صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۸  ، 
کد خبر : ۳۲۶۶۹۶

نقشه راه تحقق تمدن نوین اسلامی

اندیشه نو...

هر انقلابی پس از رخدادش ناگزیر است که برای دخالت دادن مردم در امر حکومت‌داری، قالبی را تعریف کند؛ انقلاب اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنا نشد و قالب نویی را با عنوان «مردم‌سالاری دینی» ارائه داد.

مردم‌سالاری دینی را به‌جرئت می‌توان مهم‌ترین کار اصولی انقلاب دانست که با الهام از تعالیم اسلامی بنا نهاده شد و با وجود اینکه در فضای تسلط نظریه‌های غرب و شرق بر عالم سیاست آن روز، به‌عنوان نظریه‌ای نو به وجود آمد، توانست در این چهل سال از عمرش، خود را به‌خوبی تثبیت کند. البته نظریه‌های حاکم آن روز هم نمی‌توانست پاسخگوی راه و روش ارتباط حکومت و مردم، بعد از انقلابی باشد که با هدف تعالی و رشد معنوی و مادی و آزادی از یوغ طاغوت‌ها شکل‌ گرفته بود.

عمده نظریه حاکم در زمان انقلاب، نظام دموکراسی غربی بود که در ظاهر ادعای مردم‌سالاری می‌کردند، اما در باطن به ثروت و پول و منافع طبقات خاصی متکی بوده و هستند. «در حقیقت با وجود اینکه این نظام‌ها ادعای پرچم‌داری آزادی و لیبرالیسم و تکیه به رأی مردم‌ دارند، اما باطن کار، دیکتاتوری و تسلط بر اراده‌های مردم هست.»

با وقوع انقلاب اسلامی، انحطاط تاریخی طولانی و تحقیر و عقب‌ماندگی به پایان رسید و اندیشه و تجربه نویی برای حضور و تأثیر واقعی مردم در عرصه حکومت‌داری، از سوی نظام جمهوری اسلامی و بنیان‌گذار کبیرش در مقابل چشم مدعیان سیاست در دنیا معرفی شد.

عزت، اهمیت پیدا کردن و برجسته شدن ملت و کشور در نگاه عمومی دنیا را می‌توان از ثمرات مردم‌سالاری اسلامی برشمرد. در واقع مردم‌سالاری مایه رشد و توسعه معنوی و مادی بوده و بهره‌مندی از دنیا و آخرت را در پی دارد.

حضور و صاحب‌ رأی و تدبیر و تصمیم شدن مردم در همه امور معنای حقیقی مردم‌سالاری اسلامی است که نمونه و مصداق واقعی آن در تشکیل سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و بسیج به عیان به چشم می‌خورد. به عبارتی مردم‌سالاری فقط در اداره سیاسی کشور نیست؛ بلکه در زنده کردن روحیه کارهای بزرگ هم هست.

همین همه‌کاره بودن مردم هم سبب شده است نظام سلطه جهانی با مردم‌سالاری اسلامی به مخالفت برخیزد و اصل مردم‌سالاری اسلامی و نظام جمهوری اسلامی برای‌شان قابل‌تحمل و قابل‌ قبول نباشد و تمام تلاش‌شان متمرکز بر محروم کردن جمهوری اسلامی از این پدیده بی‌نظیر، بدیع و جذاب برای ملت‌های مسلمان باشد.

اهمیت مطلب به‌اندازه‌ای است که رهبر معظم انقلاب مردم‌سالاری دینی را جزء کلیدواژه‌های اساسی و اصلی دانسته و توصیه به تبیین درستش می‌کنند؛ چرا که «الگوی مردم‌سالاری دینی برای مردم دنیا ناشناخته است» و بی‌شک باید از هر فرصتی برای تبیین این مهم استفاده کرد.

پرواضح است که تشکیل دولت کارآمد بهترین تبلیغ برای شناساندن این مهم و برخورداری کامل از ثمراتش خواهد بود. دولتی که با تصور درست از مردم‌سالاری دینی و تلاش مجاهدانه در انجام وظایفش زمینه را برای بهره‌مندی از نتایج مردم‌سالاری دینی فراهم آورد.

