صفحه نخست >>  عمومی >> خبر 2تایی
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۸  ، 
کد خبر : ۳۳۰۴۵۸

پشت پرده انفجار خونین در غرب کابل

این حادثه در نزدیکی مدرسه دخترانه سیدالشهداء در غرب کابل در منطقه «دشت برچی» روی داد و بیشتر قربانیان دانش آموزان دختر بودند.

بعد از ظهر شنبه 18 اردیبهشت 1400، حدود ساعت ۱۷ به وقت محلی، کابل پایتخت افغانستان شاهد وقوع سه انفجار مهیب بود که بر اساس آخرین گزارش ها، شمار شهدا به 68 نفر و تعداد مجروحان به 165 تن رسیده است.

این حادثه در نزدیکی مدرسه دخترانه سیدالشهداء در غرب کابل در منطقه «دشت برچی» روی داد و بیشتر قربانیان دانش آموزان دختر بودند.

به گفته شاهدان عینی انفجار نخست با استفاده از یک خودروی کرولای بمب گذاری شده انجام شده است و همزمان، ۲ مین نیز هنگام خروج دانش آموزان از کلاس‌های درس منفجر شده است.

منطقه غرب کابل  با بیش از یک میلیون جمعیت عمدتا شامل شیعیان هزاره است و طی سال های اخیر یکی از ناامن ترین مناطق کابل بوده و بارها در معرض حملات تروریستی قرار گرفته است.

این حادثه مهیب شوک عظیمی به مردم این کشور وارد کرد و در رسانه‌ های خبری بازتاب گسترده ای یافت.

تا کنون هیچ گروهی مسئولیت این ترور فاجعه بار را برعهده نگرفته است، اما دولت کابل این حادثه را به طالبان نسبت داده است.

«اشرف غنی» رئیس جمهور افغانستان در بیانیه‌ای اعلام کرد: طالبان با تشدید جنگ نامشروع و خشونت شأن یک بار دیگر نشان داد که نه تنها به حل بحران کنونی به گونه صلح آمیز و اساسی تمایل ندارد، بلکه با پیچیده ساختن وضعیت، فرصت فراهم شده صلح را هدر می ‌دهد.

وزارت کشور افغانستان هم اعلام کرد مشابه این حملات نشان می دهد که گروه طالبان مسئولیتی را به عهده نمی گیرد، اما به صورت مستقیم در آن دست دارد.

طالبان اما این اتهام را رد کرده و «ذبیح ‌الله مجاهد» سخنگوی این گروه در واکنش به انفجارهای کابل، این حادثه را محکوم کرد. وی در ادامه، ضمن تأکید بر عدم دخالت در این انفجار، اعلام کرد گروهک تروریستی «داعش» مسئول این حوادث بوده است.

هر چند اطلاعات دقیقی مربوط به عوامل انفجار کابل و دست داشتن طالبان در این جنایت وجود ندارد، اما برخی ناظران معتقدند در شرایطی که طالبان مشغول مذاکره با دولت است و راه قدرت را در برابر خود هموار می بیند، نیازمند کسب محبوبیت و مشروعیت عمومی است، لذا دلیلی ندارد دست به این گونه حملات ناجوانمردانه و شنیع بزند.

شاید به همین دلیل است که رهبران طالبان طی سال ‌های اخیر سعی کرده اند مواضعی منطقی و روشن برای همدلی و نزدیکی به شیعیان اتخاذ کنند.

نکته دیگر در این باره به جمهوری اسلامی ایران بازمی گردد. طالبان به ‌خوبی می داند که شیعیان افغانستان خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شوند و از آن جایی که طالبان به رابطه با ایران چه در شرایط کنونی و چه در آینده نیاز جدی دارد، بعید است همسایه به این مهمی را در نظر نگیرد و از خطوط قرمز آن عبور کند.

در مقابل، عده ای بر این باورند که طالبان و یا حداقل جریان افراطی آن، همچنان دارای ماهیت تروریستی بوده و در مسیر چانه زنی و اعمال فشار بر دولت و کسب امتیاز سیاسی، از ارتکاب چنین جنایاتی ابا ندارد و برای این که رد پایی از خود بجا نگذارد اعلام مسئولیت نکرده و غالبا داعش را عامل حملات معرفی می کند.

صرف نظر از اتهام دولت کابل و انکار طالبان، به نظر می ‌رسد که همزمان با خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان، دست ‌هایی پنهان قصد دارند چنین القا کنند که تأمین امنیت در این کشور که طی ۲۰ سال گذشته همزمان صحنه تجاوز نظامی خارجی و درگیری ‌های داخلی بوده، امری بسیار بعید است.

در ان راستا، برخی گمانه ها حاکی از وجود لایه هایی در دولت افغانستان و به ویژه نیروهای امنیتی این کشور است که دارای نگاه فرقه ای و افراطی علیه شیعیان بوده و بعید نیست در حملاتی مانند انفجار غرب کابل دست داشته باشند.

علاوه بر گرایش ضدشیعی، این طیف پنهان در ساختار قدرت در افغانستان، قائل به تداوم حضور آمریکا در این کشور هستند و به همین دلیل پس از جدی شدن مذاکرات آمریکا و طالبان و تعهد آمریکا به خروج از افغانستان در طول بیش از یک سال گذشته به ‌ناگاه حملات گروه موسوم به «داعش خراسان» افزایش یافت، گروهی که از نگاه برخی ناظران حضور جدی و قدرتمندی در عرصه افغانستان ندارد.

در شرایط کنونی نیز با آغاز خروج کامل نظامیان آمریکایی از افغانستان حضور موهوم این گروه یا گروه‌ های مشابه و فعالیت‌ های آن ‌ها شدت بیشتری یافته است تا ضمن القای هراس و ناامنی، خروج آمریکا از افغانستان را یک اشتباه راهبردی جلوه دهند.

هر چند نمی توان منکر جریان تکفیری داعش در افغانستان شد، زیرا در گذشته این گروهک حملاتی از این دست را برعهده گرفته است. اما این احتمال را نمی توان از نظر دور داشت که عوامل پشت پرده یا با داعش مرتبط هستند و یا با نام داعش در صدد تحقق اهداف شوم خود هستند.

در انفجار غرب کابل سه عامل مهم قابل توجه است که شیعه کشی به شیوه داعش را تداعی می کند. نخست آن که انفجار در منطقه شیعه نشین پایتخت اتفاق افتاد؛ دوم آن که دانش آموزان مدرسه دخترانه «سیدالشهدا» را هدف قرار داد و سوم آن که این جنایت در ماه مبارک رمضان و در روزهای منتهی به عید سعید فطر رخ داد.

اما از طرفی، این سه عامل به طور همزمان، نشانه ‌ای از تلاش عاملان انفجار برای دامن زدن به اختلافات مذهبی است، عاملانی که در پس پرده و مرتبط با سرویس های امنیتی بیگانه خط فتنه و تخریب را در افغانستان دنبال می کنند.

در مجموع باید گفت افغانستان به عنوان یک کشور جنگزده و بحرانی، روزهای سختی را سپری می کند. مشکلات این کشور از یک سو ناشی از دخالت و حضور بیگانگان خصوصا آمریکایی هاست که به رغم عقب نشینی نظامی، نفوذ خود را در ساختارهای مختلف این کشور همچنان حفظ خواهند کرد.

از سوی دیگر تضادهای شدید داخلی در سطح قومی، فرقه ای و سیاسی به معضلات این کشور دامن زده و موجب شکاف های عمیق نه فقط میان دولت و طالبان، بلکه در درون لایه های قدرت شده است.

با این وضعیت، دستیابی به ثبات و امنیت در افغانستان بسیار دشوار است و تکرار حوادث تلخ و خونین از نوع انفجار غرب کابل بعید نخواهد بود. مگر آن که قطب های متضاد در این کشور به مرحله ای از بلوغ سیاسی برسند که ضمن وفاق و همزیستی مسالمت آمیز، راه دخالت و نفوذ بیگانگان را سد کنند.

 

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات