خداوند زندگی انسان را بر مدار «ارزش» قرار داده است. انسان را با ارزش دانسته است و از او خواسته ارزش خود را قدر بداند و برای حفظ و ارتقای آن تلاش کند. معمولاً وقتی میخواهیم ارزشمندی را تعریف کنیم، به سمت قیمتگذاری میرویم؛ در حالی که قیمتگذاری مربوط به غیر انسانهاست. هنگامی که میخواهیم در مورد انسان سخن بگوییم، باید از «ارزش» و «کرامت» سخن به میان بیاوریم. خداوند برای انسان مسیری را مشخص فرموده که اگر در آن قدم بگذاریم، به سمت ارزشمندی میرویم و اگر برعکس حرکت کنیم، خود را بیارزش کردهایم. تعریف ارزشمندی در دین با تعریف ارزشمندی در علوم اجتماعی تفاوتهایی دارد، ولی هدفشان یکی است. اسلام عمل به فرامین را عامل ارزشمندی میداند و علوم اجتماعی از رفتارهای فردی و اجتماعی میخواهد به ارزشمندی برسد. اولی به غایت انسان توجه دارد و دنیا و آخرت را توأمان در نظر دارد و دومی فقط محدود به زندگی دنیایی و روابط اجتماعی میشود. اولی به اعمال عبادی توجه دارد و آنها را عامل ارزشمندی میداند و دومی به رفتارهایی که در زندگی در برابر افراد دیگر و جامعه داریم، اشاره دارد. در هر دو دیدگاه عزت و ارزش و کرامت انسان در برابر خدا یا خانواده و مردم را مدنظر قرار دارد و میخواهد انسان را در زندگی به مراتب بالا برساند.
با ارزش بودن برای انسانها از اهمیت بالایی برخوردار است و همه برای رسیدن به آن تلاش زیادی دارند. هرچند رفتارها و ابزارهایی که ملاک ارزشمندی انسانهاست، متفاوت و متعدد است. هرکسی یک رفتار، گفتار و دستاورد را ملاک ارزشمندی میداند و گاهی بهدلیل خطا در تعریف ابزار ارزشمندی، انسان خود را بیارزش میکند. دین اسلام تمام دستورات خود را حول این محور تبیین کرده که انسان را به حد تعالی برساند و او را از هر آلودگی پاک گرداند. علوم فلسفی و اجتماعی نیز تلاش کردند رفتارهایی را که در نگاه همه انسانها عامل ارزش است، معرفی کنند. تنها عاملی که انسان را در راه رسیدن به ارزشمندی با مشکل مواجه میکند، این تفاوت تعریف و نگاه است.
اینکه عوامل ارزشی و غیرارزشی شدن را بشناسیم، کار آسانی به نظر نمیرسد؛ بههمین دلیل ما به دستورات دین و ملاکهای آن مراجعه میکنیم. قرآن اول جایگاه انسان را نزد خود تعریف کرده و سپس رفتارهایی را که به ارتقای ارزش کمک میکند، مستقیم و غیرمستقیم بیان فرموده است. برخی از آیات، مانند «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»(تین/4)؛ «انی جاعل فی الارض خلیفة»(بقره/30)؛ «و لقد کرّمنا بنی آدم»(اسراء/70) و «ثم أنشأناه خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین»(مؤمنون/14) به جایگاه انسان اشاره دارد. حال ملاک محاسبه چگونه است و خداوند ارزشها را چگونه در نظر میگیرد؟ با تقوا؛ «ان اکرمکم عنداللّه اتقاکم»(حجرات/13) این کرامت به چه واسطه بوده است؟ یعنی انسان چه چیزی بیشتر از موجودات دیگر دارد که ارزشمندتر شده و خلیفه روی زمین؟ اهل بیت(ع)، «عقل» عامل ارزشمندی انسان دانستهاند.
امام صادق(ع) میفرمایند: «دعامة الانسان العقل»؛ اساس ارزش و شخصیت انسان عقل اوست. به چه دلیل، زیرا «العقل دلیل المؤمن»؛ عقل راهنما و دلیل مؤمن است؛ یعنی آنچه میتواند انسان را با دلیل به خدا برساند و او را ارزشمند کند، عقل است. آیا عقل میتواند به خطا رود و راه را گم کند؟ آری میتواند. چگونه بفهمیم عقل ما به خطا نرفته است؟ از مسیری که در آن هستیم میتوانیم بفهمیم.
از حضرت صادق(ع) سؤال شد: عقل چيست؟ فرمودند: «العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان»؛(كافي، ج۱، ص۱۱) همچنین امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «ألعقل يهدي و ينجي و الجهل يغوي و يردي»؛(غررالحكم، ص۱۲۴) البته باید موضوع عقل و فن را از یکدیگر جدا کرد. پیشرفتهای انسان برگرفته از فنون است نه عقول؛ تفاوت این دو در این است که فن با حواس ششگانه بهدست میآید و مترقی میشود؛ ولی آنچه باعث ارتقای معنویت انسانها و رسیدن به سعادت میشود، عقل است. فن تکنولوژی را راهبرد میکند و عقل احساسات انسانی را مانند رحم، محبت، عشق، صبر، کمک به همنوع و... همچنین آثار بندگی و اطاعت و رسیدن به ماهیت زندگی انسانی. پیامبر خدا(ص) در بیان جایگاه و ارزش عقل فرمودند: «جانمایه آدمی خرد اوست و کسی که خرد ندارد دین ندارد.»؛(روضةالواعظین، ص9) آنچه انسان را با ارزش و مکرم و متقی میکند، عقل است. عقل میتواند انسان را به خود بشناساند و او را به سمت خدا و عمل صالح ببرد. در دعای زمان غیبت امام زمان(عج) میخوانیم: «اللهم عرفنی نفسک، فانک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف نبیک. اللهم عرفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجتک. اللهم عرّفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی» خودشناسی به پیامبرشناسی و امام زمان شناسی و دینمداری میرسد.
بنابراین عقل میتواند به انسان ارزش بدهد و او را راهنمایی کند. در روایتی از امام صادق(ع) فرمودند: «اگر میخواهید ببینید یک فرد چه میزان ارزش دارد، عقل، دین، حسن ادب، حسن اخلاق و میزان حیا او را باید مدنظر قرار داد.»