سیاستها، رویکردها و رفتارهای هر کشوری در عرصه سیاست خارجی و تعاملات بینالمللی براساس یک شاخص اساسی تنظیم میشود و آن شاخص چیزی جز منافع ملی نیست. براساس همین شاخص، ورود و خروج به سازمانها، نهادها و ائتلافها منطقهای و بینالمللی از سوی هر کشوری انجام میشود. هر کشور دارای استقلال و برخوردار از حاکمیت ملی، با تعریف مشخصی از منافع ملی، در زمانی ممکن است با هدف انتفاع ملی به عضویت یک نهاد و یا سازمان بینالمللی درآمده، و در زمان دیگری، با همین معیار و ملاک با هدف تامین منافع ملی، از عضویت همان نهاد و یا سازمان بینالمللی خارج میشود.
ایران بر همین مبنا و با هدف بهرهمندی از مجموعهای از منافع در سال ۱۳۳۷ به عضویت سازمان بینالمللی انرژی اتمی درآمد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم این عضویت تایید و تاکنون ادامه داشته است. ایران با این هدف به عضویت سازمان بینالمللی انرژی هستهای درآمد که بتواند با کمک این سازمان، در حوزههای آموزشی، پژوهشی و تجهیزات و فناوری، از صنعت هستهای برای مصارف صلحآمیز بهرهمند شده و در مقابل، با پذیرش نظارت آژانس، این اطمینان را ایجاد نماید که فعالیتهایش ماهیت نظامی ندارد. از سال ۱۳۸۲ که ایران ارادهاش برای برخورداری از چرخه سوخت و غنیسازی طبق حق ذاتی براساس قوانین آژانس بینالمللی انرژی آشکار شد، تاکنون بیشترین نظارتهای این سازمان از فعالیتهای صلحآمیز هستهای انجام شده است. معنی این حجم نظارتها، این است که جمهوری اسلامی در بیست سال گذشته، بیش از هر کشور دیگری با آژانس همکاری داشته است. اما نتیجه نهایی چه شد؟ حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، با هدف نابودی صنعت هستهای و خصوصا چرخه سوخت، آن هم به استناد گزارشهای دروغ آقای گروسی!
حمله به تاسیسات هستهای ایران که از اعضای قدیمی آژانس بینالمللی انرژی هستهای میباشد، معنایی جز حمله به NPT ندارد. در واقع NPT به طور کلی از خاصیت افتاده و هیچ نفعی برای ایران ندارد. هر تعریفی از منافع ملی داشته باشیم، امنیت ملی در صدر این منافع قرار دارد. حال که با حمله به ایران، امنیت ملی کشورمان اینگونه آسیب دید و پیش از این هم، نقش بازرسان آژانس در شناسایی دانشمندان هستهای کشورمان و ارائه اطلاعات این دانشمندان به رژیم صهیونیستی برای ترور محرز شد؛ نه تنها باقی ماندن جمهوری اسلامی در این سازمان، تامینکننده منافع ملی نیست، بلکه این سازمان در نقطه مقابل به یک عامل ضربهزننده به منافع ملی تبدیل شده است؛ بنابراین براساس شاخص تامین منافع ملی و در صدر این منافع تامین امنیت ملی، تجدیدنظر در خصوص ادامه عضویت ایران یک ضرورت اجتنابناپذیر است. تجدیدنظری که با نگاه عالمانه و واقعبینانه به اقتضای شرایط، نتیجهاش میتواند خروج از NPT براساس منطق مذکور باشد.