«شهادت» پاداش بزرگ الهی بود که خداوند برای حاج قاسم سلیمانی به دلیل جهاد مخلصانه چهل سالهاش تقدیر کرد؛ اما بعد از این شهادت بینظیر در یک اقدام تروریستی به دست شقیترین جنایتکاران عالم در عصر حاضر، عنوان «مکتب» بالاترین، گرانسنگترین و ارزشمندترین نشان و مدال ممکن بود که از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی)، برای این شهید والامقام منظور شد. در تاریخ بشر، به ندرت از سوی حکیمی فرزانه، «سکه مکتب» به نام افراد زده میشود. در اندیشه دینی و براساس آموزههای وحیانی، فقط انسانهای «معصوم» یا «تالی تلو معصوم» هستند که شایستگی برای الگو و راهنما شدن دارند.
راه درست یکی است و آن هم صراط مستقیم الهی، لذا در هر عصر و زمانی، کسانی که این راه را به درستی شناخته، در آن حرکت کرده و به کمالات بالای انسانی دست یافتهاند؛ این قابلیت و شایستگی را هم پیدا میکنند که راهنمای دیگران، برای رساندن آنان به کمال انسانی باشند. سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، به چنین شایستگی و جایگاهی دست یافته بود که بعد از شهادتش، حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) که بیش از هر کس دیگر او را میشناختند؛ در وصف و معرفیاش فرمودند: «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم، به چشم یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم.»
رهبر معظم انقلاب در همین عبارت کوتاه، مراد و منظورشان از به کارگیری عنوان «مکتب» برای شهید سلیمانی را مشخص کردند. شهید سلیمانی از منظر ولایت، یک راه اطمینانبخش برای رسیدن به قلههای عزت و افتخار و مدارج عالیه انسانی است.
شهید سلیمانی از منظر ولایت، یک مدرسه درسآموز، برای تمامی کسانی است که خواهان رشد و تعالی و پیشرفت در مسیر مقام خلیفهاللهی انسان هستند.
بنابراین شهید سلیمانی را باید به درستی شناخت و از مکتب او بهره برد، مکتب شهید سلیمانی در امتداد مکتب امام و رهبری قرار دارد و برای همگان در هر سطح، مقام و منزلتی که هستند، قابلیت الگویی و سرمشقی دارد. خطای راهبردی خواهد بود که سردار سلیمانی را صرفاً یک شخصیت و فرمانده نظامی دانسته، مکتب او را برای نظامیها مفید و مناسب بدانیم. مکتب سردار سلیمانی برای مسئولان و کارگزاران نظام در حوزههای لشکری و کشوری، برای احزاب و گروههای سیاسی، برای اصحاب هنر و صاحبان رسانه، برای دانشگاهیان و حوزویان و در یک کلام، برای تمامی اقشار جامعه قابلیت الگویی و بهره بردن دارد. اگرچه سردار سلیمانی یک فرمانده برجسته و ممتاز کمنظیر یا بینظیر در عرصه نظامی بود؛ ولی او در عرصههای دیپلماتیک، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، علمی و فناوری و دیگر عرصهها، دارای خلاقیت نوآوری و صاحب سبک بود. بنابراین هرکس به تناسب جایگاه مدیریتی، شغلی و موقعیت اجتماعی خود، باید سردار سلیمانی را برای الگو قرار دادن و حرکت در مسیر موفقیت، کشف و فهم کند. سردار سلیمانی با سبک مدیریت انقلابی و جهادی خود مبتنی بر ایمان و معنویت، نظام سلطه را در مدت فرماندهی بیش از دو دههاش در نیروی قدس سپاه، با شکستهای سنگین راهبردی در منظقه غرب آسیا مواجه کرد.
از همین رو میتوان گفت، سبک مدیریت در مکتب حاج قاسم، یک سبک تجربه شده و کارآمد است. این سبک مدیریت با تمامی مبانی و اصول خود، هرگاه در حوزههای نظامی، دفاعی و امنیتی، اقتصادی، سیاسی، اقتصادی، علمی و ... به کارگیری شود، به طور قطع موفق و کارآمد خواهد بود. سبک مدیریت و فرماندهی حاج قاسم، در مکتب این شهید والامقام از برجستگی خاصی برخوردار است. شاخصهای اصلی مدیریت حاج قاسم را، باید با توجه به ابعاد چهارگانه مکتبش شامل معنویت، عقلانیت، عدالت و ولایتمداری تبیین کرد.
در سبک مدیریت و فرماندهی حاج قاسم، شروط سهگانه برای موفقیت در سطح مدیریت راهبردی شامل «علم و دانش»، «تجربه و مهارت» و «صلاحیتهای اخلاقی» به طور کامل و بالاترین سطح دیده میشود. مدیریت موفق سردار سلیمانی در دوران چهل ساله مدیریت انقلابی و جهادیاش، بر مبنای مؤلفههایی چون مقام معنوی، شرح صدر، قدرت جذب حداکثری و دفع حداقلی، حقپذیری، علو همت، خستگیناپذیری، تواضع و فروتنی، صبر و حوصله، صداقت، مردمداری، تکریم انسانها و نفوذناپذیری شکل گرفته بود. آری، شهید سلیمانی در پرتو چنین مدیریتی، توانست جبهه مقاومت را فرماندهی کرده و در عرصههای گوناگون، صاحب پیروزیهای راهبردی کند. اکنون جبهه مقاومت در منطقه، یک واقعیت بینظیر در تاریخ اسلام و سدی محکم در برابر پیاده شدن سیاستها و راهبردهای نظام سلطه در جهان اسلام است. به طور قطع جبهه مقاومت با حاکمیت فرهنگ ایثار، فداکاری و شهادت و با الهام از مکتب حاج قاسم، پایانبخش حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا از یکسو و پایانبخش حیات سنگین رژیم صهیونیستی و دولتهای مرتجع عربی در منطقه از دیگر سو خواهد بود.