صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۲۵۳۴۹

یادداشت روزنامه‌ها 22 مهر ماه

روزنامه کیهان **

حرام‌زاده خودمانی / سید محمدعماد اعرابی

  به لطف نظام ناموزون حاکم بر جهان در غم‌بارترین شرایط نیز همیشه چیزی برای خندیدن پیدا می‌شود. آخرین نمونه آن می‌تواند نامه پنج‌شنبه گذشته یکی از مدیران یونیسف در تقدیر از عربستان سعودی باشد. «هنریتا فور» مدیر اجرایی صندوق کودکان ملل متحد(یونیسف) در نامه‌ای به «مرکز امداد و اقدامات بشردوستانه ملک سلمان» نقش پادشاهى سعودى براى اقدامات بشردوستانه در حمايت از كودكان يمن را ستود! این تقدیر وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانیم یونیسف دو سال پیش طی گزارشی درباره وضعیت کودکان یمن در جنگی که عربستان به این کشور تحمیل کرده نوشت: «در هر ده دقیقه یک کودک در یمن جان می‌دهد.» تنها در یک مورد آگوست 2018 اتوبوس دانش‌آموزان یمنی در ضحیان؛ هنگام بازگشت از گردش توسط جنگنده‌های سعودی بمباران شد و 40 کودک زیر 15 سال در این حمله وحشیانه به شهادت رسیدند. 28 جون 2019 سازمان ملل در گزارش خود اعلام کرد: «در 5 سال و نیم گذشته(از زمان حمله عربستان به یمن در سال 2013) بیش از 7500 کودک در یمن کشته یا معلول شده‌اند.» «ویرجینیا گامبا» نماینده ویژه سازمان ملل در امور کودکان در بحران، وضع را از این هم وخیم‌تر دانست و گفت: «آسیب کودکان در یمن از زمان این گزارش بدتر شده است.» با این حال صندوق کودکان ملل متحد(یونیسف) تصمیم گرفت چشمش را بر همه این جنایات ببندد و اقدامات بشردوستانه ملک سلمان را ستایش کند. این نهاد بین‌المللی با این کار یک‌بار دیگر نشان داد مهم نیست چه مقدار دستانتان در خون انسان‌های بی‌گناه فرو رفته باشد مهم این است که در مناسبات بین‌المللی کدام سمت ایستاده باشید؛ اگر در سمت آمریکا، متحدان و وابستگانش باشید کثیف‌ترین جنایات هم برای شما اقدامی بشردوستانه تلقی خواهد شد تا جایی که می‌توانید ریاست کمیته مشورتی شورای حقوق ‌بشر سازمان ملل متحد را هم برعهده بگیرید.

در جریان جنگ سوریه این اتفاق به شکل دیگری تکرار شد. از سال 2013 آمریکا بارها «بشار اسد» را به استفاده از تسلیحات شیمیایی متهم کرد؛ ادعایی که هر بار از طرف دولت سوریه رد می‌شد. آمریکایی‌ها حتی توانستند پای سازمان ملل را هم به میان بکشند. اگرچه شواهد موجود درباره استفاده ارتش سوریه و ‌تروریست‌های مخالف دولت سوریه از این تسلیحات به یک اندازه برابر بود اما سازمان ملل متحد گزارش‌هایی در محکومیت استفاده بشار اسد از سلاح‌های شیمیایی منتشر کرد. البته آمریکا و به تبع آن سازمان ملل در موارد دیگر هرگز این اندازه بشردوست ظاهر نشدند! آنها در طول جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران نه تنها نگران استفاده صدام حسین از سلاح‌های شیمیایی نبودند بلکه طبق اسناد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) که سال 2013 منتشر شد آمریکا به‌عنوان یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل مواد اولیه ساخت تسلیحات شیمیایی را در اختیار رژیم بعث عراق می‌گذاشت. آنها در تمام مدت جنگ از حملات شیمیایی صدام علیه ایران باخبر بودند اما برخلاف احساس مسئولیت‌شان درباره دولت سوریه، کوچک‌ترین تلاشی برای محکومیت صدام حسین و رژیم بعث عراق صورت نمی‌گرفت. 26 آگوست 2013 وقتی «فارین پالیسی» از «ریک فرانکونا»(وابسته نظامی آمریکا در بغداد طی جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران) پرسید عراق شما(آمریکا) را از حملات شیمیایی به ایران مطلع می‌کرد؛ فرانکونا پاسخ داد: «عراقی‌ها هرگز به ما نگفتند که از گاز اعصاب استفاده می‌کنند؛ مجبور هم نبودند که بگویند چون ما خودمان می‌دانستیم.» آمریکا حتی از تصویب قطعنامه‌هایی که این حملات را محکوم می‌کردند نیز ممانعت کرد. در واقع صدام حسین تا وقتی همسو با منافع آمریکا پیش‌ می‌رفت هرگز شامل دغدغه‌های حقوق‌بشری آمریکا و سازمان‌های بین‌المللی نشد چون یک مهره خودی به‌حساب می‌آمد.

این ماجرا در آمریکای لاتین به مراتب مضحک‌تر است. جایی که «لوئیس پوسادا کاریلس» پس از چندین بمب‌گذاری و عملیات  ‌تروریستی توانست در ایالات متحده مؤسسه‌ای بشردوستانه تأسیس کند! کاریلس یکی از عوامل اصلی بمب‌گذاری در هواپیمای مسافربری کوبا در سال 1976 بود، حادثه‌ای که منجر به کشتار ۷۳ نفر شد. او همچنین به اعتراف خودش در مصاحبه با روزنامه نیویورک‌تایمز در انفجارهای زنجیره‌ای هتل‌های ‌هاوانا که به مرگ یک ایتالیایی منجر شده بود دست داشته است. کاریلس مدتی نیز برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) کار می‌کرد. همین ارتباط دوستانه‌اش با آمریکا سبب شد تا به این کشور پناهنده شود و در کمال تعجب بنیادی مدنی و انسان‌دوستانه به نام «بنیاد ملی کوبا - آمریکا» را پایه‌گذاری کرد. دولت ایالات متحده بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲، از طریق موقوفه ملی دموکراسی(NED) تأمین مالی بنیاد ملی کوبا - آمریکا را برعهده داشت. گروهی مخالف کاسترو که در حومه شهر میامی‌ مستقر بودند. اینکه چطور می‌شود از ‌تروریستی بدسابقه مثل کاریلس با کارنامه بمب‌گذاری‌های متعدد در اماکن غیرنظامی، چهره‌ای بشردوستانه ارائه داد را احتمالا فقط مقامات آمریکایی می‌توانند پاسخ دهند. اگرچه پاسخ این سؤال مثل همیشه تکراری است؛ کاریلس نیز مثل صدام حسین، ملک سلمان و بسیاری افراد دیگر در دایره دوستان آمریکا قرار داشت.

