صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۰ - ۰۶:۰۱  ، 
کد خبر : ۳۳۵۱۸۷

افزایش تنش‌ها در شرق اروپا به یک جنگ جهانی جدید می‌انجامد یا آمریکا و روسیه را به انعقاد یک پیمان تضمین امنیت دوجانبه وا می‌دارد؟

 بحران اوکراین به نقطه عطف حیاتی رسیده است؛ نقطه‌ای که می‌تواند با رفتار عاقلانه آمریکایی‌ها، به فروکش کردن تنش‌های روزافزون در استپ‌های اسلاونشین پیرامون «دون آرام» درست بیخ گوش روسیه منجر شود یا برعکس، جنون جنگ‌طلبانه یانکی‌ها به عواقبی غیرقابل پیش‌بینی از شرق تا عمق اروپا بینجامد. 

اوکراین میدان جنگ سرد جدید
در شرایطی که آمریکا و شرکای اروپایی‌اش در ناتو، به شکل زنجیروار دست به اقدامات و تهدیداتی در جهت آنچه «بازداشتن روسیه از حمله به اوکراین» خوانده می‌شود، ‌زده‌اند، این بازی که در اصل چیزی جز هیاهوی واشنگتن برای جنگ‌افروزی در شرق اروپا نیست، هر روز پارادایم‌های جدیدی پیدا می‌کند که می‌تواند معادلات امنیتی کل اوراسیا را دستخوش تغییرات جدی کند. 
از زاویه نگاه غرب، روسیه به بهانه حمایت از جدایی‌طلبان در استان روس‌نشین دونباس- و ۲ استان روس‌نشین دیگر- قصد دارد  نه تنها شرقی‌ترین مناطق اوکراین را همانند کاری که 7 سال پیش با شبه‌جزیره کریمه کرد، به خاک خود منضم کند بلکه چه‌بسا می‌خواهد کل این کشور را که نامش در زبان‌های اسلاوی قدیم معادل «سرزمین سر راهی» است ببلعد. به همین دلیل ناتو تحت رهبری آمریکا، بدون اینکه اشاره‌ای به برنامه جامعش برای توسعه به شرق و اصرارش در این زمینه حتی پیش از آغاز بحران اوکراین داشته باشد، از این فرصت بهانه‌ای برای حضور نیروهایش در اوکراین می‌تراشد. در مقابل روسیه صریحا تاکید دارد توسعه ناتو به شرق، خط قرمز پررنگش است و هر چند اوکراین شرقی‌ترین قلمرویی نیست که ناتو بدان رسوخ کرده و قبلا نیروهایش تا عراق و افغانستان هم رفته و ردپای دخالت‌های‌شان در قفقاز هم دیده شده، با این همه اوکراین و البته گرجستان دیگر هدف شرقی ناتو، به عنوان ۲ جمهوری پیشین شوروی و ۲ قلمرو نفوذ سنتی روس‌ها، معنای به خصوصی برای تزار کرملین دارند. 
