بصیرت: پژوهشها نشانگر این است که 11 عامل از جمله افزایش مصرف، کاهش سرمایه گذاری عمومی، بلایای طبیعی، رشد جمعیت، رشد اقتصادی و افزایش قیمت نفت در بروز بحران برنج در جهان دخیل بوده اند.
سال 2008 را اگرچه نمی توان به طور 100 درصد سال افزایش فقر و گرسنگی در جهان دانست؛ اما حداقل می توان سال گرانی و کمبود مواد غذایی در دنیا عنوان کرد.
بسیاری از کارشناسان جهانی دلیل ثروتمند شدن بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت به ویژه در حوزه خاورمیانه و آفریقا را افزایش قیمت نفت می دانند. حال آنکه تعداد کشورهای صادرکننده نفت محدود بوده و کشورهایی که از گرانی و کمبود موادغذایی دچار آسیب می شوند، بسیار بیشتر از این تعداد هستند.
بنابر اعلام فائو، قیمت جهانی مواد غذایی فقط طی ماه مارس بیش از 57 درصد افزایش یافته است و سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد(فائو) همچنین در گزارشی از افزایش 56 درصدی قیمت غلات در کشورهای فقیر خبر می دهد و در عین حال عنوان می کند که طی سالهای 2006 و 2007 نیز این قیمتها رشدی معادل 37 درصد داشته اند.
این سازمان به دلیل افزایش قیمت غلات را شرایط آب و هوایی و تقاضای بالای خرید بالاخص در کشورهایی چین و هند اعلام می کند. این سازمان جهانی در عین حال تصریح می کند که سرمایه گذاری تاجران محتکر در بازار پیش فروش نیز بی تاثیر نیست.
بحران جهانی
طی دو سال گذشته قیمت مواد غذایی در جهان حداقل به دو برابر افزایش یافته است. عوامل عرضه و تقاضا، بکاررفتن زمینهای کشاورزی مورد استفاده در تولید غلات برای تولید ذرت جهت تهیه سوختهای BIOFUELS ، بالارفتن قیمت نفت که در نتیجه آن بهای تولید مواد غذایی افزایش پیدا می کند.
خشکسالی در استرالیا و قزاقستان برای تولید گند، همگی از مسائل و عوامل تاثیرگذار بر بحران مواد غذایی به شمار می روند، تا چند ماه گذشته قیمت ذرت، برنج، سویا و گندم به ترتیب 30 درصد، 74 درصد، 87درصد و 130 درصد افزایش پیدا کرده است.
هشدار سازمان ملل
دبیرکل سازمان ملل اعلام کرده که روند صعودی قیمت مواد غذایی، تلاش برای محو فقر در جهان را به خطر انداخته و در صورت ادامه آن، رشد اقتصادی و امنیت جهانی آسیب خواهد دید. بان کی مون همچنین هشدار داد در صورت عدم مقابله با بحران گران شدن مواد غذایی این مشکل به مشکلی بعدی تبدیل می شود که تهدیدی برای رشد اقتصادی، پیشرفت اجتماعی و امنیت سیاسی در سراسر جهان خواهد بود.
رئیس فائو گفته در حال حاضر این خطر جدی وجود دارد که مردم کشورهای در حال توسعه نه تنها به خاطر افزایش قیمتها، بلکه به دلیل ارسال کمکهای غذایی کمتر برای این کشورها با عدم دسترسی به مواد خوراکی روبرو شوند.
رئیس صندوق بین المللی پول نیز تاکید کرد اگر روند صعودی قیمت جهانی مواد غذایی ادامه یابد، صدها هزارنفر در سراسر جهان با کمبود مواد غذایی مواجه می شوند.
بحران در بازار برنج
فقیرترین افراد در جهان که روزانه کمتر از یک دلار درآمد دارند، 1/1 میلیارد نفر هستند. حدود 700 میلیون نفر این جمعیت در کشورهای تولیدکننده برنج در آسیا زندگی می کنند.
برنج غذایی اصلی و غالب در آسیا است وبیش از 40 درصد کالری مصرفی بیشتر آسیایی ها را تشکیل می دهد. مردم فقیر بیش از 30 از 40 درصد درآمد خود را به تنهایی صرف برنج می نمایند.
اطمینان از عرضه کافی برنج و قابل تهیه بودن آن موجب کاهش فقر می شود با این وجود، افزایش شدید در قیمتهای برنج موجب نگرانی زیاد می شود.
