روز گذشته بخش هایی از گفتگوی حسام الدین آشنا با ماهنامه اصلاح طلب اندیشه پویا پیرامون گزینه های مناسب ریاست جمهوری دولت سیزدهم منتشر شد. هم اکنون بخش های مهم دیگر اظهارات آشنا که در کانال تلگرامی این نشریه منتشر شده است را خواهید خواند.
نکته مهم و بسیار پرمعنا در میان اظهارات آشنا که در ادامه خواهید خواند کم توجهی به خطوط قرمز ترسیمی نظیر ملاقات با روسای جمهور دولت تروریست امریکا بوده است، این در حالی است که مذاکره دیپلمات ها با آمریکا پس از ده ها سال خباثت و خیانت در حق ملت ایران ممنوع است و به طریق اولی ملاقات روسای جمهور ممنوعیت ویژه تری دارد. اما آنگونه که از صحبت های آشنا استنباط می شود گویی قرار بوده است مسئولان ارشد کشور در کار انجام شده قرار بگیرند و نمونه آن رفتار غلط روحانی در گفتگو با اوباما بود که طبق گفته آشنا قرار بوده این ملاقات حضوری باشد! امری که پس از انجام گفتگوی روحانی و اوباما، رهبرانقلاب به طور علنی درباره آن به رئیس جمور تذکر دادند.
میراث روحانی برای دولت بعد
-دوران آقای روحانی و هشت سالی که ایشان در مسئولیت ریاستجمهوری قرار داشتهاند میراث مهمی برای دوره بعد از خود دارد. بخشی از این میراث ناشی از اقدامات و فعالیتهای آقای روحانی و بخشی هم ناشی از عدم اقدام و ترک فعلهای آقای روحانی است. بخشی از این میراث هم ناشی از کنشهای دیگران و واکنشهای مردم است. در یک جمله میراث دوران آقای روحانی یا میراث دولت اعتدال، توانمند شدن جامعه ایرانی در قبال دولت است.
- میراث دوران آقای روحانی، شفافیت در اموری بوده است که قبلا به هیچ وجه راجع به آنها صحبت نمیشد. از برادر رئیس جمهور گرفته تا رئیس دیوان محاسبات کشور، امروز زیر ذرهبین داوری مردم است. امروز کاملا معلوم شده که ما در حکمرانی با یک حکومت زمینی، با تصمیمهای زمینی، با آدمهای زمینی مواجهیم.
- به نظرم آقای روحانی نه دنده عقب گرفته و نه دنده معکوس کشیده است؛ اتفاقاً مساله این است که شاید آقای روحانی در همان دنده مانده است. ما در سراشیبی قرار گرفتهایم و آقای روحانی با دنده یک حرکت میکند، چون میخواهد سرعت و شتاب را با دنده سنگین کنترل کند، نه با ترمز چرا که نگران است به اصطلاح ترمز ببرد یا ترمز خالی کند. آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور، به عنوان نفر دوم رسمی کشور و به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی با مشکلاتی مواجه شد که باید یک تصمیم جدی میگرفت. ایشان یا باید سراغ اصلاحات ساختاری میرفت و هزینه آن را میپذیرفت، یا باید با مماشات عمل میکرد و با استراتژی کجدار و مریز جلو میرفت، یا این که به قول شما دنده عقب میرفت و میگفت که اصلا و از ابتدا هم نظرم چنین نبود که شما توقع دارید.
بعد از دیماه 96 روحانی محافظه کار شد
- اتفاقهای دیماه به نظرم تاثیر زیادی در محافظهکار شدن آقای روحانی و نگران شدنش برای کلیت نظام داشت. بعد از دیماه ۹۶ آقای روحانی دیگر آدم قبل از دیماه ۹۶ نبود. علاوه بر این، ایشان از اردیبهشتماه ۹۷ با تحریم و خروج ترامپ از برجام مواجه شد. این هم دومین ضربه بسیار سنگینی بود که به ایشان وارد شد. برای ایشان باورکردنی نبود که در داخل کشور، بهجای آن که ترامپ را ملامت کنند، او را ملامت کردند که چرا قراردادی را بستید که ترامپ میتواند زیر آن بزند. بههرحال، این دو ضربه بود که به تعبیر شما باعث تغییر جهت و به تعبیر من باعث حرکت روحانی با دنده سنگین شد.