روش استنباط

استنباط «مکتب انقلاب اسلامی» از اندیشه رهبر معظم انقلاب ، پیشتر و بیشتر از آنکه به یک روش پژوهشی مستقلی متکی باشد، بر سه پایه اساسی شناختی، گرایشی و رفتاری استوار است؛ پایه‌های شناختی ِکشف نگاه مکتبی در اندیشه رهبری، سه‌گام مترتب بر هم دارد:

گام نخست، شناخت ضرورت فهم کارساز و مکتبی از دین است که به دنبال تأمین امتداد اجتماعی‌ـ سیاسی دین در پرتو نگاه جامع، نظام‌مند و کاربردی است تا در برابر مکاتب مادی و تمدن فاسد غربی، الگوی عملی تأمین نیازهای مادّی و معنوی بشریت با تمدن نوین اسلامی طراحی شود و هندسه کلان زندگی بشری به دست رهبر الهی ترسیم و به دست مردم پیاده‌سازی شود.گام دوم، آشنایی با روش رهبری در کارسازی فهم دینی و استنباط مکتب انقلاب اسلامی از منابع معتبر دینی است؛ در این روش، رجوع به آیات رسا و روشن به‌جای تمسک به آیات متشابه؛ جست‌وجوی مهم‌ترین، زنده‌ترین  و سازنده‌ترین پایه‌های فکری اسلامی از آیات قرآن به‌جای طرح موضوعات غیرضروری و بلکه دشمن پسند؛ رجوع به قرآن به‌عنوان اصلی‌ترین سند دینی و رجوع به روایات به‌عنوان مفسر قرآن به‌جای نشاندن روایات در جایگاه اصلی فهم دینی مبنای استنباط قرار می‌گیرد. همچنین ضمن بهره‌مندی از روش صحیح اجتهاد و استنباط از متن، به سه مؤلفه محوری تحول معنوی، غیرت علمی و شجاعت عملی تأکید می‌شود.گام سوم، توجه به شاخص نگاه مکتبی است. در نگاه مکتبی، رهبر الهی با شناخت و پیروی از شاخص ارزیابی فهم مکتبی، حجیت نگاه مکتبی ارائه‌شده را ضمانت می‌کند؛ چراکه ممکن است از منابع اسلامی، افراد گوناگون تلقّی‌های مختلفی داشته باشند. اینجاست که مکتب امام راحل، شاخص تدوین، تفصیل و تکمیل مکتب امام حاضر انقلاب است. چنانکه مکتب امام حاضر، شاخص ارزیابی شناخت‌های دینی و مکتبی دیگران است.نتیجه چنین نگاه شاخصی امت به مکتب امام، شعله‌ور شدن گرایش و اعتقاد عمیق قلبی پیروان راه خدا نسبت به مکتب و معارف و احکام امام انقلاب است؛ چنانکه حضرت آقا می‌فرمایند، «مکتب، ایمان ماست»؛ گره خوردن ایمان و عمل مکتبی، توأمان به افزایش صفا و خلوص عمل انقلابی، و ارتقای سطح شناخت مکتبی پیروان مکتب می‌انجامد. اینجاست که برای گروه خاصی از انقلابیون مبارز و حاضر درصحنه، شناخت مکتبی و به‌هم‌پیوسته سه‌ضلعی از اسلام ناب، بیانات امامین انقلاب و شرایط حاکم بر جبهه حقّ و باطل حاصل می‌شود که هرکدام طبق ظرفیت و سطح آگاهی و ایمان خود، قدرت شناخت و تحلیل درست احکام و فرمان‌ها رهبری را پیدا و اجرایی می‌کنند.نکته اساسی و بسیار دقیق این است که شناخت مکتبی فوق، شناختی بسیط است که نیازمند تدوین و ارائه در قامت مکتب نظام‌مند، جامع و کارآمد است تا علاوه بر ایجاد امکان آموزش همچنین امکان ارزیابی، یارای مقابله با مکاتب معارض غربی و از همه مهم‌تر زمینه ایجاد جبهه عملیاتی مشترک برای نیروهای انقلابی و جلوگیری از هدر رفت نیروها را فراهم آورد. اما این‌همه کافی نیست؛ بلکه باید با انس و تدبر در همه بیانات رهبری و اعمال شیوه درستِ استنباط و اجتهاد و بهره‌مندی از راهنمایی استادهای صالح، مکتب امام انقلاب را تدوین و در معرض قضاوت انقلابیون و رهبری قرار داد.