کشورهای عمده صادرکننده نظیر ویتنام و هند اعلام کرده اند که محدودیتهای مختلفی بر صادرات برنج به منظور حمایت از مصرف کنندگان داخلی اعمال می نمایند. این محدودیتها به افزایش بیشتر قیمت برنج کمک نموده، به طوریکه عرضه جهانی برنج کاهش یافته است.
این درحالی است که صادرکنندگان موجود برنج را نگه می دارند و واردکنندگان برای خرید برنج به به بازار هجوم می آورند تا بتوانند نیازهای مصرفی برنج را تامین نمایند. از سوی دیگر موجودی خود را افزایش دهند. احتکار به وسیله تجار برای اهداف سفته بازی نیز هیزم آتش گرانی برنج را در برخی کشورها افزایش داده است.
کمبود برنج در بازار و افزایش قیمت آن اکنون به نقطه بحرانی رسیده است، شورش و آشوب برای مواد غذایی در چند کشور روی داده و سربازان از کامیونهای مواد غذایی به منظور جلوگیری از غارت آنها محافظت می نمایند.
دلایل اساسی بحران برنج
افزایش مصرف بیش از تولید یکی از عوامل اساسی بحران برنج است. البته چندین عامل بلندمدت و کوتاه مدت به بحران برنج دامن زده است. افزایش مداوم قیمتها طی 7 سال اخیر نشان می دهد که مصرف بیش از تولید بوده است. این عدم تعادل در تقاضا و تولید قسمتی به وسیله کاهش در ذخیره برنج مستتر شده است.
در حقیقت ذخایر برنج به سرعت در حال کاهش است و از سال 1988 به کمترین سطح خود رسیده است. کاهش ذخایر، افزایش قیمت برنج را اندکی معتدل نموده است، در غیر این صورت قیمتها از آنچه که هست افزایش بیشتری را تجربه می کرد. ذخیره پایین فعلی برنج احتمال چنین تاثیر آرامی را در آینده خنثی می کند و ریسک افزایش شدید در قیمت برنج را موجب خواهد شد.
عامل دوم رشد سالانه آرام عملکرد است به این معنا که یکی از دلایل عدم تعادل درعرضه و تقاضا، رشد اندک در عملکرد محصول است که در طی 10 تا 15 سال اخیر در بیشتر کشورها به طور اساسی کاهش یافته است. در جنوب آسیا متوسط رشد عملکرد از 14/2 درصد در هر سال در دوره90-1370، به 4/1 درصد در هر سال در دوره 2005- 1990 کاهش یافته است.
در برخی سالها، این رقم به زیر یک درصد نیز رسیده است. رشد عملکرد در کشورهای جنوب شرق آسیا به طور مشابه کاهش یافته است و در کشورهای عمده تولید کننده آسیا، رشد عملکرد طی 5 تا 6 سال گذشته تقریبا صفر بوده و به طور کلی عملکرد کمتر از یک درصد در هر سال طی سالهای اخیر رو به فزونی بوده است.
عامل سوم افزایش اندک در سطح زیرکشت است به نحوی که امکان افزایش سطح زیرکشت برنج تقریبا در تمام کشورهای آسیایی میسر نیست. با افزایش اندک در سطح زیرکشت و افزایش آرام درعملکرد، رشد تولید در برنج کمتر از تقاضا بوده و این درحالی است که رشد جمعیت در کشورها ادامه داشته است.
عامل چهارم، کاهش سرمایه گذاری عمومی در بخش تحقیق و توسعه کشاورزی است. یکی از عوامل مهم کاهش در رشد عملکرد، کاهش سرمایه گذاری عمومی در بخش تحقیق و توسعه کشاورزی است. بعلاوه حمایت کنندگان بین المللی حمایت کافی را از تحقیق وتوسعه به عمل نیاورده اند که این موضوع به طور مستقیم در افزایش بهره وری محصول موثر است.
بیشتر دولتها قادر نیستند که این کاهش را به وسیله منابع خود جبران کنند. چنین سرمایه گذاری در آسیا براساس نرخ واقعی در طول زمان کاهش یافته است. هزینه های عمومی انجام شده در بخش تحقیقات در آسیا به طور متوسط 9/3 درصد در سال در دهه 1990 افزایش داشته است. در حالیکه این رقم در دوره قبل ¾ درصد بوده است. در سال 2000 کل سهم هزینه های عمومی تحقیقات از تولید ناخالص داخلی کمتر از 53/0 درصد در کل کشورهای در حال توسعه بوده است.
عامل پنجم، افزایش مصرف آفریقا است. برنج در کشورهای آفریقایی یک غذای معمول و رایج است به طوریکه کل واردات این قاره یک سوم کل تجارت جهانی این محصول را تشکیل می دهد. این امر طی زمان افزایش یافته به طوریکه رشد تولید برنج بسیار کمتر از رشد کل تقاضا است. انتظار این است که رشد تقاضای کشورهای آفریقایی ادامه داشته باشد.
عامل ششم و هفته به ترتیب رشد جمعیت و رشد اقتصادی است که برای عامل ششم پیش بینی می شود در سال 2015، آسیا به تولدی 38 میلیون تن برنج بیش از سال 2005 نیاز خواهد داشت. به طور کلی تقاضا در هرسال حدود 5 میلیون تن افزایش خواهد یافت و این موضوع بدان معنا است که در ده سال آتی جهان به تولید 50 تن برنج بیش از تولید فعلی نیاز خواهد داشت.
در مورد رشد اقتصادی نیز می توان گفت که در کشورهایی نظیر چین و هند، تقاضا برای غلات هم برای مصرف انسانی و هم برای خوراک دام افزایش می یابد که این امر منجر به افزایش قیمت غلات در کل جهان خواهد شد.
همچنین آبیاری، قیمت نفت و شرایط آب وهوایی نیز بر این عوامل افزوده می شود. قیمت نفت درسال گذشته به شدت افزایش یافته که این مورد علاوه بر کمک به فشار تورم عمومی، هزینه های حمل و نقل برای کشورهای وارد کننده برنج را نیز افزایش داده است.
از سوی دیگر، بلایایی نظیر خشکسالی در کشورهای هند وچین در سال 2002، توفان در فیلیپین در سال 2006 و سیل در بنگلادش در سال 2007 به کاهش تولید در سالهای اخیر کمک کرده است. همچنین از از شیوع آفات و بیماری ها نیز به عنوان عامل یازدهم افزایش قیمت برنج یاد می شود.
راه مقابله با کمبود و افزایش قیمت برنج
بهترین استراتژی برای پایین نگه داشتن قیمت برنج اطمینان به افزایش تولید سریعتر از تقاضا است. تولید برنج می تواند با گسترش سطح زیرکشت و یا عملکرد در هکتار افزایش یابد؛ البته ترکیبی از این دو نیز می تواند موثر باشد. فرصت برای افزایش بیشتر سطح زیرکشت در آسیا اکنون تقریبا غیرممکن است.
افزایش سطح زیرکشت برنج در آسیا به بیش از 136 میلیون هکتار فعلی غیرممکن است. اگرچه تاکنون افزایشی در برخی از محصولات امکان پذیر است اما سطح زیرکشت برنج در اثر صنعتی شدن، شهرنشینی و تبدیل به سایر محصولات دیگر کاهش یافته است. بر این اساس منبع اصلی افزایش تولید، افزایش عملکرد در واحد سطح است. متوسط عملکرد جهانی برنج باید سالانه به حدود 50 کیلوگرم در هکتار افزایش یابد.
رشد بهره وری از طریق توسعه و انتشار تکنولوژی های بهتر تنها راه بلندمدت کاهش قیمتها و جلوگیری از افزایش بیشتر قیمت برنج است.
بر این اساس پیشنهاد می شود در کوتاه مدت فعالیتهای فوری دولتهای ملی و آژانسهای بین المللی باید بر روی دو عامل بهره برداری سریع از تکنولوژی های موجود برای افزایش عملکرد و اصلاح سیاستهای موجود برای بهبود وضعیت غذایی خانورهای فقیر کار کرد.
از جمله سایر سیاستهای بلندمدت و میان مدت نیز می توان به ایجاد انقلاب اقتصاد کشاورزی در تولید برنج آسیا به منظور کاهش شکاف عملکرد درواحد سطح بالقوه و بالفعل، تسریع در تحویل تکنولوژی های پس از برداشت به منظور کاهش ضایعات، تسریع در تهیه و انطباق واریته های جدید با عملکرد بالا، افزایش سرمایه گذاری عمومی در زیرساختهای کشاورزی، اصلاح سیاستها به منظور بهبود کارایی سیستمهای بازاریابی برای نهاده ها و محصول و نیز تقویت شبکه امنیت غذایی برای خانوارهای فقیر اشاره کرد.