مسئله "شیعه و سنی" و نسبت آنها با هم، یک مسئله تاریخمند است. در این نوشته کوتاه، ابتدا مولفههای وحدتِ اسلامی که مورد وفاق یا اختلاف است، بر میشمریم و در ادامه یک جریان شناسی اجمالی عمدتاً بر اساس نظر علمای شیعه و مبتنی بر آن مولفهها ارائه میدهیم.
مولفههای وحدت اسلامی عبارتند از؛ عقاید مشترک، اهداف مشترک و دشمن مشترک!
۱. مخالفان وحدت؛ اینان کسانی اند که معتقدند وحدت اهل تشیع و اهل سنت نه شدنی است و نه سودمند! این افراد معتقدند عقاید مشترک وجود ندارد، یا ناچیز و قابل چشم پوشی است و بنابراین در تعریف اهداف مشترک و دشمن مشترک، اختلاف دارند. وهابیون اهل سنت، اهل تشیع را به شرک متهم میکنند و گروهی از آنان فتاوای شاذی، چون وجوب قتل شیعیان صادر میکنند. گروهی از شیعیان نیز اهل سنت را کافر میدانند، چون ولایت معصومین را نپذیرفته اند.
۲. موافقان وحدتِ تاکتیکی؛ اینان با توجه به شرایط زمینه و زمانه (زمان و مکان و وضع و حال)، ضمن انحصارگرایی در باب حق بودن تشیع، به علت وجود دشمن مشترک، موقتاً (دقت شود) به وحدت سیاسی- اجتماعی فتوا میدهند. مرحوم آخوند خراسانی این نظر را داشتند.
۳. موافقان وحدت استراتژیکی؛ این گروه نه موقتاً و نه از سرِ اضطرار، بلکه دائماً و برای رسیدن اهداف مشترک، ضمن توجه به حقانیت انحصاری تشیع، حکم به وحدت میدهند. آیت الله خامنهای قائل به این دیدگاه هستند. ایشان معتقدند وحدت به معنای اتحاد مسلمین هم ممکن است و هم مطلوب و با توجه به عقاید، دشمن و اهداف مشترک، ضرورت دارد. ایشان در جایی میفرمایند: شعار وحدت مسلمین، شعار درست و ضروریای هم است و من از قدیم این اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن را یک مسألهی استراتژیک میدانم - یک مسألهی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب میکند که با مسلمین غیر شیعه ارتباطات داشته باشیم - مسلمانان، بتدریج این اختلافات مذهبی و طایفهیی را کم کنند و از بین ببرند؛ چون در خدمت دشمنان است. ما با این انگیزهی صحیح، مسألهی وحدت مسلمین را در جمهوری اسلامی، یک مسألهی اساسی قرار دادهایم. امام بارها فرمودند، ارگانهای مختلف جمهوری اسلامی نیز بر این اساس برنامهریزی و طراحی و تلاش کردند و ماها هم سخنرانی کردیم. (۹/۱۱/۱۳۹۱)
۴. موافقان وحدت ایدئولوژیکی؛ گروهی از افراد معتقدند اختلافاتی اگر وجود داشته باشد، مهم نیست و اختلافات را باید نادیده بگیریم، چون این اختلافات مربوط به گذشته است. پلورالیستهای مذهبی (چه اهل پلورالیسم صدق و چه پلورالیسم نجات) نیز معتقدند، چون هر کدام از مذاهب بهرهای از حق برده اند و هیچکدام حقِ خالص نیستند، اگر هر کدام مطابق فقه خود عمل کنند، نزد خدا مأجور و اهل بهشت اند.
به نظر میرسد گروه اول و چهارم، دچار تفریط و افراط شده اند. گروه اول، واجد سه ویژگی عمده بی مُدارایی، بی توجه بودن به شرایط تاریخی و جغرافیایی، و قائل نبودن به اصل الاهم فالمهم، میباشند. گروه چهارم نیز، همان راهی را در درون دین و بین المذاهب طی میکند که پلورالیستهای بیرون از دین، بین الادیان قائل اند. میتوان گفت گروه چهارم پلورالیستهای مذهبی (نه دینی) اند؛ و عمده نقدهایی که به پلورالیستهای دینی وارد است متوجه اینان نیز میباشد. پلورالیسم، بی موضعی نیست، بلکه موضعی است که میخواهد اختلافات جمع ناشدنی را جمع نماید. برای مثال نمیتواند یک فرد همزمان هم نتیجه سقیفه را بپذیرد و هم نتیجه غدیر را. اگر برای هدف، رواداری و مداراست که تنها راه مدارا پلورالیسم نیست.