمانی است که فرمان رهبر معظم انقلاب در مجتمع غنی‌سازی شهید احمدی‌روشن نطنز عملیاتی می‌شود و جمهوری اسلامی یک گام راهبردی و مهم در تاریخ صنعت هسته‌‌ای برمی‌دارد. اما این سوله در تاریخ 12 تیرماه 1399 بر اثر انفجار دچار خسارت می‌شود. «بهروز کمالوندی» سخنگوی سازمان انرژی اتمی درباره مشخصات سوله‌ای که این حادثه در آن رخ داده، گفت: این سوله بعد از خروج آمریکا از برجام و دستور رهبری به سازمان انرژی اتمی، مبنی بر ایجاد زمینه لازم برای تولید ۱۹۰ هزار سو (در چارچوب برجام) و دقیقا دو روز بعد از این فرمایش ایشان، یعنی در روز ۱۶ خرداد 1397 افتتاح شد. قرار بود در این سوله نمونه‌های بیشتری از ماشین‌های سانتریفیوژ پیشرفته تولید شود و تکمیل هرچه بیشتر سالن مد نظر بود که تا روز حادثه نیز ادامه داشت. کمالوندی این را نیز اضافه می‌کند: تجهیزاتی که در این سالن وجود داشت، تجهیزات ‌اندازه‌گیری و ابزارهای دقیقی بودند که در این حادثه بخشی از آنها از بین رفته و بخش دیگری نیز خسارت دیده است و به دلیل نوع تجهیزات، حتی اگر حادثه ابعاد کوچک‌تری نیز می‌داشت، دیگر نمی‌توانست قابل استفاده باشد. با این حال خلاصه کارکرد سوله حادثه‌دیده را می‌توان «سالن مرکز مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید ایران» نام نهاد.

 

عبور از فاز تکنیکال به حوزه امنیت ملی

زمان بسیار کوتاهی از مصاحبه سخنگوی سازمان انرژی اتمی گذشت. روز بعد از واقعه نطنز، سخنگوی شورای عالی امنیت ملی در این زمینه نکات مهمی را ارائه کرد؛ این یعنی موضوع انفجار در نطنز به سرعت از سطح تکنیکال به سطح امنیتی انتقال پیدا کرده است و نهایتا احتمال اشکال فنی در پدید آمدن حادثه منتفی است. اینجا دقیقا همان نقطه‌ای بود که موضوع خرابکاری در سایت نظنز مطرح شد.

با این حال رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی در اولین لحظات پس از وقوع حادثه، این اقدام خرابکارانه را به رژیم صهیونیستی منتسب کردند؛ هر چند تحلیل‌گران و رسانه‌های صهیونیستی نیز کوشش کردند از این قافله عقب نمانند و اقدام هوایی این رژیم را مسبب انفجار اعلام کردند؛ با این حال مقامات رسمی این رژیم تاکنون درباره دست داشتن آنها در این حادثه هیچ گونه اظهارنظری نکرده‌اند.

 

پروژه‌ای مهم‌تر از حادثه انفجار

حادثه نطنز هر چند در نگاه اول از بروز یک واقعه در یکی از سایت‌‌های مهم هسته‌ای کشور حکایت می‌کند، اما واقعیت این است که سلسله رخدادهای پیش و پس از آن نشان داد این پروژه لایه‌های مختلف قدرت، سیاست و جامعه را به طور اساسی تحت تأثیر خود قرار خواهد داد و مردم را با ابهامات و سؤالات جدی روبه‌رو کرده است.

جدا از اصل ماجرا و حادثه، به موازات آن عملیات روانی پرقدرتی از سوی رسانه‌های منسوب به سه‌ضلعی مخالفان جمهوری اسلامی، یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و سعودی، افکار عمومی مردم دنیا و خاصه مردم ایران را تحت تأثیر قرار داد. این خط جنگ روانی دو جهت را نشانه‌گیری کرده است؛ نخست مخدوش کردن دستگاه ذهنی و محاسباتی مردم ایران نسبت به امنیت ملی قابل اتکای کشور و دیگر نمایاندن چهره‌ای قدرتمند از رژیم صهیونیستی.

