در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اصلی ترین راهبرد تبلیغاتی ترامپ برای پیروزی مجدد مشخص شده است. راهبردی که بیش از آنکه تکیه بر کارنامه دولت ترامپ داشته باشد، برپایه ترساندن افکار عمومی از رقیبش بنا شده است. از چند هفته قبل تاکنون اصلی ترین جملات تبلیغاتی ترامپ که زیربنای عملیات روانی او علیه بایدن و دموکرات ها بوده، این جملات است که با رئیس جمهور شدن بایدن، چینی ها و ایرانیها خوشحال خواهند شد. ترامپ و تیم تبلیغاتیش محوری ترین خط عملیات روانی خود را بر این موضوع قرار داده اند که بگویند مخالفین آمریکا از پیروز نشدن ترامپ احساس رضایت میکنند.
اما در ایران اتفاق عجیبی در حال رخ دادن است؛
روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران به طرز عجیبی در حال تایید درستی محورهای تبلیغاتی کمپین انتخاباتی ترامپ است. جدی ترین اقدام روحانی در این روزهای حساس اخیر ارسال پالسهای مبنی بر آماده سازی زمینه مذاکره مجدد با آمریکا است. قابل تامل آنکه ترامپ در کمپین های تبلیغاتی خود این گزاره را تکرار کرده که ایرانیها بالافاصله پس از پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری با او تماس می گیرند و درخواست مذاکره خواهند کرد. جدیدترین قرینه تایید این سخنان عجیب ترامپ هم اظهارات عجیب روحانی درباره صلح امام حسن (ع) شده است!
از سوی دیگر در هفتههای اخیر حامیان و نزدیکان رسانه ای روحانی نیز آشکارا با ابراز علاقه به پیروزی جوبایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به کمپین انتخاباتی ترامپ کمک کرده و صحت اظهارتش درباره خوشحال شدن ایران از شکست او را تصدیق کردهاند. جالبتر آنکه حتی محمد جوادظریف در جایگاه وزیر خارجه دولت تدبیر و امید پیشاپیش شرایط مذاکره با آمریکا در صورت پیروزی بایدن را هم بیان کرده است. ظریف در نشستی با اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا حتی تصریح کرده که بایدن بر خلاف ترامپ معتقد است برجام توافق خوبی بوده و او همچنین طی گفتگوی دیگر از تفاوت ترامپ و بایدن نیز سخن گفته است. تفاوتی که او در این گفتگو بیان کرده، دقیقا کمپین انتخاباتی ترامپ را تایید می کند که می گوید بایدن نسبت به ترامپ با ایران مهربانتر خواهد بود.
اما آیا روحانی عمدا به پیروزی ترامپ در آمریکا کمک می کند؟! زیرا خود او در انتخابات 96 با روش ترامپ (ترساندن مردم از رقیب) به پیروزی رسید. بنابراین او فردی ناآگاه به این شگرد انتخاباتی و تبلیغاتی نیست که نداند ترامپ و کمپین انتخاباتی او چه تاکتیکی از عملیات روانی را در حال اجرا کردن هستند.
در این میان یک نکته قابل تامل دیگر نیز وجود دارد؛ تا قبل از این بسیاری فکر میکردند که جریان اعتدالی و اصلاح طلب مشکل اصلی شان این است که در پازل دموکراتها بازی می کنند ولی سیاست ورزیهای مشکوک اخیر در برابر ترامپی که داغ برجام را به دل شان گذاشت، نشانه محکمی است که این دو جریان سیاسی اساسا در مواجه با دشمن به ماهو دشمن – فرقی بین دموکرات و جمهوریخواه نیست- ضعف فهمیدن و کج اندیشیدن دارد. خاتمی در پازل بوش پسر (جمهوریخواه) بازی کرد و روحانی در پازل اوبامای دموکرات و حال هر دو جریان اصلاحات و اعتدالی در کنار هم و همزمان در انتخابات هم در پازل بایدن دموکرات و هم ترامپ جمهوریخواه در حال بازی کردن است.
سیاست کلی هم این است که در زمان دموکراتها مردم را با وعده و وعید ترغیب به مذاکره کنند و در زمان قدرت جمهوریخواهان نیز مردم را با ترساندن مجبور به پذیرش مذاکره! ظاهرا جریان غربگرا ماموریتی جز این ندارد که تحت هر شرایطی به دولت مستقر در آمریکا کمک کند.
*پی نوشت: در چند سال اخیر یکی از جدی ترین توصیههای حکیمانه رهبری این بوده که دشمن را نباید به معتدل و تندرو تقسیم کرد و در آمریکا فرقی میان دوموکرات و جمهوریخواه نیست. حال معلوم میشود که تنها این گزاره راهبردی است که می تواند یک سیاستمدار ایرانی را حتی از بازی ناخواسته در پازل دشمنی همانند آمریکا مصون بدارد.