- وقتی آثار اقتصادی گرانشدن بنزین بررسی شد دولت دید که جامعه آمادگی این اقدام را ندارد. برای همین هم تصمیم گرفته نشد قیمت بنزین افزایش پیدا کند. تا اینکه از خارج از دولت پیگیری شد که این موضوع چه شد؟ و بعد از آن افزایش قیمت بنزین در دستور کار دولت قرار گرفت.
رئیس جمهور باید روی لبخندش محاسبه داشته باشد
- مسئولیت صفر تا صد اعلام و اعمال تغییر قیمت بنزین با وزیر کشور بوده است اما مسئله این است که رئیس جمهور میتوانست این جمله را با اخم بگوید، میتوانست با چهرهای بگوید که نتوانید تشخیص دهید ناراحت یا خوشحال است و میتوانست با لبخند بگوید. من که کارم روانشناسی اجتماعی است، از لبخندی که ایشان زد، نه زهرخند میفهمم، نه ریشخند. لبخند ایشان، لبخند کسی است که میگوید من مقصر نیستم.
- میخواهم بگویم که این بیشتر لبخند تعجب است تا لبخند تمسخر. اما رئیس جمهور این کار را هم نمیباید بکند. ایشان باید روی معنای لبخندش محاسبه داشته باشد و سخن بگوید. به نظرم این یکی از ضعفهای رفتاری رئیس جمهور است.
کرونا، محرم و رئیس جمهور
- برعهده رئیس جمهور است که در همه چیزهایی که به سلامت عمومی مرتبط است و در همهچیزهایی که با ارزشها و هنجارها ارتباط دارد، با حساسیت وارد شود. همانطور که رئیس جمهور راجع به سیزده بدر هم صحبت میکند، چون یک مساله ملی است. زمانی که مسئله سلامتی مردم مطرح است، ایشان اعلام میکند امسال سیزده بدر نداریم. در مورد محرم هم چنین حساسیتی را باید لحاظ کرد. یا باید بگوییم مراسم محرم اصلا نباید برگزار شود، یا باید بگوییم حسینی هستیم و مانند هر سال، مراسم پرشکوه محرم را برگزار میکنیم، و یا حالت سوم را اعلام کنیم و بگوییم اگر قصد برگزاری مراسم را دارید، باید این موارد را رعایت کنید. ما نمیتوانیم مراسم را تعطیل کنیم. اطلاعیه نحوه برگزاری مراسم محرم را حتما دیدید و در آن پروتکل بهداشتی توضیح داده شده بود. زمانی که دولت با سنتی مانند عزاداری محرم مواجه است، نحوه برخورد با آن نمیتواند چکشی باشد.
- کرونا واقعا یک نقطه عطف در سیستم حکمرانی ماست. اعتماد مردم به دولت در موضوع کرونا هم میتواند بازسازی شود، هم میتواند کامل تخریب شود. بسته به سیاستگذاریهای دولت و رابطه تعاملی که مردم و دولت در سیاستهای کرونایی دارند، میراث آقای روحانی هم میتواند یک دولت قوی باشد، هم میتواند هم میخی بر تابوت دولت باشد.
فنری که در 4 سال اول دولت فشرده شد
- آقای روحانی در چهار سال اول خود، در مدیریت تورم و نرخ ارز و در رشد اقتصادی، کارنامه بسیار موفقی داشت. البته یک ایده میگوید فنری که فشرده شده بود بعد از انتخابات رها شد و قیمت ارز بالا رفت. اما آقای روحانی معتقد بود که تنها به سبب تحریمهاست که این شرایط بهوجود آمده. هنوز هم این دو نظر وجود دارد. آقای روحانی تنها کسی بود که مخالف ارز تکنرخی بود، چون معتقد بود که دوباره ارز دونرخی میشود. اما تمام دوستان اقتصادی به آقای روحانی میگفتند الان چارهای جز تک نرخی کردن نرخ ارز نداریم.
- زمانی که دلار گران میشود، قیمت همه چیز گران میشود. این موضوع، یک بار در دوره آقای احمدی نژاد روشن شد، این بار هم باز معلوم شد که در واقع از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، نرخ همه چیز متاثر از نرخ ارز است. الان که با هم حرف میزنیم، تقریبا نرخ همه خدمات را بر مبنای دلار به شما اعلام میکنند. این که آقای روحانی اصرار داشت کاری نکنیم که نرخ ارز انحراف پیدا کند برای همین بود.
شهادت میدهم روحانی حاضر بود برای برجام آبرو بدهد
- میتوانم شهادت دهم که آقای روحانی، آماده هر گونه فداکاری برای حفظ برجام بود. حاضر بود آبرویش را بگذارد یا در اینجا مورد لعن و نفرین قرار گیرد، اما کاری کند که کشور مورد تحریم قرار نگیرد. اما برای رئیس جمهور مسلم شد که ترامپ، قصد حل مسئله را ندارد و تنها به دنبال گرفتن عکس است. اگر آقای روحانی مطمئن بود که ترامپ قصد حل مسئله را دارد و بالاتر از آن توان ساختاری حل مسئله را دارد، ممکن بود تصمیمهای دیگری بگیرد.
- اگر توافق با ترامپ تنها هزینه داخلی داشت، آقای روحانی آمادگی پرداخت آن هزینه را داشت. همانطور که مکالمه تلفنی با اوباما و ورود به توافق هستهای، هزینه بسیار سنگینی برای شخص آقای روحانی داشت اما ایشان این راه را پیش برد. هنوز هم آقای روحانی در بخشی از محافل قدرت به خاطر توافقی که کرده، بخشیده نمیشود. اما پدیده ترامپ یک پدیده استثنایی در جهان است.
ماجرای مذاکره روحانی و ترامپ
- آقای روحانی میگفت ما با آدمها مذاکره نمیکنیم، با دولتها مذاکره میکنیم. به این ترتیب، وقتی آقای مکرون در نیویورک پیشنهاد مشخصی برای انجام مذاکره سه جانبه داد، آقای روحانی آن را رد نکرد. مذاکرات آقای روحانی با آقای مکرون تا آنجا پیش رفت که یک پیشنهاد چهار بندی تهیه شد؛ این که ایران و امریکا این تعهدات را بپذیرند و با این تعهدات وارد مذاکرة دوباره شوند. اینها روی کاغذ آمد و مذاکراتی با واسطه انجام شد. اما امریکاییها معتقد بودند که باید وارد مذاکره شویم و ببینیم به این چهار بند میرسیم یا نه. دعوا بر سر این بود. آقای روحانی میگفت اول اصول توافقها را معین کنیم، بعد سر میز مذاکره بنشینیم، این راستی آزمایی است. اما آقای ترامپ میگفت سر میز مذاکره مینشینیم، بعد ببینیم چه میشود. این بخش فنی قصه بود. آقای مکرون بندهایی را تهیه کرد و آقای روحانی گفت که با این چهار بند موافقت اصولی دارم اما روی تعابیر باید کار شود.
وقتی آقای روحانی به نیویورک رفت، کار تا جای خوبی پیش رفته بود و دو طرف در حال کار روی «ادبیات» این بندها بودند. اما ناگهان شب، آقای مکرون به هتل آقای روحانی میآید و میگوید من با دستگاه و تجهیزات آمدهام، و آقای ترامپ هم امشب میخواهد با رئیس جمهور ایران صحبت کند، بدون این که قرار قبلی وجود داشته باشد یا توافقی شده باشد. وقتی آقای روحانی به مکرون گفت که آیا آن بندها مورد توافق است، آقای مکرون گفت که ترامپ گفته مگر احمق باشم که چنین کاری بکنم. این پیغام آقای ترامپ بود. فارسی این حرف این بود که آقای روحانی باید این ریسک را میپذیرفت که با آقای ترامپ وارد مذاکرهای شود که برای ایران هیچ نتیجهای نداشته باشد، اما برای آقای ترامپ عکسی داشته باشد که برایش کافی باشد.
- روحانی حتی با شهامت آمادگی ملاقات هم داشت اما به این جمع بندی نرسید که هدف ترامپ، توافق است. مذاکره بدون پیششرط، در عین وجود تحریمها یعنی تسلیم به همان چیزی که امریکاییها میخواستند. در مورد آقای اوباما هم ما همین شرایط را داشتیم. آقای اوباما از آقای روحانی تقاضای ملاقات کرد. آقای روحانی گفت ابتدا باید در مورد بیانیهای که آخر ملاقات میخواهیم بدهیم توافق کنیم. و در نهایت چون نتوانستیم در مورد آن بیانیه توافق کنیم، آقای اوباما در هنگام خروج آقای روحانی از نیویورک، به ایشان تلفن زد. وگرنه همان موقع هم آقای روحانی آمادگی این ملاقات را داشت.
وزن برخی وزارتخانهها کمتر شده است
- کسانی که نظر دارند اما عمل ندارند، به درد دولت نمیخورند. کسانی که عمل دارند اما نظر ندارند هم چندان به درد دولت نمیخورند. برای حضور در کابینه ترکیبی از عمل و نظر نیاز است و نسبت عملگرا بودن و صاحب نظر بودن از وزیر به وزیر، متفاوت است. به نظرم کابینه در برخی موارد قویتر و در برخی موارد ضعیفتر شده است. اما کاملا میتوان توضیح داد که دلیل هر تغییر چه بوده است. اینکه وزن برخی وزارتخانهها کمتر شده را قبول میکنم، اما برخی وزارتخانهها هم ارتقا پیدا کردهاند.
- رئیس جمهور روزهای جمعه، وزرا را تلفنباران میکند و مشکلی هم نیست. اما وزیری که کارش را میکند، احتیاج به ملاقات حضوری ندارد. مثلا هیچ وقت آقای زنگنه نمیگوید من مشکل ملاقات با آقای روحانی دارم. برای این که دارد کارش را میکند، حرفش را هم در دولت میزند. وزرایی که احساس نیاز زیادی میکنند در تماس مستمر با رئیس جمهور باشند، یعنی احساس نیاز به حمایت مستمر رئیس جمهور از کارهای خود دارند. رئیس جمهور هم معتقد است که وزرا باید کارشان را تا جای ممکن خودشان پیش ببرند.
هنوز هم انتخابم روحانی است!
- بعد از گذشت هفت سال از انتخاب آقای روحانی، من به عنوان یک شهروند و مشاور آقای روحانی میگویم انتخابم درست بوده و هنوز هم انتخاب من از میان افرادی که کاندیدا شده بودند، آقای روحانی است.
رئیس جمهور بعدی باید بهتر از روحانی با مردم صحبت کند
- کسی باید در دوره بعد، رئیسجمهور شود که یکی از مهمترین اولویتهای او، جمهوریت باشد و ابتنای تمام به رای مردم، اولویت اولش باشد. مردم مشارکت در تصمیمگیریها را میخواهند. مردم نگفتند چرا بنزین را سه هزار تومان کردید؟ گفتند چرا با ما مشورت نکردید؟ حتا نمیگویند چرا ارز ۴۲۰۰ تومان شد؟ میگویند چرا برای انجام آن، مشورت نشد. مردم میگویند ما میفهمیم، با ما حرف بزنید. بنابراین رئیس جمهور بعدی، باید کسی باشد که بهتر از آقای روحانی با مردم حرف بزند و حرف مردم را هم بهتر بشنود.
- رئیسجمهور بعدی باید بیشتر از آقای روحانی، اهداف مشخص و ریز داشته باشد. داشتن یک هدف بزرگ کافی نیست. او باید اهداف مرحلهای و موقعیتی مشخصی داشته باشد. ما به کسی احتیاج داریم که در پیگیری اموری که دربارهشان تصمیم گرفته شده و در تبدیل تصمیم به اجرا و توان ارزیابی آنچه اجرا شده، قویتر از آقای روحانی عمل کند.
- روحانی از ترس این که کار کشور از دستش نرود، به کسانی که خودش میشناخت اطمینان کرد، در حالی که به نظر میرسید دوره خیلی از آنها تمام شده یا نهایتا فقط برای دو سال به درد میخوردند. حفظ آنها بعد از دو سال، درست نبود. آنها به درد تثبیت وضعیت و نه ارتقای وضعیت میخوردند.