صبح صادق >>  نگاه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۲۴۳۰۵
وزیر اسبق اقتصاد در گفت‌وگو با صبح صادق

شاخص بورس با اقتصاد کشور همخوانی ندارد

اما سرعت گردش رشد نقدینگی کاهش یافته است؛ یعنی اگر تورم متناسب با رشد نقدینگی اتفاق نیفتاده، حتی در برخی مواقع مانند سال‌های 1397 و 1398 کمتر از رشد نقدینگی بوده است

در سال‌های اخیر، اوضاع اقتصادی کشور به ویژه رشد قیمت کالاهای اساسی و کاهش قدرت خرید شهروندان به گونه‌ای بوده که با توجه به شاخص‌های اقتصادی شاید بتوان گفت، زندگی شهروندان ایرانی در بدترین وضعیت خود قرار دارد و آمارهای اقتصادی از کاهش قدرت خرید و افت کیفیت زندگی اقتصادی در جامعه ایران حکایت دارد. صبح صادق در گفت‌وگویی با «سیدشمس‌الدین حسینی» وزیر اسبق اقتصاد و عضو کمیسیون برنامه و بودجه کشور وضعیت اقتصادی کشور را بررسی کرده است.

 

با توجه به حجم نقدینگی موجود در کشور و نرخ تورم در سال‌های اخیر به نظرتان تورم‌های موجود در اقتصاد با افزایش حجم نقدینگی تناسب و همخوانی دارد یا بخش قابل توجهی از تورم هنوز تخلیه نشده و در واقع ذخیره شده است؟ برخی معتقدند شوک اصلی تورم هنوز باقی مانده و با سیاست‌هایی ذخیره شده است. نگاه شما به رابطه بین نقدینگی و تورم در اقتصاد امروز ایران چیست؟

ابتدا باید ببینیم قرار است چارچوب بحث‌مان را چه چیزی انتخاب کنیم! اگر فرض کنیم چارچوب بحث ما همان نظریه مقداری پول و رابطه چند متغیر در یک رابطه ساده باشد؛ طبق آن نظریه رشد سطح عمومی قیمت‌ها یا همان تورم برابر با رشد نقدینگی به علاوه رشد سرعت گردش پول منهای رشد تولید است. حالا اگر برای پاسخ به پرسش شما سال 1398 را در نظر بگیریم، بر اساس آمارهای رسمی‌ـ که به نظر من کمی خوشبینانه است‌ـ رشد نقدینگی در این سال حدود 30 درصد بوده و رشد تولید یا همان رشد اقتصادی حدود منفی 8 درصد بوده است. بر اساس این، 30 درصد رشد نقدینگی منهای رشد تولید که یک عدد منفی است، باید چیزی حدود تورم 40 درصدی را رقم بزند. وقتی آمار نرخ تورم در سال 1398 را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم نرخ اعلام شده برای تورم تقریباً عددی در همین حد بوده است؛ از این رو من معتقدم آنچه در سال گذشته با عنوان نرخ تورم رخ داده، با نظریه مقداری پول همخوانی دارد. البته آنچه ما باید به آن استناد کنیم که در این سال‌ها کمتر به آن توجه شده، موضوع کاهش سرعت گردش نقدینگی طی سال‌های گذشته است؛ به گونه‌ای که در حال حاضر این عدد به چیزی کمتر از یک رسیده است؛ یعنی یک واحد نقدینگی در طول یک سال کمتر از یک بار گردش داشته است. این اتفاق به این معناست که ما در حال تجربه کردن یک رکود هستیم.

 

آیا شما برای رشد نقدینگی به تورم، نسبت یک به یک قائلید؟

من معتقدم باید متغیرهای دیگری را در این زمینه در نظر گرفت. در همین چارچوب نظریه مقداری باید به مواردی، چون رشد اقتصادی و سرعت گردش نقدینگی هم توجه کرد. من مطالعه‌ای را سراغ ندارم که بگوید این عدد بزرگ‌تر از یک است؛ اما باید به این نکته اشاره کرد که در اقتصاد ایران هر گاه رشد نقدینگی بالا با افزایش نرخ ارز همراه شده است، تورم های بالاتری را نسبت به متوسط بلندمدت ما رقم زده است. اصولاً بالاترین عددهای تورم در اقتصاد ایران مربوط به سال‌هایی بوده که شاهد رشد بالای نقدینگی و مهم‌تر از آن رشدهای بالای نرخ ارز بوده‌ایم. متأسفانه، ما در سال جاری نیز در چنین وضعیتی قرار داریم و در حال تجربه کردن آن هستیم. از این منظر می‌توان گفت اگر اقدامات اصلاحی صورت نگیرد، ما در سال جاری با افزایش سطح عمومی قیمت‌ها مواجه خواهیم بود. در حقیقت، موضوع نگران‌کننده، افزایش همزمان رشد نقدینگی و نرخ ارز است که سبب کاهش شدید ارزش پول ملی می‌شود.