آنچه جهان را نگران کرده این است که شرق اروپا سابقه جنگی بسیار بدی در تاریخ معاصر بشری دارد. نه تنها جرقه 2 جنگ جهانی خانمان‌سوز قرن گذشته میلادی در این منطقه خورد، بلکه تقابل بلوک‌های شرق و غرب در این قسمت، باعث گسترده شدن سایه جنگ سرد در نیمه دوم قرن بیستم شد. همچنین بشر نمی‌تواند از کابوس نسل‌کشی در بالکان در اواخر قرن گذشته رهایی یابد. کابوس قرن بیست‌و‌یکمی اروپا اما بسیار وحشتناک‌‌تر از آن چیزی است که در بوسنی به وقوع پیوست. روسیه، یکی از ۲ قدرت اصلی هسته‌ای جهان با موشک‌های قاره‌پیمایش که حتی در ساحل جنوبی دریای بالتیک در یک قدمی آلمان نیز مستقر شده‌اند، نه فقط تهدیدی برای شرق اروپا، بلکه یک خصم بی‌نهایت بزرگ برای این قاره کوچک محسوب می‌شود. حال اگر تصور کنیم روسیه در زمین اروپا که خود شامل ۲ قدرت هسته‌ای عضو ناتو یعنی انگلیس و فرانسه می‌شود، با آمریکا، بزرگ‌ترین تهدید هسته‌ای جهان سرشاخ شود که زرادخانه‌هایش را در سراسر این قاره توسعه داده، یک فاجعه بشری به نام زمستان هسته‌ای به وسعت تمام کره زمین جلوی چشم‌مان شکل می‌گیرد. 
به همین دلیل حتی در مسکو و واشنگتن نیز کسی فرضیه یک جنگ واقعی در اوکراین را جدی نمی‌گیرد. آنطور که «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه ماه گذشته متذکر شده بود، آمریکایی‌ها فقط یک جنگ کوچک- و احتمالا نیابتی- در استپ‌های اوکراین می‌خواهند تا بین محور رو به توسعه اوراسیایی تازه شکل گرفته در شرق و کل بدنه اروپا فاصله بیندازند. مساله اینجاست که با دخالت‌های جنون‌آسای بازهای شکاری واشنگتن مشخص نیست دامنه چنین جنگی تا کجا کشیده می‌شود. به همین دلیل، روسیه با مستقر کردن بیش از 100 هزار نیرو پشت مرزهای اوکراین این پیام را برای آنهایی که در واشنگتن و بروکسل بر طبل جنگ می‌کوبند ارسال کرده که حتی همین جنگ کوچک را هم تحمل نخواهد کرد. می‌توان تصور کرد برتری ژئوپلیتیک و نظامی روسیه بر اوکراین که با در نظر گرفتن کریمه آن را از ۲ طرف محاصره کرده و همچنین جمعیت 45 درصدی روس‌تباران در این کشور، دست روس‌ها را در جنگ احتمالی بسیار بالاتر قرار می‌دهد اما نباید فراموش کرد مسکو بیخ گوش خود دنبال دردسر نمی‌گردد و چشم‌انداز توسعه اتحاد اوراسیایی‌اش با چین، هند، ایران و سایرین به عمق اروپا را نیز از نظر دور نمی‌دارد. 
به همین دلیل روسیه نیز در تقابل با ناتو از این فرصت برای مستحکم کردن اتحادش با شرکای شرقی بویژه چین بهره می‌برد. به عبارت دیگر اوکراین تبدیل به یک اروپای کوچک نمادین شده که معادلات جنگ سرد قرن بیستم حول آن شکل گرفته است.
 
