یکی از موضوعات اساسی در مباحث مربوط به علوم سیاسی نسبت بین انتخابات و توسعه در یک نظام سیاسی است. حال این پرسش مطرح میشود که چه رابطهای بین این دو پدیده وجود دارد؟ به نظر میرسد بین این دو رابطهای متقابل وجود دارد. در این باره قدری با تفصیل بیشتر نکاتی بیان میشود.
انتخابات پدیدهای است که بر رویکردها و علایق توسعهگرایانه هر نظام سیاسی تأثیرگذار است. اولاً مشارکت سیاسی و انتخابات در شکل کلی آن به معنای تعیین سرنوشت یک نظام سیاسی و جامعه در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی است. بنابراین نفس حضور مردم در صحنه انتخابات به معنای آن است که سرنوشت مسئله توسعه و پیشرفت نیز معین خواهد شد. البته این را هم باید در نظر داشت که صرف مشارکت مردم در انتخابات که نشانهای واضح از اتحاد و انسجام ملی است، زمینههای اجتماعی را برای امر توسعه و پیشرفت مهیا میکند.
حضور گسترده و قابل قبول مردم در انتخابات و حمایت درخور از یک جریان سیاسی و فرد منتخب، موقعیت ملی و بینالمللی مناسبی را برای پیشرفت جامعه و دولت فراهم میکند. اگر این کنش سیاسی و هوشمندانه مردم در انتخابات، به مشارکت مردم در فرآیند توسعه و پیشرفت منتهی شود و دولت مستقر بسترهای مشارکت اقتصادی مردم را مهیا کند، نقش مشارکت و انتخابات بر توسعه به شکل واضح و مؤثر تجلی مییابد؛ چرا که هیچگونه توسعهای بدون مشارکت مردم صورت نمیگیرد.
در این باره نقش رسانهها و مراجع فکری تعیینکننده است، به گونهای که بتوانند رفتار سیاسی مردم را به شکل هوشمندانه تنظیم کرده و این درک عمومی را در ساخت ذهنی مردم ایجاد کنند که حضور امیدوارانه و باانگیزهشان در انتخابات و امکانی که برای یک تفکر و دولت به وجود میآورند، نقش کلیدی و سرنوشتسازی در خصوص توسعه و پیشرفت آنها به همراه دارد.
آنچه در این زمینه اهمیت دارد، آن است که مردم باید این حقیقت را در ذهن داشته باشند که بین کنش و رفتار انتخاباتی آنها با مسئله توسعه و پیشرفت رابطه مستقیم و قطعی وجود دارد. در نظامهای سیاسی مبتنی بر مردمسالاری این حق به مردم داده شده تا بر مبنای رفاه و پیشرفت مورد مطالبه آنها، به تفکرات و افرادی که میتوانند تأمینکننده خواستههای آنها باشند، اعتماد کرده و آنها را برگزینند. آنچه حائز اهمیت است، درک این نکته از سوی مردم است که بدانند هر چند آنها در تعرفه و برگ اخذ رأی انتخاباتی مانند ریاستجمهوری، نام یک فرد را مینویسند، اما در حقیقت با تجمیع این آرا در نهایت آنها کمیت و کیفیت توسعه و نظام سیاسی و جامعه خودشان را معین میکنند.
بنابراین، مردم پیش از انتخاب یک فرد، ضرورت دارد برنامههای کارشناسی شده و تیم سیاسی همراه کاندیداهای را رصد کرده و انتخاب و گزینش خود را بر این اساس استوار کنند. این شناخت لازم، اما به اقدامات و فعالیتهای جریانها و احزاب سیاسی برمیگردد. اما درباره جمهوری اسلامی ایران متأسفانه این ضعف و نقص به طوری جدی احساس میشود؛ چرا که کارکرد احزاب سیاسی در این زمینه آن است که با معرفی ایدهها و برنامههای خود معطوف به مسائل مشکلات کنونی و پیشرفت و توسعه جامعه را اعلام کنند؛ ضرورتی که در ایران جای خالی آن به شدت احساس میشود.
درباره رابطه انتخابات و توسعه نکته پایانی آن است که مردم باید آثار رأی دادن و کنش انتخاباتی خود را مشاهده کنند. درست است که نقش مردم با انتخاب یک تفکر و بازیگر سیاسی مقدمات توسعه و پیشرفت را معین میکند، اما از آن سو نمایندگان و منتخبان مردم در بخش اجرایی و تقنینی نیز باید برنامههای خود برای حل چالشهای موجود و در پیش گرفتن توسعه را عملیاتی کنند. معنای این سخن آن است که این باور باید در مردم تعمیق شود که آثار و پیامدهای مشارکت سیاسی آنها در تحولات و رویدادهای سیاسی و خاصه انتخابات در زندگی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی آنها به طور مستقیم اثر میگذارد. در نهایت درک این واقعیت هم حضور مردم در انتخابات و هم کیفیت انتخاب آنها را آگاهانهتر میکند.