راهنمای حرکت

اولین و مهم‌ترین حقیقتی که در بیانات امام خامنه‌ای نسبت به «مکتب انقلاب اسلامی»بر آن تأکیدشده، در زمینه رابطه «مکتب انقلاب اسلامی» با «حرکت عمومی ملت ایران» است؛ اینکه حرکت عمومی ملت ایران از آغاز نهضت تاکنون، افزون بر اینکه بر اساس شناخت مردم از اسلام و ایمان آنها به آرمان‌های اسلامی بوده، بر اساس شناخت و ایمان به اسلام ناب و اصیلی بوده است که آن را در مدرسه و مکتب انقلاب اسلامی جست‌وجو می‌کردند و نه اسلام با هر تفسیر و تفصیل انحرافی که غالباً توان قیام یا مدیریت و ادامه آن را نداشته و ندارند.

نظریه‌های رقیب این حقیقت را می‌توان به ترتیب این‌گونه بیان کرد؛ ملت ایران برای رسیدن به آرمان‌های اسلامی قیام نکرده بودند و اگر هم قیام آنها برای اسلام بود، شناخت صحیحی از آن نداشتند و تنها برای دوری از ظلم قیام کرده بودند و اجمالاً آن را از اسلام انتظار داشتند.

اگر بتوان شناختی از اسلام برای ملت ایران ثابت کرد، نمی‌توان اسلام با تفسیر خاص انقلاب اسلامی را به ملت ایران نسبت داد و مهم‌تر از همه اینکه اساساً انقلاب اسلامی تفسیر خاصی از اسلام نداشته و همه تفاسیر اسلام شبیه هم بوده و توان مقابله با ظلم و مدیریت زندگی دنیا و آخرت را ندارند.

اگر هم‌چنین تفسیری وجود داشته باشد که در مکتب انقلاب اسلامی ارائه می‌شود، حداقل این است که تنها نخبگان از آن آگاه بوده و عموم مردم به‌عنوان بازوان عملیاتی نخبگان، زمینه تحقق این اهداف را فراهم می‌آورند و استناد حرکت به عموم ملت یا راهنما دانستن مکتب برای عموم مردم، مجازی بیش نیست. لذا انتظار حرکت عمومی به‌سوی اهداف تمدنی آن‌هم بافهم عموم از مکتب انقلاب اسلامی، انتظار معقولی نیست.

نظریه «مکتب انقلاب اسلامی، راهنمای حرکت عمومی»، همه این نظریه‌ها را باطل کرده و اثبات می‌کند که اولاً اسلام، تفاسیر متفاوتی دارد که تنها تفسیر کارساز از آن، تفسیری است که در مکتب انقلاب اسلامی ارائه‌شده است. ثانیاً این اسلامِ متبلور در مکتب انقلاب، همان اسلامی است که ملت ایران آن را شناخته و پذیرش کرده و با اعتقاد و ایمان مشغول حرکت در این راه شده است.

در واقع از ابتدا این ملت بوده‌اند که این نوع نگاه را مطالبه کرده و با انتخاب امام خمینی(ره) به رهبری، راه تحقق این مطالبات را پیدا کرده‌اند و ثالثاً عموم ملت ایران بر اساس چنین شناخت و مطالبه‌ای که البته با زمینه‌سازی نخبگان انقلابی حاصل شد، حرکتی آگاهانه و عظیم ملی را شکل داده‌اند به‌طوری‌که ادامه آن به سمت اهداف تمدنی، نه انتظاری معقول، بلکه تحققش حتمی است.

این نظریه به‌وضوح در بیانات رهبری قابل‌مشاهده و اثبات است؛به ویژه آنکه اهمیت فوق‌العاده آن از یک‌سو و غفلت و انکار و تحریف برخی نخبگان و دولتمردان از سوی دیگر، موجب شده است رهبر معظم انقلاب علاوه بر اینکه انقلاب اسلامی را انقلاب مردم آگاه و مؤمن به آرمان‌های اصیل اسلامی و بالاتر از آن نظام اسلامی را نظام مردم‌سالاری دینی معرفی کنند، به حقایق فوق به‌طور خاص تصریح و تأکید داشته باشند.

تسریع حرکت

حرکت عمومی ملت ایران به سمت تشکیل تمدن نوین اسلامی، هرچه پیش می‌رود بیش از پیش نیازمند شناخت و پیروی از مکتب انقلابی اسلام و بهره‌برداری مستمر و دائمی از آن شده است. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تاریخی خود از مبانی، اهداف و وظایف مکتبی پرده‌برداری کرده و نقشه راه کلان تا تحقق تمدن نوین اسلامی را ترسیم کرده‌اند؛ ایشان در سخنرانی 12 آذر 1379 خطاب به کارگزاران نظام بیان می‌کنند:«این دست یافتن به قدرت که امروز برای شما جمع حاضر در بخش‌های مختلف پیدا شده است، فرق می‌کند با دست یافتن به قدرت در عرف‌های سیاسی عالم. در آنجاها ادعا هم ندارند که درصدد این هستند که فلاح و صلاح انسان و پیشرفت بشریت و امثال اینها را تحقق بخشند و به بشر سعادت و خوش‌بختی دهند... اما مسئولان نظام اسلامی با این امید هم وارد این میدان شده‌اند که بتوانند از اهداف الهی که مورد اعتقاد آنهاست، چیزی را تحقّق بخشند و در زندگی پیاده کنند.» بنابراین اندیشه منظم و مدون یا همان مکتب و تفکر پایه‌ای، تنها راه تحقق اهداف الهی در زندگی بشری است که مسئولان نظام اسلامی باید آن را شناخته و با اعتقاد کامل، در راه تحقق آن مبارزه کنند. ایشان در موضع دیگری بیان می‌کنند: «هیچ ملتی که داعیه تمدن‌سازی دارد، بدون ایدئولوژی نمی‌تواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است.... بدون مکتب و بدون ایدئولوژی نمی‌توان یک تمدن را به وجود آورد؛ احتیاج به ایمان است. این تمدن دارای علم خواهد بود، دارای صنعت هم خواهد بود، دارای پیشرفت هم خواهد بود و این مکتب، هدایت‌کننده و اداره‌کننده همه اینها خواهد شد... آن جامعه‌ای که به دنبال توحید حرکت می‌کند، همه این خیراتی را که متوقف بر تمدن‌سازی است، به دست خواهد آورد؛ یک تمدن بزرگ و عمیق و ریشه‌دار خواهد ساخت و فکر و فرهنگِ خودش را در دنیا گسترش خواهد داد.»

بنابراین نیاز به مکتب و نگاه مکتبی و مدون از اسلام برای انتظام و جهت‌دهی حرکت عمومی به سمت اهداف تمدنی، نیازی جدی است؛ این کاری است که باید گام‌به‌گام، هر گامی محکم‌تر از گام قبل، با نگاه دقیق نسبت به هر قدمی که برمی‌داریم و با دید نافذ نسبت به مسیری که طی می‌کنیم، همراه باشد.

رهبرمعظم انقلاب خطاب به جوانان می‌فرمایند: «عزیزان من! برادران! خواهران!... این نشاط و سرزندگی و آماده‌به‌کاری از بعد از انقلاب تا امروز در سرتاسر کشور وجود دارد؛ و این ‌یک موهبت بزرگ است ..؛ ولی این کافی نیست. برای رفتن به قله‌ها، شرط‌های دیگری هم وجود دارد. اولاً باید یک نقشه راه وجود داشته باشد؛ یعنی هدف حرکت معلوم باشد، چشم‌انداز حرکت معلوم باشد، خط سیر این حرکت ترسیم‌شده باشد، بعد هم فهم دائمی و درست و رصد کردن دائم از این حرکت. این برای یک ملت لازم است.»

نتیجه اینکه «ما به یک حرکت عمومی به سمت تمدن نوین اسلامی نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛ البته این حرکت وجود دارد منتها بایستی انضباط پیدا کند، سرعت پیدا کند و پیشرفتش به سمت آن چشم‌انداز محسوس باشد. این حرکت طبعاً با محوریت جوان متعهّد است»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات