از صدر اسلام و شروع بعثت پیامبر مکرم اسلام که امری الهی و وحیانی بود و باوجود قطعیت در مشروعیت کلیه امور و اوامر و عمل معصومین علیهمالسلام، همواره جلب نظر و جذب عموم مردم در راهبرد تبلیغ و تبیین دین دیده میشود. این امر حتی موجب گردید که در بدو بعثت پیامبر مکرم اسلام شش سال بهطور مخفیانه به تبلیغ دین و جذب آحاد مردم به دین اسلام اقدام نماید. این در حالی است که رفتار و منش پیامبر در سالهای قبل از بعثت بهگونهای بود که بهخودیخود عموم مردم ره به سمتوسوی ایشان جذب مینمود. بااینحال پس از پایان شش سال تبلیغ مخفیانه، پیامبر اکرم در مرحله اول تبلیغ عمومی به سراغ خانواده و خویشاوندان رفتند و آنها را که بیشتر پیامبر را از نزدیک میشناخته و قبول داشتند به اسلام دعوت نمودند. این در حالی بود که حتی از بین خویشاوندان نیز کسانی بودند که اسلام نیاورده و حتی تا پایان عمر به مبارزه با پیامبر و اسلام پرداختند. پسازاین مرحله که پیامبر توانست جذب جمعی از میان خویشاوندان و نزدیکان داشته باشند و جماعتی از مسلمانان را ایجاد نمایند به سراغ اعلام عمومی و فراخوانی آحاد مردم به دین اسلام نمود.
در سالهای بعد بعثت نیز باوجود سختیهایی مانند شکنجه مسلمانان و محاصره در شعب ابیطالب بازهم پیامبر اسلام تا زمانی که جمعیت قابل قبولی به دین اسلام نگرویدند، اقدام به مهاجرت و اعلام تشکیل حکومت اسلامی ننمودند. حتی پس از تشکیل حکومت اسلامی بااینکه پیامبر اعظم با اتصال به وحی و علم الهی نیازی به علم و تجربه بشری نداشتند، ولی بازهم از مسلمانان بابت انجام امور مشورت میگرفتند.
بهطور مثال در جنگ احد بااینکه پیامبر موافق بردن جنگ به منطقه احد نبودند، ولی با توجه به مشاورت مسلمانان، ضمن اعلام نظر خویش، بنا به نظر جمع این امر را پذیرفته و اقدام نمودند. حتی در این زمان برای رفع ایرادات این تصمیم اشتباه با ارائه راهکارهایی سعی نمودند اشکالات این طرح را پوشش دهند. مثل سپردن تنگه احد به جمعی از سربازان برای جلوگیری از دور خوردن توسط دشمن و غافلگیر شدن مسلمانان در جنگ. هرچند حتی آن عده از مسلمانان نگهبان تنگه به این اوامر هم عمل نکردند و موجب شکست در جنگ احد شدند، ولی بازهم پیامبر اکرم از گرفتن مشاوره در موارد مشابه امتناع نورزیدند. مثلاً در جنگ خندق بازهم موضوع را به مشورت جمع گذاشتند که این بار نتیجه مشورت موفقیتآمیز بود و منجر به پیروزی مسلمانان گردید.
از جنگ احد و خندق میتوان نکات قابلتوجهی برداشت کرد. منجمله اینکه پیامبر اکرم هرچند صاحب علم لدنی بودند، ولی هیچگاه از مشورت جمع دوری نمیورزیدند هرچند ممکن است این مشاورهها گاهاً غلط و یا درست باشند، ولی ایشان سعی مینمودند با دادن دستوراتی نقاط ضعف این تصمیمات را اصلاح نمایند.
پس از پیامبر اعظم اسلام نیز هرچند تأکید ایشان بر جانشینی پس از خود بهطور واضح و شفاف بیان شده بود، ولی بازهم مسلمانان بر این امر اتفاقنظر پیدا نکرده و خلافت امیرالمؤمنین را نپذیرفتند. هرچند اکثریت مسلمان مخالف خلافت حضرت علی علیهالسلام نبودند، ولی چون حمایت جدی از خلافت ایشان نشد لذا سالها خانهنشینی و دوری ایشان از زمامداری حکومت اسلامی را موجب گردید. این نکته قابلتوجه است که حضور فعال در اتخاذ تصمیم درست موجب تشکیل حکومت الهی در مسیر صحیح میگردد و حتی ساکت بودن در قبال انتخاب غلط دیگران نیز موجب انحراف و تباهی میشود. هرچند امیرالمؤمنین در زمان انتخاب خلیفه سوم با تأکید بر اصول اساسی حکومت نبوی از خلافت دور ماند، ولی در تمام این سالها با دادن مشاوره و حضور فعال در رفع مشکلات حکومت اسلامی موجبات انسجام و قوام خلافت اسلامی گردیدند؛ و بازهم به سیره پیامبر اکرم تصمیم اشتباه عموم مردم در انتخاب خلیفه را با راهنماییهای داهیانه خویش اصلاح فرمودند.
امیرالمؤمنین نیز در سالهای حکومت خویش با تبعیت از منش و روش پیامبر اعظم همواره نه نظر جمع مراجعه نموده و حتی گاهی برخلاف نظر خویش و تصمیم صحیح با پذیرش نظر جمع جامعه اسلامی را رهبری نمودند. این امر بهطور واضح در جنگ صفین اتفاق افتاد و پس از فتنه اموی و تحریف و سوءاستفاده از قرآن کریم، امیرالمؤمنین برخلاف نظر خود حکمیت را پذیرفتند و حتی در انتخاب حکم نیز بااینکه نظر ایشان ابتدا مالک اشتر و پسازآن ابن عباس بود، ولی بازهم طبق نظر جمع ابوموسی اشعری را به حکمیت تنفیذ نمودند. هرچند پس از شکست حکمیت و اغفال حکم عامه مردم، همان عدهای که امام را به این انتخاب مشاورت نمودند، تمام مسئولیت شکست را بر گردن امیرالمؤمنین انداخته و ایشان را متهم به عدم رهبری و مدیریت صحیح نمودند.
از این موارد در دوران خلافت امیرالمؤمنین بسیار به چشم میآید؛ منجمله اینکه به مشورت اطرافیان افرادی را به حکومت بلاد مسلمین میگماشتند هرچند میدانستند این فرد لایق نیست و انتخاب آنها تبعاتی را در پی خواهد داشت. مثل انتخاب ابوموسی اشعری به حکومت کوفه به سفارش و مشورت مالک اشتر نخعی که موجب گردید در جنگ جمل ابوموسی حکم به تحریم جنگ با صحابه و خانواده پیامبر دهد و مالک اشتر به اشتباه در مشاورت خود در انتصاب ابوموسی اشعری پی ببرد.
در دوران امامت امام حسن مجتبی نیز این امر بهوضوح به چشم میخورد تا جایی که ترک جهاد توسط مسلمانان موجب پذیرش صلح بهوسیله امام میگردد و در زمان امامت امام حسین علیهالسلام همین عدم اجماع و همراهی بهموقع با امام جامعه موجب شهادت ایشان گردید. هرچند بعداً توابین به اشتباه خود پی بردند، ولی در مواقع حساس تصمیم بهموقع کارساز بوده و وقتنشناسی موجب شکست میگردد. این در حالی است که به روایت برخی روایات امام حسین علیهالسلام میتوانستند با حمایت لشکری از فرشتگان بر سپاه یزیدی فائق آمده و در ظاهر در این جنگ نابرابر شکست نخورند. در حالی که هدف از ارسال رسل و پیامبران و ایجاد نظام ولایی ائمه معصومین و در حقیقت هدف از خلقت کمال عقلی بشر است که با شناخت حق و باطل به انتخاب صحیح و سعادت برسد وگرنه هر زمان میشود با معجزات الهی و خرق عادت به نتیجه مناسب ظاهری رسید.
در دوران سایر ائمه نیز همین روال ادامه دارد بهگونهای که زمانی عدهای میخواستند امام صادق علیهالسلام به قیام و جهاد علیه خلفای عباسی ترغیب کنند، ولی ایشان به کمی جمعیت همراهان واقعی اشاره داشته و از بروز جنگ بیسرانجام جلوگیری نمودند. هرچند همه ائمه اطهار جان عزیز خویش را در راه ترویج اسلام ایثار نمودند.
این سیره در عصر کنونی که دوره غیبت امام زمان (عج) است نیز پابرجاست و تا زمانی خواست واقعی و اطاعت از امام اتفاق نیافتد ظهور و استقرار حاکمیت معصوم صورت نمیگیرد. در حقیقت پذیرش تام و تمام امام معصوم و اطاعت و تابعیت کامل از ایشان شرط ظهور و تشکیل حکومت اسلامی، ولی عصر (عج) میباشد.
در اینجا بار دیگر تأکید میشود هدف از خلقت انسان رشد و کمال عقل بشری است و اتخاذ تصمیم صحیح توسط جامعه بشری است وگرنه حکومت، ولی عصر (عج) میتواند با مجموعهای از معجزات و امورات ورای قدرت و توان بشر صورت گرفته و منجر به تشکیل حکومت اسلامیگردد، ولی این امر بهطور کامل با حکمت خلقت و بعثت پیامبران و حکمت حضور ائمه معصومین در تضاد و تناقض است.
جمعبندی:
لازمه سعادت بشر و استقرار حکومت الهی و نظام اسلامی رسیدن به خواست جمعی جامعه است که این امر را بهخوبی بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) با آگاهی و بصیرت کامل از مبانی اصول اسلامی دریافتند و نظام جمهوری اسلامی را بهعنوان نظام سیاسی جامعه اسلامی پیشنهاد نمودند که این سیستم سیاسی بهطور کامل به هدف خلقت و حکمت بعثت پیامبران و ولایت ائمه معصومین منطبق است. پس میباید مردم جامعه در نظام جمهوری اسلامی به آن آگاهی و کمال فکری و عقلی برسند که بتوانند با انتخاب صحیح در سایه پیروی از امام جامعه به تشکیل حکومت اسلامی، ولی عصر (عج) و ائمه معصومین علیهمالسلام و سعادت و کمال بشری برسند.