«افراین ریوس مونت» دیکتاتور نظامی گواتمالا نیز یکی دیگر از این افراد بود. اکثر منابع در نقش او برای کشتار بیش از دویست هزار نفر از مردم گواتمالا هیچ ‌تردیدی ندارند؛ اتفاقی که به نسل‌کشی گواتمالا معروف شد. سال 1996 کارگروهی با عنوان «شفاف‌سازی تاریخی» تحت نظر سازمان ملل برای تحقیق درباره این نسل‌کشی تاریخی تشکیل شد. گزارشی که این کارگروه پس از مدت‌ها تحقیق و بررسی در سال 1999 منتشر کرد عمق فاجعه را نشان می‌داد: «ایالات متحده طی وحشیانه‌ترین درگیری مسلحانه در آمریکای مرکزی یعنی جنگ داخلی 36 ساله گواتمالا، به نظامیان گواتمالایی که مرتکب «نسل‌کشی» مایاها شده بودند پول و آموزش داده است.» این کارگروه آموزش افسران گواتمالایی در فنون ضد شورش توسط ایالات متحده آمریکا را عاملی اساسی ذکر کرد که «در طول درگیری‌های مسلحانه، تأثیر قابل توجهی در نقض حقوق ‌بشر داشته ‌است.» با این حال نه تنها هیچ محکومیت بین‌المللی متوجه مقامات آمریکایی و دیکتاتور نظامی گواتمالا نشد بلکه «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده در ستایش او گفت: «من می‌دانم که رئیس‌جمهور ریوس مونت مردی با شخصیتی کامل و متعهد است. می‌دانم او می‌خواهد کیفیت زندگی را برای همه گواتمالایی‌ها بهبود ببخشد و عدالت اجتماعی را ارتقا دهد. دولت من هر کاری که بتواند برای حمایت از تلاش‌های مترقی وی انجام خواهد داد.» مقامات آمریکایی درگیر این کشتار نیز هیچ وقت محاکمه نشده و حتی ارتقا پیدا کردند. «الیوت آبرامز» که اکنون به‌عنوان «مسئول پرونده ایران» از سوی کاخ سفید معرفی شده است آن روزها یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا بود که کاملاً از دیکتاتور نظامی گواتمالا و جوخه‌های ‌ترور تحت امر او حمایت می‌کرد. «استفن مایلز» مدیر اجرایی گروه «پیروزی بدون جنگ» درباره سابقه ننگ‌آور آبرامز می‌گوید: «دوره کاری آبرامز در قبال السالوادور، گواتمالا، نیکاراگوئه و پاناما مملو از بدترین وسوسه‌هایی است که سیاست خارجی آمریکا به خود دیده است، یعنی جنگ‌طلبی، نقض گسترده حقوق بشر و حمایت از رژیم‌های خودکامه.» قطعنامه‌ها و تحریم‌های حقوق ‌بشری سازمان‌های بین‌المللی هیچ وقت ‌گریبان دیکتاتورهای مورد حمایت آمریکا را نگرفت چون همه آنها خودی تلقی می‌شدند.

قوانین بشردوستانه این سازمان‌ها برای غیرخودی‌ها نوشته شده بود؛ برای شخصیت‌ها و کشورهای مستقلی که حاضر به زندگی زیر سایه آمریکا نمی‌شدند. فرانکلین روزولت سی‌ودومین رئیس‌جمهور آمریکا جمله مشهوری درباره «آناستازیو ساموزا» دیکتاتور نیکاراگوئه که از قضا او هم مورد حمایت ایالات متحده بود، دارد: «او شاید حرام‌زاده باشد، اما حرام‌زاده خودمان است.»

***************************************

روزنامه وطن امروز**

بهترین راهکار رهایی از کسری بودجه در سال جاری/حمید کمار

 کسری بودجه در نیم‌قرن اخیر یکی از شاخص‌ترین مصادیق ناترازی در اقتصاد کشور بوده که ریشه شکل‌گیری بسیاری از مشکلات از جمله تورم است. اتکای دولت‌ها به درآمد حاصل از فروش نفت اما همیشه این مساله را پوشیده نگه داشت تا در نهایت با شکل‌گیری تحریم‌های همه‌جانبه در سال 89، هزینه‌های وابستگی دولت به درآمد نفت آشکار شد. در شرایطی که امید می‌رفت با افت شدید درآمد نفت، دولت ناگزیر به آغاز اصلاحات اساسی در ساختار اقتصاد شود، دولت یازدهم با شعار مذاکره و رفع تحریم، تمام توجهات را به خارج از مرزها منحرف کرد. کنار کشیدن دولت از اصلاح ساختار اقتصاد و گره زدن همه مسائل به رفع تحریم‌ها در نهایت باعث شد پس از بازگشت تحریم‌ها در اردیبهشت 97، دولت گرفتار یکی از شدیدترین مصادیق کسری بودجه پس از انقلاب شود. تخمین‌های مختلفی از رقم کسری بودجه سال جاری وجود دارد اما طبق بسیاری از تخمین‌ها رقم 150 هزار میلیارد تومان برای کسری بودجه سال جاری قطعی است. این میزان کسری بودجه در حالی است که فروش اوراق بدهی دولتی به عنوان مهم‌ترین ابزار دولت برای جبران کسری بودجه در حراج‌های اخیر با افت شدید مواجه شده است. آمار فروش اوراق نشان می‌دهد در ۳ مرحله اخیر فروش اوراق بدهی دولتی، کمتر از 2 هزار میلیارد تومان منابع نصیب دولت شده است. این در حالی است که برای جبران کسری بودجه باید حداقل رقمی در حدود 100 هزار میلیارد تومان دیگر اوراق بدهی فروخته شود. این یعنی در هر هفته باید حداقل 5 هزار میلیارد تومان اوراق بدهی فروخته شود. در این شرایط مسؤولان و بویژه دولت باید به فکر سریع‌ترین و البته کم‌هزینه‌ترین راه برای جبران کسری بودجه باشند. در میان گزینه‌های موجود، سریع‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه جبران کسری بودجه، الزام بانک‌ها به تجهیز حداقل 8 درصد مانده کل سپرده‌های خود به صورت اوراق بدهی دولتی است، البته بانک مرکزی اخیرا در مصوبه‌ای بانک‌ها و موسسات اعتباری را ملزم به نگهداری حداقل 3 درصد از مانده کل سپرده‌های خود به صورت اوراق بدهی دولتی کرده بود. با این حال بررسی‌ها نشان می‌دهد این رقم تا پایان سال نمی‌تواند کمک چندانی به فروش اوراق بدهی دولتی کند. گذشته از این و با توجه به ریسک بالای دارایی‌های بسیاری از بانک‌ها، افزایش نسبت فوق، اقدامی منطقی است. از همین رو بهتر است مسؤولان دولت، بانک‌ها را ملزم به تجهیز حداقل 8 درصد مانده کل سپرده‌های خود به صورت اوراق بدهی دولتی کرده تا از این رهگذر ضمن کاهش ریسک دارایی شبکه بانکی، فروش اوراق بدهی دولتی رونق گرفته و خطر استقراض دولت از بانک مرکزی و تشدید تورم رفع شود.

***************************************

روزنامه خراسان**

ایران و پازل جدید منطقه/مصطفی غنی زاده

 شرایط جدیدی در خاورمیانه در حال شکل گیری است. وضعیتی که در دو دهه گذشته کم‌سابقه یا بی‌سابقه بوده است. خروج تدریجی آمریکا، معاهده‌های صلح بین برخی دول عربی با اسرائیل، افزایش دخالت‌های خارجی دولت‌های امارات و ترکیه و ظهور مجدد دولت‌های عراق و سوریه پس از مدت ها در حاشیه بودن از نشانه‌های جدی این تغییرات است. آمریکایی‌ها که پس از تغییر راهبردهای کلان خود، تمرکز را از خاورمیانه به شرق برده بودند، قصد خروج یک باره و حذف همیشگی از مسائل این منطقه را نداشتند اما به نظر می‌رسد با توجه به برخی اتفاقات، به شکل عمیق تر و گسترده‌تری نقش خود را در بین کشورهای مسلمان کاهش خواهند داد.

نوع نگاه ترامپ به موضوعات خارج از آمریکا که از عمق راهبردی و بلندمدت تهی است و مسائل اقتصادی کوتاه‌مدت در آن نقش اساسی را ایفا می‌کند بخش اعظمی از این امر را تبیین می‌کند به ویژه آن که پس از عادی سازی‌های صورت گرفته بین صهیونیست‌ها و برخی دول عربی، خیال آمریکا از موضوع اسرائیل تا حدی راحت شده است. این موضوع در کنار  تصور کاهش موقتی میزان اثرگذاری ایران در فضای ضداسرائیلی پس از فشارهای اقتصادی و شهادت سردار سلیمانی، آمریکا را بر آن داشته تا از هزینه‌دهی بیشتر خودداری کند. حال این که در برخی کشورها مانند سوریه، عراق و لبنان با استفاده از دلارهای عربی توان اثرگذاری‌های مقطعی را نیز دارد. فشار گروه‌های مقاومت عراقی برای خروج آمریکایی‌ها از این کشور و افزایش هزینه‌های آن نیز مزید بر علت های سابق شده است. آمریکایی‌ها توانسته اند با استفاده از دلارهای عربی و بی‌ثباتی در این کشورها و همچنین استفاده از ظرفیت رسانه‌ای، بخشی از ضعف‌های عمیق خود در منطقه را پوشش دهند؛ گرچه سیاست به‌هم‌ریخته دولت ترامپ در منطقه از هرگونه پیشروی این کشور جلوگیری کرده و عموما سیاست‌های تدافعی و بدون ابتکار را برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا به ارمغان آورده است.

از طرف دیگر در غیاب موقتی عربستان و مشغولیت ایران با مسائل اقتصادی، این ترکیه و امارات هستند که به اثرگذاری مستقیم و بعضا جسورانه در منطقه روی آورده‌اند. همین موضوع باعث شده که اردوغان و بن‌زایدها در امور بیشتری دخالت و بیش از ظرفیت کشورهای متبوع خود اقدام به سیاست‌گذاری متهورانه کنند.

چین و روسیه نیز در میانه این تغییر در حال افزایش میزان نفوذ خود در منطقه هستند. روس‌ها پس از به ثمر رسیدن سرمایه‌گذاری خود در سوریه به چیدن میوه‌های آن مشغول هستند و چینی ها نیز با طرح جاده نوین ابریشم، دوستان و هم‌پیمانان آینده خود را جمع می‌کنند. موضوعی که موجبات عصبانیت شدید آمریکا را به وجود آورده و به همان علت دولت عراق و لبنان را سرنگون کرده و به سعودی با شدت بسیار زیادی هشدار داده است.

در این میان نکته جالب توجه نقش امارات است که به نظر می‌رسد با دادن امتیاز عادی‌سازی توانسته طرف آمریکایی را فعلا آرام نگه دارد و همکاری‌های خود با چین را به سمت افزایش عمق و سطح ببرد. به نظر می‌رسد هم اکنون فقط ایران است که می‌تواند برای طرف چینی قابل اعتماد باشد. موضوعی که در پیمان استراتژیک نیز مورد توجه دوطرف و البته مورد اعتراض آمریکا و اذناب آن است.

اسرائیل نیز در این شرایط به پشتوانه ترامپ و تندروهای حاکم بر آمریکا توانسته به امتیازات قابل توجهی دست یابد. عادی‌سازی و از سکه انداختن مسئله مقاومت در فضای رسانه‌ای، بخش اعظم این تحرکات است که با دیپلماسی فعال ترکیب شده و بخشی از انزوای اشغالگری را ترمیم کرده است. گرچه اختلافات داخلی موجود در سرزمین های اشغالی می‌تواند تمامی این دستاوردها را تبدیل به خاکستر کند.در این میان ایران امتیازات بسیار زیادی در منطقه دارد. سوریه پس از یک دهه تلاش مستمر طرف غربی-عربی در جهت آشوب و جنگ به آرامش نسبی رسیده است، در لبنان برای اولین بار هم‌پیمانان نزدیک ایران اکثریت پارلمان را به دست گرفته اند، در یمن وضعیت میدانی به سمت انصارا... چرخیده و زمین‌های از دست رفته درحال بازپس گیری است، در شورای همکاری خلیج فارس -به عنوان گروهی برای مقابله با قدرت ایران در قلب منطقه یعنی خلیج فارس- شکافی عمیق به وجود آمده که بعید است ترمیم شود، در عراق و پس از تمام تلاش‌های طرف‌های مخالف ایران، گروه‌های مقاومت همچنان با قدرت به اخراج آمریکا از منطقه اصرار می ورزند و... موارد مهمی است که هر کدام نتیجه سال‌ها مجاهدت و مقاومت و هزینه‌کردهای گسترده بوده است، اگرچه برخی معتقدند فشار اقتصادی آمریکا  و گاه حتی انفعال دستگاه سیاست خارجی  قدرت استفاده از میوه‌های این تلاش‌ها را تا حدی عقیم ساخته است.

 البته دو عامل انتخابات آمریکا و پایان تحریم تسلیحاتی ایران در پایان مهر از مواردی هستند که احتمالا مسئولان را از حرکت های سیاسی جدی دور نگه می‌دارند اما باید توجه داشت که پازل جدید منطقه براساس موارد پیش گفته در حال شکل گیری است و اگر ایران به سرعت نقش خود را در آن تثبیت نکند حداقل به مدت یک دهه عقب خواهد افتاد و منطقه جدید براساس عناصر جدید شکل خواهد گرفت.منطقه‌ای با اثرگذاری حداقلی آمریکا و افزایش اثرگذاری چین و روسیه که به سمت قدرت های جدیدی مانند ترکیه و امارات پیش می‌رود و بازیگران قامت راست کرده‌ای مانند عراق و سوریه در آن نقش ایفا می‌کنند. منطقه‌ای که دوگانه فلسطین-اشغالگر در آن کم‌رنگ شده و دشمن جدیدی به نام ایران یا ترکیه به خورد اعراب داده می‌شود. بدون شک باید خوشه های ایدئولوژیک منطقه‌ای فراخوان جدی‌تری شوند و ایران نیز با خروج از فشار اقتصادی قامت راست کند. زمانِ در حال گذر هم به نفع ایران و هم به ضرر آن است؛ آن چه تعیین کننده خواهد بود، هوشمندی در عمل و تدبیر واقعی است.

***************************************

روزنامه ایران**

عوامل مؤثر در خودکشی کودکان/دکتر کاظم ملکوتی

 عضو هیأت مدیره جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی

1- خودکشی پسربچه 12 ساله در این دو روز واکنش‌های مختلفی از سوی کاربران فضای مجازی به دنبال داشته است. اما آیا فقط همین خبر خودکشی است که مطرح می‌شود. ما باید دلایل و ریشه‌های اصلی این موضوع را بررسی کنیم. اگر چه در این سال‌ها بارها و بارها درباره خودکشی کودکان و نوجوانان خواندیم و شنیدیم اما طبق بررسی‌های انجام شده این خودکشی‌ها عوامل مختلفی دارد نخستین مسأله برای ما این است که این گروه از کودکان و نوجوانان احتمالاً روحیه افسردگی داشتند و به صورت هیجانی رفتار می‌کردند. به این معنا که کودکان و نوجوانانی که دست به خودکشی می‌زنند رفتارهای هیجانی، خشم و افسردگی، و رفتارهای ناگهانی دارند. این علل رفتاری نشانه‌های مهمی است که خانواده‌ها و اولیای مدرسه باید به منظور کشف افراد در معرض خودکشی به آن توجه کنند.

2- معمولاً به غیر از عوامل فردی که در خودکشی نوجوان بسیار تأثیر‌گذار است عوامل خانوادگی هم نقش ویژه‌ای دارد. مثلاً برخی از پدر و مادرها بسیار سختگیرند و در مقابل برخی از پدر و مادرها هیچ مدیریتی روی فرزندانشان ندارند. بنابراین خانواده‌هایی که درگیر تنش هستند و یا یکی از اعضای خانواده درگیر آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد است، فرزندانشان بیشتر به موضوع خودکشی فکر می‌کنند.

3- عوامل فرهنگی در منطقه‌ای که این گروه از کودکان و نوجوانان در آن زندگی می‌کنند هم تأثیرگذار است. در برخی از مناطق، مردم تا به مشکل برمی خورند سریع به خانواده و دوستانشان اعلام می‌کنند که خودمان را می‌کشیم. متأسفانه حرف زدن درباره خودکشی مثل نقل و نبات در دهان برخی از مردم مطرح می‌شود و به تبعات آن برروی کودکان توجهی نمی‌شود.

