دومین سفر رئیس جمهور فرانسه به لبنان با فاصله زمانی بسیار کم در حالی صورت گرفت که همزمان با این سفر جریانهای سیاسی لبنانی بر روی «مصطفی ادیب»، سفیر لبنان در آلمان برای تصدی مقام نخست وزیری توافق کردند. ادیب تابعیت فرانسه را دارد و همسر وی نیز فرانسوی است. مکرون علاوه بر لبنان، سفری هم به عراق داشت و در این سفر با مقامات عالیرتبه و رهبران عراقی دیدار داشته است.
طمع مجدد به مستعمره سابق
لبنان بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۳ که سال استقلال لبنان است، به صورت مستقیم مستعمره فرانسه بود. با وجود گذشت بیش از هفتاد سال از استقلال لبنان، هنوز هم آثار استعمار فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و ... فرانسه در لبنان دیده میشود. اینکه زبان فرانسه عرفاً زبان دوم مردم لبنان است و جوانان لبنانی بعضاً فرانسه را بیشتر از سرزمین مادری که در آن زندگی میکنند میشناسند، گواهی بر این ادعاست.
شایان ذکر است با انعقاد توافقنامه سایکس- پیکو در سال ۱۹۱۶، سرزمینهای امپراتوری عثمانی بین انگلیس و فرانسه تقسیم شد و کشور لبنان تحت سلطه فرانسه قرار گرفت که البته در سال ۱۹۴۳ از سلطه فرانسه خارج و استقلال پیدا کرد. ساختار طایفهای از آن زمان توسط استعمار فرانسه در لبنان به وجود آمد که مشکلات کنونی لبنان ریشه در آن ساختار دارد.
جای پای محکم در عراق
علاوه بر لبنان، در عراق نیز فرانسه دنبال تقویت زمینههای نفوذ است. سفر به عراق و دیدار با مقامات و رهبران عراقی در این راستا بوده است. مکرون در اواخر سال ۲۰۱۹ نیز در صدد سفر به عراق بود که آغاز اعتراضات ۵ ماهه در عراق، این سفر را به تعلیق انداخت.
از ۱۹۲۳ یعنی سال استقلال عراق هم فرانسه با این کشور روابط خوبی برقرار کرد. به طوری که از سال ۱۹۳۳ تاکنون داده ۷۷ توافقنامه همکاری با عراق دارد که ۱۴ توافقنامه هنوز هم پابرجا بوده و دارای اعتبار است.
در سالهای بعد از سرنگونی صدام یعنی در سال ۲۰۰۳ میلادی، فرانسه اولین کشوری بود که ۸۰ درصد طلبهای ۵ میلیارد یورویی خود از عراق را بخشید، با این وجود، به دلیل نفوذ ویژه آمریکا و مانعتراشیهای کاخ سفید، هرگز نتوانسته جایگاه برجستهای در عراق کسب کند.
ارزیابی نهایی
مکرون به عنوان یکی از رهبران جوان اروپایی که ایدهپرداز اصلی پایان دوران ناتو و آتلانتیکگرایی نیز است، بیروت و بغداد را کانون اصلی ورود پاریس به غربآسیا قرار داده است.
در همین حال باید توجه داشت، فرانسه مدتهاست که در اروپا دارای مرجعیت سیاسی است. اگر آلمان را قدرت اول اقتصادی در اروپا بدانیم، فرانسه قدرت اول سیاسی در قاره سبز است. بقاء و دوام مرجعیت و قدرت سیاسی فرانسه در لبنان مستلزم وجود مؤلفههای مختلفی است که گسترش حوزه نفوذ در فراقاره و تعریف جدی حیاط خلوت سیاسی در مناطق دیگر دنیا از جمله مؤلفههای مطرح در این زمینه است. از نظر مکرون که رهبری جوان و بلندپرواز است، بیروت و بغداد نقش و سهم مهمی میتوانند در این زمینه داشته باشند.
در هر صورت، آنچه روشن است این است که فرانسه در صدد بازگرداندن نقش تاریخی پاریس در غربآسیا با مرکزیت بیروت و بغداد است. به بیان دیگر نگاه پاریس به لبنان و عراق به منزله سکوی پرشی است که باید مسیر فرانسه را در پیشبرد منافع خود، کوتاه و هموار سازند.