* پیمان امنیتی جدید آمریکا و روسیه
بحران اوکراین می‌تواند کارکرد یک چاقوی دولبه را برای ۲ طرف شرقی و غربی داشته باشد. روسیه و متحد راهبردی‌اش چین، در صورت کوتاه آمدن در اوکراین، خطر توسعه همه‌جانبه ناتو به شرق را به جان خریده‌اند و در مقابل، خطای راهبردی آمریکا و متحدان غربی‌اش در ساحل دون، باعث خواهد شد مرزهای بلوک شرق در اروپا و چه ‌بسا مدیترانه و خاورمیانه دوباره احیا شود. 
در جدیدترین گفت‌و‌گوی رو در رو میان ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و همتای آمریکایی‌اش جو بایدن که 10 روز پیش به صورت ویدئوکنفرانس انجام شد، در ظاهر چنین به رسانه‌ها القا شد که ۲ طرف بر سر تحولات شرق اروپا به بن‌بست رسیده‌اند. آن مذاکره که دومین صحبت رو در روی پوتین و بایدن طی کمتر از یک سال پس از دیدار تابستانی در ژنو - موسوم به توافق یالتای 2- محسوب می‌شد اما صرفا به هشدارهای متقابل ۲ طرف ختم نشد. 
مسکو و واشنگتن این دیدار مجازی رهبران‌شان را مبنای توافق بر سر پیش‌نویس یک معاهده تضمین امنیتی تاریخی قرار دادند؛ معاهده‌ای که در فضای خصمانه جدیدی که محصول وحشت آمریکایی‌ها از سقوط هژمونیک‌شان در جهان است، می‌تواند به بسیاری از نگرانی‌ها درباره برپایی جنگ سوم جهانی پایان دهد. در مقدمه پیش‌نویس معاهده 8‌ بندی میان ایالات متحده و فدراسیون روسیه به زبان‌های انگلیسی و روسی آمده که با توجه به سابقه اعلامیه 1970 سازمان ملل متحد در رابطه با اصول روابط دوستانه و حسن همکاری دولت‌ها، مفاد کنفرانس همکاری و امنیت اروپای 1975، اعلامیه 1982 مانیل برای گفت‌وگوهای صلح‌طلبانه، موازین امنیت اروپایی تدوین شده در سال 1999 و سابقه همکاری‌های امنیتی میان سازمان معاهده آتلانتیک شمالی(ناتو) و کشور روسیه، مسکو و واشنگتن تضامینی امنیتی به هم می‌دهند. این معاهده که در فضای پس از خروج آمریکا و روسیه از «پیمان آسمان‌های باز» برای کنترل متقابل طرفین بر تسلیحات بسته می‌شود، در کنار توافق مجدد مسکو و واشنگتن برای تمدید پیمان «استارت نو» برای کاهش تسلیحات هسته‌ای دوجانبه، می‌تواند به ثبات اوراسیا و اروپا و در کل جهان کمک شایانی کند. 
مسأله اما اینجاست که برخلاف رهبری واحد و باثبات در کرملین، کاخ سفید از آینده خود مطمئن نیست. مشابه همان مشکلی که در رابطه با احیای توافق هسته‌ای ایران با ۱+۴ وجود دارد، در این مورد هم دولت دموکرات‌ها که ادامه تسلطش در کاخ سفید و کنگره بشدت توسط جمهوری‌خواهان ترامپی تهدید می‌شود، نمی‌تواند تضمینی طولانی‌مدت در رابطه با رویکردهای سیاست خارجی‌اش بدهد.  با توجه به این موضوع به نظر می‌رسد روسیه به اتکای متحدان شرقی‌اش رویکرد قاطعانه‌تری در قبال بحران اوکراین داشته  و به قول معروف تمام دندان‌های غرب را شمرده است.
***
پیامدهای نگران‌کننده تنش در اوکراین     
بحران اوکراین بهانه‌های زیادی به دست آمریکا و متحدان اروپایی‌اش برای فشار آوردن به روسیه و دخالت پیرامون مرزهای این کشور در شرق اروپا داده است. از جمله هفته گذشته، «آنالنا برباک» وزیر جدید خارجه آلمان نخستین اقدام دیپلماتیک دوران پسامرکل را علیه روسیه اتخاذ کرد. او با اتکا به گزارش سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده مبنی بر تجمع نیروهای روسیه پشت مرز اوکراین، به قانون الزامات تامین انرژی اتحادیه اروپایی متوسل شد تا بهره‌برداری از خط انتقال گاز طبیعی روسیه به آلمان از طریق دریای بالتیک موسوم به «نورد استریم 2» را موقتا به حالت تعلیق درآورد.  از طرف دیگر پنتاگون بر اعطای کمک‌های نظامی سنگین به اوکراین در مواجهه احتمالی با آنچه خطر هجوم روسیه خوانده می‌شود، تاکید کرد. در حالی که آمریکایی‌ها به تنش‌ها برای فراهم آوردن فرصت حضور نظامی بیخ گوش مسکو دامن می‌زنند، تنش‌های هوایی و دریایی میان روس‌ها و آمریکایی‌ها از شمال تا جنوب اروپا، از دریای بالتیک تا دریای سیاه گسترش پیدا کرده است. رئیس جمهور اوکراین از این هم فراتر رفته و با تغییر قانون اساسی خواهان حضور نظامی خارجی‌ها بویژه ناتو در خاک کشورش شده است. اوکراین با شدت و حدت به دنبال عضویت در ناتو است اما لندن و واشنگتن به ‌رغم قول‌هایی که در این زمینه به کی‌یف داده‌اند، از ورود به خان آخر تقابل و عبور از خط قرمز مسکو واهمه دارند.  در مقابل روسیه، تبلیغات روس‌هراسانه غرب را گام اول یک نسل‌کشی علیه حدود 18 میلیون روس‌تبار ساکن اوکراین توصیف می‌کند. در جدیدترین افشاگری، وزیر دفاع روسیه «سرگئی شایگو» از عملیات احتمالی یک گروه شبه‌نظامی وابسته به یک شرکت نظامی آمریکایی در همکاری با نیروهای ویژه اوکراین، برای انجام یک حمله شیمیایی به شرق این کشور پرده برداشته است. 

علی آران

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات