او افزود: بورس در همه جای دنیا به عنوان شاخص کل اقتصاد است، اما در ایران اینگونه نیست و تنها از منظر اقتصاد سیاسی میتوان به آن نگاه کرد و این بدان معناست زمانی که نسبت جاری بازار سرمایه به تولید ناخالص داخلی ایران در پایان مهر ماه ۹۹ با پایان مهر ماه ۹۶ مقایسه شود، مشاهده میشود که در این بازه ارزش ریالی ۸ برابر شده، اما ارزش دلاری تولید ناخالص داخلی ایران با ۷۳ درصد کاهش از رقمی حدود ۳۶۳ میلیارد دلار به حدود ۹۹ میلیارد دلار رسیده و تحولات ارزش GDP در این دوره ۳ ساله که با تحولات ارزش بورس و فرابورس مورد مقایسه قرار میگیرد در مییابیم که ارزش دلاری بازار سرمایه در حدود ۱۱۴ درصد افزایش داشته است.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: این آمارها نشان دهنده این است که تحولات بازار سرمایه ارتباطی با بخش حقیقی اقتصاد ندارد و این بازار قادر به ارتقای تولید و افزایش بهره وری نیست.
مؤمنی عنوان کرد: در ایران تجربه ثابت کرده که بزرگترین جهشها در بازار سرمایه در زمانی اتفاق میافتد که اقتصاد در بدترین حالتها قرار دارد که این موضوع باید از منظر اقتصاد سیاسی مورد بررسی قرار گیرد.
او بیان کرد: طی ۱۰ سال گذشته حدود ۶۰ درصد کل ارزش بورس به ۶ رشته پتروشیمیها، بانکها، فلزات اساسی، مخابرات، استخراج کانیهای فلزی و فراوردههای نفتی تعلق دارد و داده دیگر مبنی بر سیاستگذاری اقتصاد سیاسی در بازار سرمایه ایران این است که بین سالهای ۸۷ تا ۹۳ کل اندازه بورس ایران ۳.۶ برابر و در عین حال پتروشیمیها ۵.۲۸ برابر و اندازه بانکها ۱۰ برابر شده است.
مؤمنی افزود: داده مهم دیگر در ۱۰ سال گذشته اینست که در حالی که سهم کل صنعت و معدن از تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی از حدود ۱۸ درصد به نزدیک به نصف تنزل پیدا کرده ۷۰ درصد کل سرمایه گذاریها در بخش صنعت و معدن به ۴ حوزه تخصیص گرفته که ویژگی مشترک هر ۴ تای اینها ذیل عنوان فعالیتهای رانتی معدنی و شامل صنعت پالایشگاهی، صنعت شیمیایی پتروشیمی، صنایع کانیهای فلزی و فلزات اساسی است.
او ادامه داد: در ایران تولید توسعه گرا تا حد زیادی به محاق رفته و به محملی برای کسب رانت بدل شده و از سوی دیگر برآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع به تسخیر گروههای غیرمولد در آمده است.
مؤمنی بیان کرد: فراز و فرودهای بازار سرمایه ابزاری برای پوششهای کوته نگرانه کسریهای مالی به قیمت تبدیل کردن اقتصاد ایران به یک سالن بازی است و آنچه باید انجام دهیم اینست که تصویر واقعی از شرایط کنونی اقتصادی اجتماعی ایران را ترسیم کرده و راههای برون رفت را با توجه به موارد بودجه ۱۴۰۰ احصا کنیم.
این استاد دانشگاه گفت: نکته مهم در رابطه با مسائل جاری ایران این است که بازار سرمایه تنها کانون بحرانی این اقتصاد نیست و متاسفانه بدترین کانون بحران هم نیست.