توجه به این نکته بسیار مهم است که ضعیف نشان دادن ایران در حوزه امنیت داخلی و نمایاندن جمهوری اسلامی به مثابه سیستم و نظامی که تسلط و اعتماد به نفس خود را از دست داده است، به مراتب اثرات تخریبی بیشتری از واقعه نطنز خواهد داشت؛ از این حیث تأکید می‌شود صرف نظر از علل و زمینه‌های وقوع حادثه نظنز‌ـ که این هم سر جای خود اهمیت فراوان دارد- باید همه اضلاع و عناصر مرتبط با افکار عمومی مراقب جنگ روانی پرقدرت پدیدآمده باشند. صهیونیست‌ها تصور می‌کنند نمایاندن ضعف شاخص امنیت در ایران و قدرتمند معرفی کردن رژیم صهیونیستی، راه تمام انگیزه‌های خرابکارانه و آشوب را در پیوند با مشکلات اقتصادی و معیشتی هموار می‌کند. در اینجا نقش مسئولان بخش‌های مختلف هم حساس است.

باید درست، به‌هنگام و با ملاحظه همه ‌جوانب امنیتی، با مردم گفت‌وگو کرد و اطلاعات قابل ارائه را در اختیار مردم قرار داد. طراحی سناریوها و اقدامات متقابل برای خنثی‌سازی جنگ روانی دشمن و آماده کردن افکار عمومی و خاصه انسجام و هوشمندی نظام رسانه‌ای کشور در دوران پیش‌رو، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است.

سناریوهای احتمالی

اولین سناریوی مطرح شده در رسانه‌ها در راستای جنگ رسانه‌ای دشمن حادثه مجتمع شهید احمدی‌روشن، حمله هوایی و موشکی رژیم جعلی صهیونیستی است؛ رسانه‌های متعدد آمریکایی، صهیونیستی و سعودی در حالی از ورود جنگنده‌های صهیونیستی به مرزهای ایران خبر می‌دهند که این سناریو به طور قطع و یقین رد شده است. امکان ندارد یک هواپیمای باسرنشین یا بدون سرنشین از همه مرزهای اطراف ایران و شبکه پدافند هوایی ایران عبور کند، اما واکنشی مشاهده نشود رژیم جعلی و بسیار آسیب‌پذیر صهیونیستی تصور ورود مستقیم به مرزهای ایران را ندارد، چه برسد به اینکه تصمیم بگیرد اقدام نظامی نیز انجام دهد. علی‌القاعده این رفتار صهیونیست‌ها و رسانه‌های وابسته به آنها در چارچوب ایده «خلق منافع و فرصت‌ها با هزینه صفر» است. این جریان‌سازی رسانه‌ای بسیار هوشمندانه و هدفمند، افکار عمومی مردم ایران را نشانه گرفته است. متصل کردن انفجار «پارچین» به همین موضوع و نیز شایعه انفجار در یزد و پس از آن القای وقوع انفجار در غرب تهران در روز جمعه، 20 تیرماه، همه نشانه‌هایی از مصمم بودن طراحان این عملیات روانی در تداوم آن است. این خبرسازی‌های غیرواقعی در حالی است که اساسا حادثه انفجار مخازن گاز در پارچین از جنس خرابکاری نبود و شایعات انفجار‌های دیگر کمترین تطابق را با واقعیت‌ها نداشت.

احتمال دوم در این زمینه، در رسانه‌ها نیز به حملات سایبری پیوند زده شد. این سناریو هم از حیث فنی رد شده است؛ چون سوله‌ای که دچار انفجار شده، آفلاین بوده و اساسا ارتباط سایبری با دیگر بخش‌ها نداشته است.

با منتفی شدن این دو سناریو، ذهن برخی کارشناسان به سمت یک اقدام ترکیبی که دربرگیرنده طراحی و پشتیبانی عملیات در خارج کشور و استخدام عواملی در داخل برای عملیات بوده، سوق پیدا کرده است. فعال‌سازی راهبرد مقاومت فعال پس از خروج آمریکا از برجام و برداشتن گام‌های مهم و راهبردی ایران برای تثبیت موازنه تعهدات هسته‌ای و ایجاد معادله امنیت در برابر جنگ اقتصادی و فشار حداکثری دشمن، هیچ‌گاه سبب نشد ایران مسیر سازش را در پیش بگیرد و تسلیم خواسته‌های غیرقانونی و ظالمانه رئیس‌جمهور آمریکا شود. این وضعیت سبب شد آمریکایی‌ها و برخی شرکای‌شان، سلسله‌ای از اقدامات مغایر با حقوق و قوانین بین‌المللی در عرصه‌های مختلف را علیه ایران طراحی و اجرا کنند تا به زعم خودشان از این طریق ایران را ناچار به تسلیم کنند. ایجاد اختلال در مسیر تجارت خارجی و صادرات نفت ایران در آب‌های بین‌المللی، از جمله این اقدامات بود. در رأس این رفتارهای خارج از عرف و قوانین بین‌الملل، شهادت حاج‌قاسم سلیمانی در دی ماه 1398 بود؛ بنابراین می‌توان این احتمال را مطرح کرد که در امتداد همین اقدامات بزدلانه، حادثه نظنز نیز از طرف آمریکا یا برخی هم‌پیمانان منطقه‌ای‌اش طراحی شده است. نکته مهم این است که ایران نه تنها اختلال در مسیر تجارت خارجی خود را نپذیرفت و مقابله جدی کرد و نیز ترور سردار شهید سلیمانی را پاسخ داد، اگر دست داشتن مثلث آمریکا، رژیم صهیونیستی و سعودی در حادثه نطنز قطعی شود، حق عکس‌العمل قاطع را برای خود محفوظ می‌داند.

 

عبور از خطوط قرمز و پاسخ سخت

صرف نظر از اینکه طراحان و مجریان خرابکاری در سایت نطنز چه کسانی هستند، نکته مهم این است که جمهوری اسلامی اتفاق رخ‌داده را مصداق روشن «عبور از خطوط قرمز» می‌داند. بر این اساس جمهوری اسلامی در این زمینه هر چند مدبرانه عمل می‌کند، اما قطعا در پاسخ و بازگرداندن طرف‌های احتمالی ماجرا به نقطه پیش از خطوط قرمز تردید و مسامحه نخواهد کرد. موضوع خرابکاری در سایت‌ها و مراکز هسته‌ای صرفا نگرانی کشوری را که آن سایت را احداث و اداره می‌کند، در پی ندارد، بلکه در این زمینه حساسیت‌های جهانی هم بسیار قابل توجه است. جمهوری اسلامی جدا از نگرانی‌های مخصوص به خود، وظیفه خود می‌داند نگرانی افکار عمومی آزاده‌خواه و مستقل در جهان را دریابد و با تنبیه دست‌اندرکاران این سانحه و تنظیم دستگاه ذهنی تخیل‌گرای آنها، امنیت جسمی و روانی مردم را تضمین کند. جمهوری اسلامی ایران بعد از خروج آمریکا از برجام و خاصه از اردیبهشت 1398، با مصوبه شورای عالی امنیت ملی راهبرد مقاومت فعال را در پیش گرفته است. نقطه کانونی این راهبرد آن است که ایران هیچ‌گونه اقدام خصمانه‌ای را بی‌پاسخ نمی‌گذارد؛ ایران حتی در جنگ اقتصادی آمریکا نیز دست‌بسته عمل نکرده است و نخواهد کرد. مگر ایران تجاوز گلوبال هاوک را به مرزهای هوایی خود بی‌پاسخ گذاشت؟ مگر ایران ترور سردار شهید سلیمانی را با در هم کوبیدن عین‌الاسد پاسخ نداد؟ البته انتقام ترور شهید سلیمانی از حمله موشکی به عین‌الاسد شروع شد و این خط تا رسیدن به نقطه معین ادامه دارد و آمریکایی‌ها بهتر از دیگران از این موضوع آگاهند؛ البته جمهوری اسلامی نشان داده است زمان، مکان و شیوه پاسخ به هر تهدید و اقدام را خودش برمی‌گزیند.

اما مهم‌تر از واقعه نطنز، عملیات روانی دستگاه تبلیغاتی دشمنان ایران برای ایجاد اختلال در افکار عمومی و دستکاری در ذهنیات مردم است؛ القای بی‌خاصیت شدن مؤلفه‌های امنیت ملی، خط خبری و در کل پروژه‌ای است که این روزها شبکه رسانه‌ای ضد ایرانی به دنبال تثبیت آن است. در این زمینه اگر نخبگان و بخش تصمیم‌گیر جمهوری اسلامی دچار خطای در تصمیم و اقدام نشوند و مردم نیز در چنین عملیات روانی‌ای گرفتار نشوند، همه اهداف و انتظارات مورد نظر در دسترس قرار خواهند گرفت. سفر سرلشکر باقری به سوریه و انعقاد توافق با این کشور در حوزه پدافند هوایی نشان داد جمهوری اسلامی از اعتماد به نفس و عقلانیت کامل برخوردار است و بالطبع ایران تنبیه عوامل دخیل در حادثه نطنز را رها نخواهد کرد، چه آمریکا، رژیم صهیونیستی یا سعودی در این واقعه دارای نقش باشند و چه نباشند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات