جو بایدن در تازه ترین مواضع خود، "آنتونی جی بلینکن "را به عنوان وزیر خارجه و "جیک سالیوان" را به عنوان مشاور امنیت ملی دولت خود معرفی کرد. هر دوی این افراد، باید رای مجلس سنا را جهت حضور در این دو مسند مهم تصمیم سازی و اجرایی به دست آورند. البته به نظر نمی رسد این دو دیپلمات باسابقه آمریکایی،با مانع سختی در این خصوص مواجه شوند!
رویکرد اصلی بلینکن و سالیوان در عرصه سیاست خارجی
بسیاری از رسانه های آمریکایی به بررسی سوابق، رویکردها و مواضع قبلی این دو دیپلمات ارشد آمریکایی پرداخته اند. آنتونی بلینکن در زمان فعالیتش در شورای امنیت ملی دولت اوباما همچنین به عنوان معاون وزیر خارجه، همواره خواستار مداخله بیشتر ایالات متحده در درگیریهای سوریه بود و حتی با رئیس خود بایدن در موضوع حمایت از مداخلۀ مسلحانه در لیبی اختلاف نظر پیدا کرد.
او همچنین از حامیان جو بایدن در موضوع حمله ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی بود. بلیکن همچنان معتقد است که دیپلماسی باید «با قدرت بازدارندگی تکمیل شود» و «میتوان از نیروی نظامی به عنوان یک وسیله ضروری برای داشتن یک دیپلماسی موثر استفاده کرد.!"
"جیک سالیوان " نیز دقیقا چنین نگاهی نسبت به تحولات جاری در منطقه غرب آسیا دارد. سالیوان در دورانی که در کنار "هیلاری کلینتون " وزیر امور خارجه اسبق آمریکا و به عنوان معاون او مشغول فعالیت بود، تاکید داشت که نباید نسبت به "مداخله گرایی در جهان" به مثابه یک فاکتور و مولفه منفی نگریست اما در عین حال، باید در شکل دهی این مداخله گرایی، "چندجانبه گرایی" را بر "یکجانبه گرایی" برتری داد!
منظور سالیوان از بیان این گزاره کاملا مشخص است! این دیپلمات آمریکایی معتقد است که آمریکا باید بر خلاف بوش پسر یا ترامپ که در سیاستهای بین المللی خود متحدان اندکی داشتند، با استفاده از ابزارهای مختلف شبکه متحدان خود را تقویت کند.
از سوی دیگر،سالیوان و بلینکن، هر دو از طرفداران ایجاد و تقویت "تروریسم تکفیری" در منطقه غرب آسیا بوده اند. هر دوی این دیپلماتها در تاسیس داعش در دوران وزارت امور خارجه کلینتون نقش مستقیم و پررنگی ایفا کرده اند.
نگاه تیم "بلینکن- سالیوان" به پرونده ایران
"مهار همه جانبه ایران قدرتمند" استراتژی و هدفی است که هر دو دیپلمات آمریکایی نسبت به آن نگاه ایجابی و مشترکی دارند! آنها معتقدند که باید با استفاده از ابزارهای تنبیهی و استناد به فشارهای هدفمند اقتصادی و از همه مهم تر، حفظ تحریها علیه ایران ، کشورمان را وادر به امتیازدهی هسته ای، موشکی و منطقه ای کرد. "جیک سالیوان" صراحتا در یکی از مقالات خود که در سال 2019 در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد در این خصوص می نویسد :
"" تصور اینکه ایالات متحده تحریمهای قابل توجهی را رفع میکند، بدون اطمینان از اینکه ایران بلافاصله مذاکرات پیرامون توافقی را آغاز میکند که دستکم برنامه زمانی توافق را گسترش میدهد و موضاعاتی مثل راستی آزمایی و موشکهای بالستیک بینقارهای را شامل میشود، اشتباه است."
بازگشت مشروط به برجام!!
واقعیت امر این است که سالیوان، به مانند دیگر مشاوران بایدن مانند ایلان گلدنبرگ، ریچارد مورفی( سناتور معروف دموکرات)، تونی بلینکن و ریچارد نفیو نسبت به "تحریمهای همه جانبه دولت ترامپ علیه ایران" نه تنها دید سلبی و بازدارنده ای ندارد، بلکه آن را فرصتی برای امتیازگیری از کشورمان می داند.
سالیوان و بلینکن هر دو معتقدند که اگر بازگشت دولت بایدن به برجام، منجر به تعلیق واقعی تحریمهای نفتی، بانکی، اعتباری، بیمه ای و ... علیه ایران شود ،دیگر اهرم فشاری برای وادار سازی کشورمان جهت مذاکره بر سر موضوعات موشکی و منطقه ای وجود نخواهد داشت! از این رو وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آتی آمریکا هر دو معتقدند که باید "بازگشت به برجام" را معطوف به " عدم تعلیق تحریمها" صورت داد.
به طور کلی دموکراتها از ابتدا معتقد بوند که "برجام" حکم یک "توافق ثابت حقوقی" را نداشته و باید در آینده ( پس از سال 2015 میلادی) با توافقات محدود کننده دیگر علیه جمهوری اسلامی ایران تکمیل شود. فراتر از آن، هر دو معتقدند که نباید از "استراتژی فشار حداکثری ترامپ علیه ایران" به راحتی عبور کرد .
بلیکن معتقد است که آمریکا باید به توافق هسته ای با ایران باز گردد تا بتواند برجام را بسط داده و تعهدات دیگری را در ذیل این توافق یا توافقهای مکمل برجام به ایران تحمیل کند!بنابراین، اگر بازگشت آمریکا به توافق هسته ای بدون پیش شرط صورت گیرد و تحریمهای مشخص شده در قبال برنامه هسته ای ایران به صورت واقعی تعلیق شود، واشنگتن قدرت مانور خود را از دست خواهد داد.
بند غروب آفتاب باید حذف شود!
یکی دیگر از موضوعاتی که سالیوان و بلینکن هر دو بر روی آن اصرار می ورزند، مربوط به حذف بند "غروب آفتاب" در برجام می باشد. این دو معتقدند که باید بند موسوم به "غروب آفتاب" در برجام حذف شود.به عبارت بهتر، بلینکن و سالیوان تاکید دارند که هر گونه مستند حقوقی که به ایران اجازه عادی سازی فعالیتهای هسته ای را پس از سال 2025 میلادی بدهد، باید سریعا ابطال شده و در قالب یک "اصلاحیه " یا "الحاقیه" در برجام مدنظر قرار گیرد.
با این حال هنوز بلینکن و سالیوان به وضوح نمی دانند که حذف این بند باید در چه زمانی و چگونه صورت گیرد! برخی نزدیکان بایدن معتقدند که می توان "حذف بند غروب آفتاب" و "دائمی شدن محدودیهای هسته ای ایران" را به مثابه یک پیش شرط برای بازگشت آمریکا به برجام مطرح کرد! با این حال برخی دیگر ، معتقدند که می توان چنین اقدامی ( دائمی کردن محدودیتهای هسته ای ایران) را در کنار بحث بر سر توان موشکی و منطقه ای کشورمان و در قالب "مذاکرات موازی" مدنظر قرار داد!
بدون شک هر دو اقدام ، مصداق علنی نقض برجام محسوب می شود. در این میان، اساسا اهمیتی ندارد که بلینکن و سالیوان با چه ادبیات و در چه قالب و شکلی دست این رویکرد را در پیش بگیرند! باید توجه داشت که مواضع سالیوان و بلینکن، کمترین جایی را برای اعتماد به دموکراتها در خصوص تغییر استراتژی برجامی ایالات متحده باقی نخواهد گذشت.موضوعی که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید نسبت به آن آگاه باشد!