4- مسأله مهم دیگر عوامل اجتماعی و اقتصادی است. هر چه شاخص‌های توسعه اجتماعی و اقتصادی در استان‌ها پایین ترباشد آن مردم آسیب‌پذیرتر هستند. حالا که در شرایط کرونا هم به سر می‌بریم، احتمالاً برخی از سرپرستان خانوار بیکار شده‌اند همین بیکاری موجب شده تا تنش بین زن، مرد و فرزندان در یک خانواده بیشتر شود. عوامل اقتصادی روی خانواده فشار بسیاری می‌آورد. لذا وقتی کودکی اقدام به خودکشی می‌کند حتماً علائم رفتاری از چند ماه قبلش داشته است. 5- عامل مهم دیگر که موجب می‌شود کودکان و نوجوانان اقدام به خودکشی کنند نحوه اطلاع‌رسانی و تنظیم خبر رسانه‌ها است. رسانه‌ها می‌نویسند دختر 10 ساله به خاطر فقر و نداری اقدام به خودکشی می‌کند. در نحوه تنظیم خبر، خبرنگار به‌طور شفاف مراحل خودکشی را توضیح می‌دهد. این خبر با واکنش‌های مختلف مردم هم مواجه می‌شود. از طرفی بسیاری نوجوانان هم این مطلب را می‌خوانند. لذا ما بارها تأکید کردیم که نباید اینچنین خبر چاپ کرد چرا که این نوع نوشتن رسانه‌ها موجب می‌شود که نوجوانان و کودکان راه خودکشی را یاد بگیرند. 6- می‌توان از اقدام به خودکشی پیشگیری کرد. آنهایی که درمانده شده‌اند و یا به لحاظ روحی مستأصلند و کسانی که کسی را سراغ ندارند که بار فشار را از روی ذهن‌شان بردارد، می‌توانند با جمعیت پیشگیری از خودکشی با شماره 66550200 تماس بگیرند. می‌توانند با شماره 4030 وزارت بهداشت و یا 1480 و 123 سازمان بهزیستی تماس بگیرند. فراموش نکنیم این مراکز دارای روانشناس هستند و خدمات رایگان را به فرد می‌دهند.

***************************************

 روزنامه شرق **

باز گو از نجد و از یاران نجد/سعید محبی

جزئیات قضیه کربلا و شهادت امام حسین‌(ع) و اصحاب آن حضرت را دوست و دشمن هریک از دیدگاه خود نوشته‌اند‌. خواندن و شنیدن آن از زبان دشمنان، آلوده به تحریف و تخفیف است و از زبان دوستداران اهل بیت، گاه آمیخته با مبالغه  است؛ اما برای اینکه عمق این فاجعه هولناک و جنایتی که در حق آن حضرت و اهل بیت و اصحاب وی روا داشتند، بهتر معلوم شود، یک نمونه را از زبان یکی از همان دشمنان تبهکار که ظاهرا در صحنه حاضر بوده، بشنویم. زحربن قیس که از کربلا برگشته بود، وقتی به قصر یزید در شام آمد و خواست وفاداری و خدمتگزاری خود را نسبت به خلیفه ابراز کند، ماجرای روز عاشورا را در چند جمله این‌گونه توصیف کرد:‌‌‏

«‌ای یزید! تو را مژده باد به پیروزی و یاری خداوند! حسین بن‌علی با هجده تن از خویشان و شصت تن از پیروان و اصحابش نزد ما آمد. به آنها گفتیم یا تسلیم شوید و حکم امیر عبیدالله بن‌زیاد را بپذیرید یا جنگ کنید. آنها نپذیرفتند و جنگ را برگزیدند.

همین که آفتاب سر زد، گرد آنان را گرفتیم و محاصره کردیم. آنها چون کبوترانی که از چنگال باز فرار کنند به هر سو رو می‌آوردند و می‌گریختند که پناهگاهی بجویند.

ای امیرالمؤمنین!

به خدا آن‌قدر طول نکشید که کسی در چاشتگاه به خواب رود که همه آنها را از دم شمشیر گذراندیم. اینک تنهای آنها برهنه، تن‌پوش آنان خون و چهره‌شان خاک‌آلود است. آفتاب بر آنها می‌تابد و تنشان را می‌گدازد و باد از هر سو بر بدن‌هایشان می‌وزد و جز کرکس‌ها کسی سراغ آنها نمی‌رود» (طبری، ج7، ص 377).‌‌گرچه این گزارش هم آمیخته به تملق است و هم مبالغه‌آمیز به ‌نظر می‌رسد، اما گوشه‌ای از وسعت فاجعه را بیان می‌کند و از عمق سبعیتی حکایت می‌کند که سپاه عبیدالله زیاد نشان دادند. راستی، آدمی از درک این همه تبهکاری و ددمنشی که در حق فرزند پیامبر‌(ص) روا داشتند، درمی‌ماند و جز این نمی‌تواند بگوید که شیطان بر جان ایشان چیره شده بود و یاد خدا و انسانیت که بود پاک از جان و دل آنها فراموش شده بود.

به‌هرحال آنچه مسلم است، در محرم سال 60 هجری پس از چند روز محاصره امام حسین و اصحاب او در دشت کربلا و قطع آب و آذوقه بر ایشان، ظرف چند ساعت و چنانکه این گزارشگر  بيان مي‌كند همه اصحاب آن حضرت را به‌جز کودکان و زنان کشتند و به این مقدار بسنده نکردند، بلکه طبیعت جاهلی خود را به‌نهایت نشان دادند و قساوت و بیرحمی را به اوج رساندند: بر ابدان شهیدان اسب تاختند، خیمه‌ها را آتش زدند، اموال آنها را غارت کردند و علی‌بن‌الحسین‌(ع) و زنان و کودکان را به‌عنوان کافر و خارجی که علیه حکومت یزید قیام (خروج‌) کرده‌اند، اسیر کردند و به ‌سمت کوفه و سپس به شام نزد یزید بردند. البته در مجلس یزید حضرت سجاد‌(ع) و حضرت زینب کبری‌(س) بدون هیچ واهمه‌ای آن خطبه‌های غرا را خواندند و در‌نهایت شجاعت، یزید و اطرافیان او را رسوا کردند و در جواب یزید که گفت دیدی خداوند با برادرت چه کرد، زینب فرمود من جز زیبایی ندیدم (ما رأیت الا جمیلا). نیز گفت اینها مردمی‌اند که خداوند کشته‌شدن را بر ایشان نوشته و خود به‌‌سوی قتلگاهشان بیرون آمدند (هولاء قوم کتب الله علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم). در آن مجلس، کار به جایی رسید که یزید را وحشت گرفت و سعی کرد اسیران را احترام کند و حتی از کشتن امام حسین‌(ع) تبری جست و آن را به گردن عبیدالله زیاد انداخت که البته آشکارا دروغ می‌گفت و قلبا از شهادت آن حضرت خشنود بود.‌‏

درباره بغض معاویه و فرزندش یزید با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و اهل بیت او و تبلیغات سوئی که علیه ایشان کرده بودند، نمونه‌های فراوانی در کتب تاریخی وجود دارد. برای اینکه گوشه‌ کوچکی از مظلومیت امام حسین‌(ع) حتی پس از شهادت آن حضرت معلوم شود و بدانیم که بنی‌امیه چه جو مسموم و تبلیغات گسترده‌ای ضد اهل بیت پیامبر‌(ص) ایجاد کرده بودند، بد نیست این چند جمله را از قول «کراجکی» بخوانیم. او می‌نویسد سال‌ها پس از حادثه کربلا بعضی قبایل و خانواده‌ها که در شام یعنی محل دارالخلافه یزید زندگی می‌کردند، به القاب جدیدی معروف شدند مانند بنی‌السراویل، بنو اسنان، بنوالمکبری، بنوالطشتی و امثال آنها. علت این نام‌گذاری به‌ خاطر خوش‌خدمتی و کارهایی بود که پدران یا بزرگان این خانواده‌ها در ماجرای کربلا و پس از آن انجام داده بودند و به آن افتخار می‌کردند و خود را به آنها لقب‌ها می‌خواندند. مثلا بنی‌السراویل کسانی بودند که لباس امام حسین‌(ع) و اصحاب او را غارت کرده بودند، بنوالسرج همان سوارانی بودند که بر ابدان مطهر آن حضرت و شهیدان کربلا تاخته بودند و بعضی از آنها نعل اسب‌های خود را به ‌نشانه افتخار بر بالای خانه خود آویزان می‌کردند. بنواسنان خانواده‌هایی بودند که خودشان یا پدران آنها سر مقدس ابی‌عبدالله را بر بالای نیزه‌ها تا شام حمل کرده بودند و بنوالمکبری همان ناپاکان بی‌دینی بودند که به‌دنبال این نیزه‌داران، تکبیر می‌گفتند و هلهله می‌کردند و بالاخره بنوالطشتی کسانی بودند که در مجلس یزید سر مقدس آن حضرت و شهدای کربلا را در طشت نهاده بودند و به آن جسارت ورزیدند و چوب می‌زدند.

‏راستی چه سبعیتی بالاتر از اینکه عده‌ای تبهکار به ‌نام اسلام و پیروان دین رسول خدا رفتاری با امام معصوم روا دارند و او را همراه همه اصحاب و یارانش یک‌جا شهید کنند و خانواده رسول خدا را به ‌بهانه عصیان و «بغی» بر امیرالمؤمنین یزید(!) اسیر کنند و حتی به این هم اکتفا نکنند و به‌ تبعیت از افتخارات جاهلی از اینکه سر آن حضرت را بر نیزه‌ها بلند کرده و تکبیر گفته‌اند یا با اسب بر بدن شهیدان تاخته‌اند، برای خود لقب افتخار و نشان مباهات بسازند! بی‌جهت نبود که حضرت سجاد 35 سال در مصیبت کربلا می‌گریست و هرگاه آب و غذا برای ایشان می‌آوردند، سخت به گریه می‌افتاد؛ به‌طوری‌که وقتی یکی از خدمتکاران ایشان که شاهد این منظره بود گفت این‌طور که شما بی‌تابی می‌کنید، می‌ترسم که هلاک شوید، امام سجاد‌(ع) فرمودند: من در کربلا چیزهایی دیدم و می‌دانم که شما نمی‌دانید و هر وقت یاد شهادت پدرم و قتلگاه فرزندان و اصحاب او می‌افتم، اشک و غصه راه را بر گلویم می‌بندد.

حضرت صادق‌(ع) نیز همین‌که هلال ماه محرم سرمی‌زد، به عزا می‌نشست و شیعیان و شاعران را به عزاداری امام حسین توصیه و تشویق می‌فرمود و به مرثیه‌گویان در قضیه کربلا احترام می‌کرد. امامان دیگر نیز به کسانی که درباره امام حسین‌(ع) و ماجرای کربلا شعری می‌سرودند و مرثیه‌ای می‌گفتند و یاد مظلومیت امام حسین(ع) و رنجی را که بر او و خانواده‌اش رفته بود، زنده نگه می‌داشتند، تحفه و پاداش می‌دادند. بعضی از آنها نیز شاعران را که در اوصاف خاندان پیامبر شعری سروده بودند، تحسین می‌کردند و به ایشان خلعت می‌دادند. تحسین امام رضا‌(ع) از قصیده دعبل خزاعی مشهور است. قصیده تائیه که به قصیده «مدارس آیات» نیز مشهور است (زیرا یکی از ابیات آن چنین شروع می‌شود: مدارس آیات خلت من تلاوه – و منزل وحی مقفر العرصات‌... یعنی منزلگاه فرود آیات وحی، دیگر از تلاوت وحی خالی مانده و عرصه خاموشان شده است ...) این قصیده زیبا در اوصاف خاندان پیامبر و ذکر مصائبی است که بر آنها رفته است، دعبل خزاعی (شاعر قرن سوم هجری) است که ایام زندگی سه امام را درک کرده (امام هفتم، هشتم، نهم) و روزی این قصیده‌اش را نزد امام رضا (ع) می‌خواند تا رسید به ابیات مربوط به شهادت امام حسین:

افاطم لو خلت الحسین مجدلا / و قدمات عطشانا بشط فرات

اذا للطمت الخد فاطم عنده / واجریت انهارا علی الوجنات

(یعنی: ای فاطمه، اگر بتوانی تصور کنی که چگونه حسین در کنار رود فرات تشنه کشته شد، بر سر و صورت خواهی زد و از اشک رودها بر صورت خود جاری می‎کنی) .

گویند حضرت رضا(ع) با شنیدن این ابیات سخت گریست و پاداش و خلعت فراوان به دعبل داد. سپس از او خواست این ابیات را دوباره و چندباره بخواند و گفت اجازه می‌دهی من هم چند بیت به این قصیده تو بیفزایم. دعبل پاسخ داد به این زیادت افتخار می‌کنم. سپس امام رضا گفت بنویس:

و قبر بطوس یالها من مصیبه / الحت علی الاحشاء بالزفرات

الی الحشر حتی یبعث‌الله قائما/ یفرج عنا الغم و الكربات

(یعنی: قبری هم در شهر طوس است که تا قیامت، شعله‌های ناله‎ جانسوز را در دل می‌افزاید، تا اینکه خداوند روزی کسی را برانگیزاند تا گره از غم‎ و اندوه بگشاید).

‏ باری امام حسین‌(ع) فرزند پیغمبر و بهترین خلق خدا و اصحاب وفادار و جوانمرد او را شهید کردند و به‌ظاهر پیروز شدند و غلبه یافتند اما در حقیقت مغلوب شدند؛ چراکه با شهادت امام حسین‌(ع) و اصحاب او دین خدا پایدار ماند. این ابیات زیبا که از ابوالعلا معری نقل شده گویای همین نکته است:

و علی الدهر من دماء الشهیدین‌/ علی و نجله شاهدانِ

فهما فی اواخر اللیل فجران‏‌/ و فی اولیاته شفقان

ثبتا قمیصه لیجیء الحشر‌/ مستعدیا الی الرحمان

(یعنی: از خون دو شهید علی‌(ع) و امام حسین‌(ع) دو گواه بر صفحه روزگار باقی مانده است: سرخی فلق و شفق به‌هنگام طلوع و غروب خورشید که در افق پیدا می‌شوند، نشان خون این دو شهید است. این دو سرخی بر پیراهن روزگار ثبت شده تا در روز قیامت نزد خداوند به دادخواهی باز آیند).

در مقام آن حضرت همین بس که آیه کریمه «و فدیناه بذبح عظیم» (صافات : 107) که به‌هنگام قربانی‌کردن حضرت اسماعیل‌(ع) به دست حضرت ابراهیم‌(ع) نازل شده، به‌نقل از تفاسیر معتبر اشاره به امام حسین‌(ع) و فاجعه خونین کربلا دارد و نیز همین بس که حضرت رسول اکرم‌(ص) لقب «سیدالشهدا» را به آن حضرت عطا کرده و در حق ایشان فرموده «ان‌الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» (حسین‌(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است).

قضیه کربلا و شهادت امام حسین‌(ع) برای ما ایرانیان معنا و مفهوم خاصی دارد. اگرچه ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند اما هیچ‌گاه به فخرفروشی‌ها و سروری اعراب و خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس تن ندادند و حساب دین را از حساب خلافت نژادی و عربی جدا کردند. به‌هر‌حال، بخش قابل‌توجهی از تاریخ فرهنگ و ادبیات و اساطیر ایران با ماجرای کربلا و شهادت امام حسین آمیخته است. شاهرخ مسکوب در کتاب «سوگ سیاوش»، لایه‌هایی از این در‌هم‌آمیختگی فرهنگی شهادت حسین‌ابن‌علی و فرهنگ ایرانی را نشان داده است. شعر و ادبیات محصول احساس و قریحه لطیف طبع آدمی است و تحت شرایط خاصی تحریک می‌شود. شیعیان و علاقه‌مندان به اهل‌بیت پیامبر و حضرت سیدالشهدا، در ایران و گوشه‌و‌کنار جهان به ‌یاد مصائب و ستم‌هایی که بر آن حضرت و اصحاب و خانواده او رفته است، همه احساسات و عواطف خود را در نهایت اخلاص و گاه دیوانه‌وار نثار او می‌کنند و در غم او اشک می‌ریزند و از جان و مال خود نیز می‌گذرند.

در کنار این واقعیت‌های عاطفی و فرهنگی و آیینی آسیب‌هایی هم وارد آمده است که شرح آن را می‌توان در کتاب حماسه حسینی شهید مطهری خواند. خلاصه اینکه در قرن دهم هجری (مقارن قرن 16-17 میلادی) با پیدا‌شدن صفویان، دولتی متمرکز و مقتدر شیعه، قدرت سیاسی را در ایران به‌ دست گرفت و یک دولت ملی فراهم آمد و توانست کشور را در مقابل تهدیدهای عثمانی مصون دارد. از نظر دینی هم در دوران متقدم حکومت صفویان، ادبیات مذهبی و اشعار آیینی در مدح و منقبت اهل بیت نیز اوج و موج جدیدی یافت و اقامه مجالس عزاداری آن حضرت و تعزیه‌خوانی به یکی از شعائر دینی تبدیل و عمیقا با فرهنگ ایرانی آمیخته شد که تا امروز هم ادامه دارد. 

دوم، اخباری‌گری در عصر متأخر صفویان رونق گرفت و جا را هم بر خوانش عقلی و هم تأویل باطنی از آموزه‌های شیعه تنگ کرد. رویکرد اخباری‌گری قریب دو قرن ادامه یافت تا اینکه با ظهور علامه وحید بهبهانى (1205 ق) و سپس شیخ مرتضى انصارى (1281 ق) آرام‌آرام جریان اصولگرایی در مکتب نجف رشد کرد و با تأسیس حوزه قم خصوصا در زمان آیت‌الله بروجردی اوج و موج تازه‌ای یافت.

تحلیل نهضت امام حسین‌(ع) از نظر کلامی، بر‌عهده اهل نظر است. عده‌ای آن را شهادت آگاهانه با علم به شهادت و بنا بر مشیت الهی می‌دانند (ان ‌الله اراد ان یراک شهیدا) و بعضی دیگر هم آن را حرکتی انقلابی در راستای مأموریت آن حضرت به‌عنوان امام معصوم می‌شمرند. هرچند اگر امام حسین‌(ع) موفق می‌شد یزید را ساقط کند، دلیل نداشت قدرت را در دست نگیرد؛ اما در یک نگاه تاریخی و در محاسبات سیاسی، نهضت سیدالشهدا یک انقلاب ساده سیاسی، ضد یک حکومت ستمگر و خودکامه و به ‌قصد در‌دست‌گرفتن قدرت، نبود و هدفش به‌مراتب بالاتر از اینها بود. یکم، مسئله خلافت و جانشینی پیامبر، با انتخاب خلیفه اول و 60 سال قبل از حادثه کربلا تمام شده بود و امام علی‌(ع) پس از 23 ‌سال خانه‌نشینی، در برگرداندن آن به مسیر درست، شهید شده بود. دوم، از نظر سیاسی، گرچه هنوز در کوفه کسانی از نسل اول مسلمانان زندگی می‌کردند که طعم پنج‌ سال حکومت علی‌(ع) در دهه چهارم هجرت را چشیده بودند و در آرزوی تکرار آن دوران بودند و حتی امام حسین‌(ع) را به کوفه دعوت کردند؛ اما امام حسین‌(ع) از قدرت سیاسی و نظامی یزید و اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق بی‌اطلاع نبود و چنین نبود که گمان کند با عده‌ای محدود از مکه حرکت می‌کند و به امید اینکه در کوفه سپاه بزرگی در انتظار اوست، به ‌قصد جنگ با سپاه عمر سعد راهی کوفه می‌شود و قدرت را از یزید پس می‌گیرد (رک. پس از پنجاه سال، محمد‌جعفر شهیدی). سوم، امام حسین‌(ع) حمایت مدینه و مکه را که شناخت بهتری از امام علی و فرزندانش داشتند، نداشت؛ زیرا در مدینه و مکه حاکمان سرگرم جنگ قدرت بودند و اوضاع آشفته بود.

چهارم، قدرت سیاسی اصلی، در شام بود و هر حرکتی علیه دستگاه خلافت، باید آنجا را نشانه می‌گرفت. معاویه ساختار سیاسی محکمی در شام ایجاد کرده بود و با نصب استانداران و والیان در سراسر کشور، یک هرم قدرت وفادار در استان‌ها و مناطق کشور -‌از‌جمله در کوفه- برپا کرده بود که نفوذ در آن، پرهزینه و دشوار بود. پنجم، پس از درگذشت معاویه، این یزید بود که کار را بر امام حسین‌(ع) سخت گرفت و با او درافتاد. یزید از حاکم مدینه (ولید بن عتبه) خواست که پیش از آنکه فتنه‌ای رخ دهد، از امام حسین بیعت بستاند و اگر زیر بار نرفت، کار او را بسازد؛ اما ولید درخواست یزید را عملی نمی‌دانست و به ‌همین لحاظ یزید او را عزل کرد و عمر بن سعد بن عاص را که والی مکه هم بود، هم‌زمان به حکومت مدینه منصوب کرد. امام حسین‌(ع) با توجه به فشارهای یزید، دریافت که مدینه برای او و خاندانش امنیت لازم را ندارد و مدینه را ترک کرد و با عده‌ای از خویشان و نزدیکان و خانواده‌اش (ظاهرا به‌ قصد حج عمره) به‌‌سوی مکه حرکت کرد. در همان اوان دعوتی هم از هوادارانش در کوفه دریافت کرده بود و از مکه به آن‌سو رهسپار شد؛ اما عمر سعد، شمر را به فرماندهی سپاه گمارد و او، در راه کوفه نزدیکی منطقه کربلا، راه را بر امام حسین و یارانش بست و حتی اجازه نداد امام برگردد یا به راه دیگری (بعضی گفته‌اند به‌ سمت یمن) برود؛ بلکه او را مخیر کرد بین بیعت با یزید یا جنگ. پیدا بود که امام، بیعت با یزید را نپذیرفت و جوانمردانه مقاومت کرد و شد، آنچه شد.

یک‌‌بار دیگر گزارش هولناک زهیر ابن قیس به یزید را که در ابتدای این نوشته آوردیم، بخوانید. این روایت کوتاه و فشرده نشان می‌دهد که گرچه نهضت سیدالشهدا و ماجرای کربلا، روی قطعه‌ای از زمین و زیر تکه‌ای از آسمان رخ داده و در روز و شبی چند از محرم سال 60 هجری به‌عنوان یکی از هزاران واقعه تاریخی رخ داده و ثبت‌و‌ضبط شده است، اما یک انقلاب ساده سیاسی ضد یک حکومت ستمگر و خودکامه به‌ قصد در‌دست‌گرفتن قدرت خلافت نبود.

 اگر چنین ساده بود، مانند صدها و صدها حادثه تاریخی دیگر در زیر ‌گذر زمان رنگ می‌باخت و در کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریخ گم می‌شد. کاری که حسین‌(ع) و یارانش کردند، تخته‌بند مبارزه برای کسب قدرت نیست. او از زندان تاریخ عبور کرده و در چهره یک اسطوره برای همه زمین‌ها و در همه زمانه‌ها جاودانه شده است. پیام او، آزادی و آزادگی، پایداری و مردانگی، ستم‌ستیزی و ایستادگی در راه حق و عدالت است. آنچه حسین‌ بن علی و یاران دلاور و آزاده او کردند، شرف انسان‌بودن را اوجی تازه داد و مرزهای آزادی و عدالت را تا ابدیت بالا برد.

ایام اربعین حسینی که فرا می‌رسد؛ یعنی به پایان ایام محرم و صفر نزدیک می‌شویم. به‌ دلیل شیوع ویروس کرونا، امسال حال‌وهوای عزاداری طور دیگری بود. راهپیمایی اربعین هم انجام نشد؛ اگرچه عده‌ای نه به‌ حکم عقل عمل کردند و نه به‌ توصیه ارباب شرع.

اینها به کنار. آیا امسال با این‌همه ذکر نجد کربلا و صاحب آن نجد، درسی هم آموختیم؟ اگر نه، دلیلی است بر خسران ما و نشان دیگری است بر مظلومیت حسین‌(ع) و میراث حماسه آزادگی‌اش آن‌گاه که به‌ دست ناآگاهان گرفتار آمده است.

***************************************

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات