گسترش رسانهها و به ویژه شبکههای اجتماعی مجازی در کشور، در کنار برخی کارکردهای مثبت، کارکردهای منفی و مخرب هم دارند. یکی از مهمترین کارکردهای منفی این شبکهها، افزایش و تقویت انتقادها و درواقع، زیر سؤال بردن و مخالفت با همه چیزهایی است که به نحوی به نظام و کشور مربوط میشود.
برای نمونه، هماکنون که در ایامالله دهه مبارک فجر هستیم، با وجود آنکه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در طول 42 سال گذشته دستاوردهای و آثار قابلتوجه و قابلدفاعی را ایجاد کرده است، اما در روندی که از چند سال پیش شروع شده و هماکنون نیز ادامه دارد، در برخی از شبکههای مجازی به گونهای گفته و تبلیغ میشود که گویی اساساً انقلاب دستاوردی نداشته است.
این شبکههای معاند با همراهی پیاده نظام داخلی خود حتی در مواردی این گونه به مخاطب القا میکنند که انقلاب سبب بدبختی مردم ایران شده است! ضمن اینکه به این قبیل مسائل و موضوعات قبلاً پاسخ دادهایم و هیچکدام از آنها منطبق با واقعیتها نیست، اما یک سؤال اساسی در این میان مطرح میشود:
چرا در فضای مجازی با هر آنچه رنگ و بوی انقلاب اسلامی ایران ، نظام جمهوری اسلامی و حتی در مواردی کشور بزرگ ایران داشته باشد، مخالفت میشود و تلاش میشود تا از آنها اعتبارزدایی شود؟ ریشه و دلیل اصلی این امر را باید در فعالیتهای جریان تحریف جستوجو کرد؛ جریانی که رسالت اصلی خود را وارونه جلوه دادن واقعیتهای مرتبط با جمهوری اسلامی ایران تعریف کرده است و مرتبط با جریان تحریم عمل میکند.
بر این اساس، سؤال دیگری مطرح میشود و آن، اینکه این جریان تحریف متشکل از چه افراد و گروههایی است؟
ارکان و بازیگران تحریف
بررسیهای تحلیلی و میدانی به ویژه در حوزه اقتصاد، سیاست و رسانه نشان میدهد، مهمترین ارکان و بازیگران جریان تحریف واقعیات انقلاب اسلامی و ایران عبارتند از:
1- دشمنان خارجی
با توجه به اشتراک راهبردی تحریم و تحریف، طبیعی است که سردمدار اصلی جریان تحریف، همان جریانی باشد که عامل تحریم است. بر این اساس، از دشمنان خارجی، یعنی نظام سلطه به سرکردگی آمریکا و شبکه همکار غربی و منطقهای آن که تحت عنوان مثلث «غربیـ عبریـ عربی» از آنها یاد میشود، باید به عنوان رأس هرم تحریف واقعیتهای مرتبط با ایران نام برد.
مثلث غربیـ عبریـ عربی به موازات تحریم، برای باورپذیری، افزایش شدت و دامنه تأثیرگذاری تحریمها و همچنین، تحقق سهلتر و آسودهتر اهدافی که با اعمال جنایت تحریم به دنبال دستیابی به آن هستند، جریان تحریف واقعیتهای مرتبط با ایران را هم راهاندازی کردهاند. آنچه آنها در قالب تحریف درصدد آن هستند، همانا اعتبارزدایی از عوامل موجبه و ماندگاری انقلاب و نظام اسلامی است.
به عبارت دیگر، اینان در تحریف درصدد هستند تا از ایدئولوژی نظام، ساختارها، کارگزاران انقلابی و سیاستهای نظام، اعتبارزدایی کرده و تصویری تیره و تار از آینده کشور، با وجود حکمرانی نظام جمهوری اسلامی ایران ارائه دهند.
2- ضدانقلاب خارجنشین
شامل همه جریانها و عواملی میشود که خود را در مقابل انقلاب و نظام اسلامی تعریف کرده و درصدد ضربه زدن به آن هستند. از جمله اینها میتوان به سلطنتطلبان، منافقین، برخی بقایای خارجنشین گروههای چپ مارکسیستی و... اشاره کرد.
مسلم است که اینان علاوه بر داشتن سوابق جنایت و اقدامات ضدامنیتی، یعنی داشتن انگیزههای ذاتی لازم برای مقابله با نظام و مردم، تکمیلکننده بخشی از جورچین دشمنی نظام سلطه با انقلاب اسلامی در قالب جریان تحریف هستند. سرمایهگذاری وسیع منافقین در حوزه رسانهای و فضای مجازی و تلاش آنها برای سمپاشی روانی رسانهای در ایران از طریق انتشار اخبار دروغ، جعلی، ارائه تحلیلهای غلط و... به خوبی گویای توجه و تمرکز آنها در این حوزه و در واقع، بازیگری آنها به عنوان رکنی از جریان تحریف واقعیتهای مرتبط با ایران است.
3- اپوزیسیون داخلی
ضلع سوم جریان تحریف که قاعده هرم این جریان به شمار میآید، همانا یک جریان خزنده فکریـ فرهنگی در برخی رسانهها و مطبوعات کشور و همچنین در میان برخی دانشگاهیان و روشنفکران است که اصطلاحاً در راستای «بینالمللی یا جهانی کردن» ایران و در واقع، به منظور هماهنگسازی روندها و سیاستهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور با جریانهای بینالمللی تلاش میکنند و در این زمینه، حتی تطهیر رژیم شاه و تغییر باور به گذشته را به طور جدی مدنظر دارند.
در واقع، در حالی که لایه اول، یعنی نظام سلطه، سیاستگذار و بازیگرِ راهبردی برای تحریف واقعیتهای کشور است، دو لایه دیگر در حکم کارپرداز و «آلت فعل» آن عمل میکنند. نکته مهم این است که در لایه سوم اشخاصی دیده میشوند که نه مزدور رسمی دشمن هستند و نه در زمره اپوزیسیون برانداز نظام قرار دارند، اما همانگونه میاندیشند که دشمن میخواهد.
این افراد را نیز میتوان در سه دسته جای داد؛ دسته اول کسانی هستند که قدرت دشمن را بزرگنمایی میکنند و درواقع، مبلغ فکری و سیاسی ناتوانی داخلی در برابر غرب و به ویژه آمریکا هستند. در دسته دوم کسانی قرار دارند که با شناخت خود از غرب و آمریکا، باور به مقابله در برابر آنها را از دست داده یا نسبت به عواقب این راه بیمناک هستند.
این افراد خود را به ظاهر دلسوز ایران و ملت دانسته، اما در تشخیص راه به دلیل ترسی که در دل دارند یا به درستی با توانمندیهای داخلی آشنا نیستند، دچار اشتباه شده یا با معادله هزینه و فایده، قائل به هزینه بالای ایستادگی و مقاومت و در مقابل هزینه اندک عقبنشینی و تعامل هستند.
دسته سوم افرادی هستند که بعضاً سابقه انقلابی نیز داشته و به مرور زمان، با استحاله فکری تغییر رویه داده و به جای استکبارستیزی، آمریکاستایی را پیشه کردهاند.
اثرگذارترین بخش جریان تحریف
رکن سوم، اگرچه در قاعده هرم تحریف قرار دارد، اما مهمترین و اثرگذارترین بخش جریان تحریف به شمار میآید؛ زیرا اینان کارپردازی تحریف در لایههای مختلف جامعه را برعهده دارند و حتی در مواقع و مواردی به عنوان چهرههای موجه جامعه، تریبونهای رسمی را هم در اختیار دارند، اما آنچه آنها تئوریزه میکنند، چیزی نیست جز پیچیدن نسخهای که دشمن در قبال نظام هدفگذاری کرده است.
اجزای این ضلع در حوزه رسانهای به شدت فعال هستند و کارویژه اساسی آنها نیز چیزی جز بزک کردن مذاکره با آمریکا و ارائه توجیهات و پشتوانههای نظری لازم برای موجه جلوه دادن مذاکره با آمریکا در شرایط فشار حداکثری نیست.
شیوه دیگر آنها در همین راستا، جستوجوی راهحل مشکلات در دامن آمریکا و قلمداد کردن این کشور به مثابه راهحل مشکلات است. در همین راستا، آنها ابتدا با بزک کردن برجام، آب خوردن مردم ایران را هم به وجود آن منوط کردند، اما با انعقاد برجام، عملاً آن اتفاق و بهشت برینی که آنها ترسیم کرده بودند، محقق نشد.
در ادامه، با خروج آمریکا از برجام، آنها راهحل را در راهاندازی اینستکس از سوی اروپاییها و سپس سازوکار موسوم به SPV و... دانستند که البته از هیچ یک از اینها آبی برای مردم ایران گرم نشد.
این جریان هماکنون نیز در حال بزک کردن مذاکره تحت فشار حداکثری با ایالات متحده آمریکاست و آن را راهحل مشکلات اقتصادی موجود میداند؛ تحریفی که پیامدی جز امیدواری دشمنان به اثربخشی تحریمها و تشدید تحریمهای ضدایرانی ندارد.