«ژاپن» کشوری است که از لحاظ شرایط جغرافیایی و از نظر ژئوپلیتیکی در موقعیت خاص و حساسی قرار دارد؛ علاوه بر این دچار کمبود منابع طبیعی است. متوسلی در کتاب «توسعه اقتصادی ژاپن با تأکید بر آموزش نیروی انسانی» مینویسد، مجمعالجزایر ژاپن 3 درصد از سطح کره زمین را اشغال کرده که تنها 17 درصد آنها مناسب کشاورزی است. ژاپن دورههای سختی را طی کرده است؛ در آگوست 1945، پس از یک سری بمباران سراسری، بالاخره بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، ژاپن را به تسلیم واداشت. پس از این شکست، ژاپن با بیش از 13 میلیون نفر بیکار مواجه بود. کمبود مواد غذایی به شدت وجود داشت، تورم به حدی بود که حقوق افراد، برای مخارج روزمره هم کافی نبود و افراد برای سیر کردن شکم خود، اقدام به فروش داراییهای خود کرده بودند. آنچه ژاپن ویران شده سال 1945 را به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل کرد، فرآیندی است که از آن به «معجزه اقتصادی» نام میبرند. ژاپن دیروز، با اتکا به توانمندیهای نیروهای مردمی و استقلال و چشمپوشی از کالاهای خارجی، توانست به ژاپن قدرتمند امروز تبدیل شود. با رعایت زمان کنونی و پیش شرط اقتصاد اسلامیـ ایرانی میتوان از الگوی توسعه پیشرفت اقتصادی ژاپن نقشه راهی ترسیم کرد تا با استقلال، خودکفایی، دوری جستن از وابستگی و تسلط کشورهای دیگر، استفاده از ظرفیتهای داخلی و نیروهای توانمند و نخبه کشور به یکی از قطبهای اقتصادی مطرح دنیا تبدیل شد. ژاپنیها بعد از جنگ جهانی دوم به خوبی به مقاومت اقتصادی خود پی بردند و از آن استفاده کردند تا امروز به این جایگاه عظیم جهانی و انسانی دست پیدا کردند. آنچه کشور ژاپن را به پیشرفت اقتصادی سوق داده، همکاری همهجانبه مردم این کشور در این امر و عدالت اجتماعی است، در واقع با حفظ ارزشهای سنتی و ملی اجازه شکاف اجتماعی داده نشده است. این موضوع بحث گسترش عدالت اجتماعی را نشان میدهد که در فرهنگ اسلامی هم مورد توجه بسیار قرار دارد. مؤلفههای مختلف و مهمی در توسعه اقتصادی ژاپن نقش داشتهاند که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره میشود:
کالای داخلی و مصرف صحیح
جنگ جهانی دوم و فقر بسیار زیاد در این کشور، سبب فشار زیادی بر مردم آن شده بود، اما مردم و دولت ژاپن به سمت تقویت تولید ملی پیش رفتند و با تکیه بر تولیدات داخل کشور خود ولو بیکیفیت، توانستند تولیدکنندههای داخلی را به خوبی حمایت کنند تا جایی که در حال حاضر ژاپن به یکی از قدرتهای اقتصادی و تولیدی جهان تبدیل شده است. در واقع آنها با همکاری دولت، مردم و صنعت و با استفاده از فناوریهای پیشرفته که گرفته شده از علم و فناوری روز غرب بود، توانستند کشور قدرتمند جهان در تولیدات کالاهای مختلف شوند. ژاپنیها مردمانی قناعت پیشه نیز بوده و هستند و مصرفگرا نیستند که همه اینها کشورشان را به این جایگاه از جهان رساند.
پایبندی به ارزشها و سنتها
مردم ژاپن مردمی سنتی و پایبند به ارزشهای خود هستند، تا جایی که ورود فرهنگ غربی نتوانست در فرهنگ آنها رخنه کند. آنها از علم و فناوری روز غربیها استفاده کردند؛ اما اجازه ندادند که فرهنگ غرب جایگاهی در کشورشان باز کند و همین حفظ ارزشها و فرهنگ خود، ژاپن را به این برتری اقتصادی رساند. در واقع فرهنگ زیربنای توسعه اقتصادی به حساب میآید و هر جا که فرهنگ اصیل و بجا حفظ شود، در نتیجه آن پیشرفت اقتصادی سرعت میگیرد. متوسلی در کتاب «توسعه اقتصادی ژاپن» عقاید و ارزشهای مردم این کشور را در توسعه اقتصادی اثرگذار میداند. در واقع اخلاق و فرهنگ یکی از زیربناهای اقتصادی هستند که در نبود هر یک بسترهای لازم برای تحقق توسعه ایجاد نمیشود. «رابرت کل» در تحلیل تاریخی نهادی از توسعه اقتصادی ژاپن معتقد است، رشد سریع ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم بر اشتغال پایدار در این کشور استوار است که این امر بر اساس روابط اجتماعی سنتی محقق شده است.
توجه به آموزش و تربیت نسلها
احمد آقازاده در کتاب «اصول و قواعد حاکم بر فرایند شهروندی و بررسی سیر تحولات و ویژگیهای این گونه آموزشها در کشور ژاپن» مینویسد که مسئله آموزش و به ویژه نوآوری آموزشی از جمله مسائلی است که در مطالعات تاریخی توسعه ژاپن به شدت مورد توجه قرار گرفته است. حمایت نخبگان سامورایی از آیین کنفوسیوس باعث شد تا وفاداری، کار سخت، نیروهای کار عقلانی و پاسخگویی محور توسعه و صنعتی شدن در ژاپن باشند. مقیمی اردکانی در کتاب «سیاستهای توسعه منابع انسانی ژاپن» به این معتقد است که توجه به فناوری و سیستمهای ارتباطی و اطلاعاتی نیز از جمله موارد مهم دیگر است. قطعا ظرفیتهای درونی هر جامعه نوع مواجهه و الگوسازی آنها را در هضم یا مواجهه آن با سرمایهداری غرب مشخص میکند. آنها دانش و نوآوریهای جدید خود را با تقویت بخش آموزش و ایمان به ظرفیت ابداع مغزهای ژاپنی بازتولید و نهادینه کردند. نظام آموزش ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم چنان تغییرات کیفی و کمی داشت که در سال 1994 نامنویسی در دورههای دبیرستان و دانشگاه، ژاپن را از نظر آموزش در مقام اول بینالمللی قرار داد.
حمایت دولت از تولیدکنندهها
سیاستهای دولت مؤلفه مهم دیگری در توسعه اقتصادی کشور ژاپن است. دو سیاست «توسعه صادرات» و «جایگزینی واردات»، نقش مهمی در تقویت تولید داخلی داشت. دولت ژاپن حتی برای افزایش صادرات تولیدات کالاهای کشورش، بارها ارزش پول ملی خود را کاهش داد تا کالای ژاپنی برای خریداران خارجی ارزانتر تمام شود و با این گزینه صادرات را افزایش داد. همچنین عقیده داشتند که واردات برخی کالاها میتواند فناوری را به این کشور وارد کند، اما هیچ گاه اجازه واردات آزاد داده نشد تا تولید داخل لطمه نبیند. در دورانی که در حال سیر توسعه بودند هرگز اجازه واردات آزاد به صنایعی که امکان رقابت با آنها را در داخل نداشت، ندادند و با همین روش از صنایع خود دفاع کردند. نکتهای که در این خصوص وجود دارد، این است که الگوی صادرات ژاپن، بر کالاهای ساخته شده با ارزش افزوده بالاست، نه صادرات مواد خام.
کشورها به جای اینکه مقروض سرمایهگذاران خارجی و وابسته به کالاهای آنها شوند، هر چقدر از ظرفیتها و سرمایههای درونی استفاده کنند و به قدرت خود تکیه کنند، راه پیشرفت و توسعه را بهتر میتوانند پیگیری کنند و کشورهای سرمایهدار هیچ گاه با تحریم کالاهای خود نمیتوانند کشور واردکننده را مورد تهدیدهای خود قرار دهند.
باز کردن راههای واردات هر کالایی به داخل کشور خفه کردن صنایع داخلی و نابودی رشد اقتصادی و در نتیجه توسعه و پیشرفت است، بنابراین اگر بخواهیم از الگوی رشد و توسعه کشورهای ثروتمند و قدرتمند جهان از جمله ژاپن الگوبرداری صحیح انجام دهیم، باید نگاه به تولیدات داخل و استفاده از نیروهای مردمی را مدنظر قرار دهیم.