 

در واقع به نظرتان در حال حاضر تناسبی میان نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم وجود دارد؟ شما این استدلال را که ما ذخیره نرخ تورم داریم، قبول ندارید؟

تقریباً یک تناسب وجود دارد؛ اما می‌توان گفت، اولاً این پدیده لزوماً در یک سال اتفاق نمی‌افتد. جنبه بد و مخرب آنچه ما طی سال‌های گذشته تجربه کردیم، این است که ما رشد نقدینگی داشتیم؛ اما سرعت گردش رشد نقدینگی کاهش یافته است؛ یعنی اگر تورم متناسب با رشد نقدینگی اتفاق نیفتاده، حتی در برخی مواقع مانند سال‌های 1397 و 1398 کمتر از رشد نقدینگی بوده است. یکی از دلایل آن، این بوده که سرعت گردش نقدینگی کاهش پیدا کرده است؛ یعنی اگرچه میزان پول تحت عنوان نقدینگی افزایش یافته، اما سرعت گردش پول پایین آمده بوده و این اتفاق خوبی نیست؛ چرا که به تعمیق رکود منجر می‌شود.

 

هم اکنون بخش قابل توجهی از نقدینگی در حال هدایت به سمت بازار سرمایه است. شما این موضوع را مثبت می‌دانید یا این ماجرا می تواند پیامدهایی برای اقتصاد ایران داشته باشد؟

به هر دلیلی امروزه بخش قابل توجهی از این نقدینگی وارد بازار سرمایه شده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد، ما اگر روزانه چیزی حدود 2000 میلیارد تومان نقدینگی جدید تولید می‌کنیم، بخش عمده این نقدینگی راهی بازار سرمایه شده و این موضوع سبب شده است قیمت سهام به شدت افزایش پیدا کند. اگر نرخ ارز در سال 1396 را حدود 3400 تومان در نظر بگیریم، شاخص بازار سرمایه در آن سال چیزی حدود 100 هزار واحد بوده؛ اما در حال حاضر نرخ ارز حدود 23 هزار تومان (هشت برابر) شده؛ اما شاخص بورس حدود 18 برابر شده است. توجه داشته باشید که در این فاصله، یعنی بین سال 1396 تا به امروز، رشد اقتصادی منفی و رشد سرمایه‌گذاری هم منفی بوده است. ضمن اینکه وضعیت سودآوری شرکت‌ها هم چندان تعریفی ندارد. پس ما در اینجا یک نقیصه داریم. البته الآن به صورت کوتاه‌مدت بازار سرمایه به نوعی با جذب نقدینگی برخی از آن فشار تورمی در سایر کالاها را برداشته و چون قیمت دارایی مستقیماً در محاسبه شاخص عمومی کالا و خدمات منظور نمی‌شود، می‌توان گفت فعلاً این چرخه به نفع تورم کار می‌کند.

 

با توجه به نکاتی که به آن اشاره داشتید، به نظر شما وضعیت اقتصادی ما با رشد شاخص بورس یا بهبود وضعیت تولیدی یا اقتصادی کشور همخوانی ندارد؟

طبیعتاً همین طور است. مردم امروز وضعیت سخت و کم‌نظیری را تحمل می‌کنند. در سال 1397 رشد اقتصادی کشور بر اساس آمارهای رسمی منفی 5 درصد و رشد سطح عمومی قیمت‌ها 31 درصد بوده است؛ اما در سال 1398 رشد اقتصادی چیزی حدود منفی 8 درصد و تورم حدود 40 درصد بوده است و ضریب جینی هم وضعیت بدتری را تجربه کرده است؛ یعنی فقط در همین دو سال شاهد بوده‌ایم که رشد اقتصادی پیاپی منفی 5 و منفی 8 درصد بوده و تورم نیز 30 و 40 درصد بوده است. این موضوع به آن معناست که رشد اقتصادی کاهش داشته و تورم با افزایش مواجه بوده است. از سویی، با رشد جمعیت هم مواجه بوده‌ایم، پس درآمد سرانه ما به قیمت واقعی کاهش پیدا کرده و توزیع درآمد هم بدتر شده است، یعنی فشار بر طبقات ضعیف و متوسط افزایش یافته است. ضمن اینکه این فشار هم مشهود بوده و هم از طرف همه بیان می‌شود. برای نمونه، وقتی مردم با نمایندگان مجلس مواجه می‌شوند، مدام از این وضعیت و سختی‌های در حال افزایش گلایه می‌کنند؛ از طرفی نماینده مجلس هم می‌بیند هیچ برنامه روشنی از سوی دولت برای تغییر وضعیت وجود ندارد.

 

دولت آقای روحانی همواره به واگذاری شرکت‌های دولتی به برخی از سازمان‌ها و نهادها تحت عنوان رد دیون به شدت انتقاد داشت؛ اما گویا قرار است خود دولت نیز از طریق این واگذاری‌ها، منابع مورد نیاز برای اجرای طرح نظام پرداخت هماهنگ را که قرار است از مهرماه اجرایی شود، تأمین کند. نظرتان در این باره چیست؟

متأسفانه برنامه‌های اقتصادی دولت نهم و دهم، به ویژه در دولت یازدهم با چارچوب و انگیزه‌های سیاسی نقد شد. چون این برنامه‌ها با انگیزه‌های سیاسی نقد شد، رفته‌رفته رنگ باخت و دوام نیاورد. در ایت میان، اگر موضوع مسکن مهر، سهام عدالت، هدفمندی یارانه‌ها و... را بررسی کنید، کاملاً متوجه این موضوع می‌شوید. در بحث هدفمند کردن یارانه‌ها ابتدا گفتند پرداخت نقدی یارانه‌ها اشتباه بود. بعد گفتند ما می‌خواهیم پرداخت‌های کالایی را جایگزین پرداخت‌های نقدی کنیم. در سال 1392 دو هزار میلیارد تومان از بیت‌المال را تحت عنوان کالا و با نام «سبد کالا» به مردم عرضه کردند که در واقع می‌توان گفت یکی از بدترین طرح‌هایی بود که به لحاظ اقتصادی تاکنون اجرا شده است. در نهایت هم دیدیم هیچ کس حاضر به دفاع از آن نشد. حتی دولت وقتی می‌خواست طرحی با عنوان کمک‌های معیشتی را اجرایی کند، این کار را به صورت یارانه نقدی انجام داد. در حالی که اگر پرداخت نقدی بد بود و پرداخت کالایی خوب! کمک معیشتی را به صورت نقدی پرداخت نمی‌کرد. این ماجرا درباره سهام عدالت هم وجود دارد. شما ببینید ابتدا به سهام عدالت حمله و آن را تخریب کردند و همه تمرکز و انتقادشان روی این موضوع بود که در سهام عدالت مدیریت در اختیار بخش غیر دولتی نیست، اما سؤال این است آیا وقتی خودشان صندوق‌های ای‌تی‌اف را طراحی و واگذار کردند، مشکل مدیریت را حل کردند؟ یا تنها اتفاقی که افتاد این بود که آمدند سهام عدالت را رقیق و پرتفوی آن را تضعیف کردند. به قول معروف، حق مالکیت مردم بر سهام عدالت را اسقاط کردند و در نهایت هم تمام هنر دولت این بود که بگوید سهام عدالت را آزاد می‌کنیم. چطور چیزی را آزادسازی می‌کنید که در گذشته مدعی بودید هیچ ارزشی ندارد؟ یکی دیگر از این مباحث که شما هم به آن اشاره کردید، بحث تهاتر سهام بود که ابتدا کلی ایراد گرفتند و حالا خودشان در حال انجام این کار هستند. با این حال من به عنوان یک نماینده مجلس که از قضا سابقه اجرایی هم دارد، خوشحال می‌شوم که دولت در مسیر صحیح و در ریل صحیحش قرا گیرد و اگر این‌گونه باشد، خود من از دولت پشتیبانی می‌کنم ولو اینکه سال آخر یا حتی ماه یا روز آخر حضور دولت باشد. واقعیت امر این است که حال اقتصاد و زندگی مردم ایران نه تنها خوب نیست؛ بلکه بسیار بد است. پس ما نباید به بهانه تحلیل‌های سیاسی مانع از التیام اوضاع و احوال اقتصادی مردم شویم مگر اینکه متوجه شویم دولت به روش‌های غلطی در حال انجام این کار است که مطمئناً هر کجا خود من متوجه شوم روش غلط است، در مقابل آن واکنش نشان خواهم داد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات