آغاز دهه پنجم انقلابی اسلامی و پیوند آن با صدور بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، افقی جدید را پیش روی جمهوری اسلامی گشوده است که باید به آن به مثابه فرصتی برای پیشرفت و ارتقای کشور نگریست. میداندار این عرصه و موتور محرکه آن قرار است جوانان مؤمن انقلابی باشند که با همت، اراده و توان جوانی، اهداف انقلاب اسلامی را در مسیر فتح قلههای کشور، یک گام جلو ببرند. تحقق حضور «جوان باانگیزه و مؤمن و متشرع» در مدیریت کشور، فرایندی است که ارادهای جمعی برای تحقق آن لازم است و باید به تدریج در فرایندی معین این چرخش نخبگان صورت گیرد؛ اما همین امر مقدس و ضروری نیز با آسیب و آفاتی همراه است که بیتوجهی به آنها میتواند به انحرافاتی در آینده مدیریت کشور منجر شود:
۱ـ جوانگرایی مفهومی عام و کلی است که متناسب با هر مأموریت و مسئولیتی باید آن را تعریف کرد؛ برای نمونه نماز جمعه از جمله امور اجتماعیـ سیاسی است که خطیب آن باید از شایستگیهایی، از جمله صلاحیت علمیـ فقهی، وجاهت و مقبولیت عمومی، اعتبار اخلاقی و... برخوردار باشد. بدون شک جوانگرایی در نماز جمعه به معنای انتخاب ائمه جمعه ۲۰ تا ۳۰ ساله نیست؛ چرا که این امر موجب ضعف نماز جمعه و کاهش حضور نمازگزاران خواهد شد؛ از این رو باید دقت کرد برداشتی سطحی و قشری از جوانگرایی، این تدبیر راهبردی را دچار انحراف نکند. حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در آخرین توصیههای خود در این زمینه که در دیدار تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی صورت گرفت، اعلام کردند: «من البتهـ همچنان که قبلاً هم در سال گذشته تأکید کردم و مکرّر هم گفتهامـ به دولت جوان و حزباللهی معتقدم و به آن امیدوارم و البته دولت جوان صرفاً به معنای این نیست که باید یک رئیس دولت جوان، آن هم مثلاً جوان به معنای ۳۲ ساله داشته باشد؛ نه، دولت جوان، [یعنی] یک دولت سرِ پا و بانشاط و آمادهای که در سنینی باشد که بتواند تلاش کند و کار بکند و خسته و ازکارافتاده نباشد؛ منظور این است. بعضیها تا سنین بالا هم به یک معنا جوانند؛ حالا همین شهید عزیزی که شما از او اسم بردید، شهید سلیمانی، و بنده شب و روز به یاد او هستم، شصت و چند سال سنش بود، ایشان که خیلی جوان نبود؛ اگر دَه سال دیگر هم زنده میماند و بنده زنده میماندم و بنا بود که من مشخص بکنم، او را در همین جا نگه میداشتم؛ یعنی کنار نمیگذاشتم او را که جوان هم نبود؛ بنابراین بعضی اوقات افرادی که در سنین جوانی هم نیستند، کارهای جوانانه خوبی را میتوانند انجام بدهند. به هر حال به نظر من علاج مشکلات کشور، دولت جوان حزباللهی و جوان مؤمن است که میتواند کشور را از راههای دشوار عبور بدهد.»
۲ـ نکته قابل ملاحظه دیگری که باید در فرایند جوانگرایی به آن توجه کرد، این است که در منطق رهبری، جوانگرایی در تقابل با شایستهسالاری نیست. اینگونه نیست که بتوان با تأکید بر جوانگرایی، شایستگان را حذف کرد یا اینکه امور را به دست جوانی سپرد که شایستگی و تخصص انجام کاری را ندارد. بدون شک نگرش رهبری بر سپردن امور به جوانان شایسته و صاحب صلاحیت است و باید نسبت به این شاخص به میزان لازم دقت کرد تا رویکرد حکیمانه اتخاذشده به فساد و ناکارآمدی نینجامد؛ به واقع جوانگرایی در چارچوب منطق شایستهسالاری قابل تحقق است و هر انحرافی از شایستهسالاری، نقض غرض و خروج از مسیر صواب خواهد بود.
۳ـ ملاحظه سوم این است که آفت دیگر جوانگرایی، آقازادگی است. در واقع کسب قدرت و در اختیار داشتن مناصب کلیدی، موقعیت حساسی است که بسیاری برای دستیابی به آن چشم طمع دارند و حاضر هستند هر اقدامی انجام دهند و خطوط قرمز فراوانی را زیر پا بگذارند. متأسفانه تجربیات تلخ سالهای اخیر حکایت از آن دارد که حضور انگشتشمار جوانان در مناصب مدیریتی و تصمیمسازی کشور، اغلب تحت نفوذ روابط ژنتیکی دو جریان سیاسی غالب و آقازادهمحوری بوده است. این روند فسادانگیز میتواند آینده فرایند جوانگرایی را در مدیریت کشور تهدید کند و به انحراف بکشاند و به وضعیتی ضد آنچه انتظار میرود، تبدیل کند؛ برای مقابله با این خطر از حالا باید با چارهاندیشی کاری کرد تا روند دستیابی به مدیریت در کشور مبتنی بر شایستهسالاری رقم بخورد و مسیر برای سپردن امور به جوانان شایسته و صاحب صلاحیت فراهم آید.
۴ـ اخیراً انتصابها و انتخابهایی از جانب مجلس شورای اسلامی صورت گرفته که همراه با موافقان و مخالفانی است؛ از جمله مجموعه «دیدهبان شفافیت و عدالت» در نامهای به ریاست مجلس، خواهان دقت نظر در سوابق و شایستگیهای نامزدهای پذیرش مسئولیت خطیر ریاست دیوان محاسبات شده است؛ جایگاه حساس و پرمشغلهای که میتواند در اصلاح امور کشور، نقشآفرین باشد. در این میان نکته مهم، رعایت اصول برشمرده در فرایند جوانگرایی است که شایستهسالاری یکی از مهمترین این اصول است.