در شرایط کنونی، ایران به داشتن مواد مورد نیاز برای تولید سلاح هسته ای نزدیک تر می شود. ایران در صورت تمایل می تواند در طی چند هفته، به مواد لازم برای تولید سلاح اتمی دست یابد. توافق هسته ای ۲۰۱۵ ( برجام) به این دلیل مورد مذاکره قرار گرفت که گریز هسته ای ( مدت زمان لازم برای تولید سلاح اتمی) ایران به یک سال برسد. اما در شرایط کنونی پس از توسعه فعالیت های هسته ای ایران، بازآفرینی بازه زمانی یک ساله برجام غیرممکن است و در توافق جدید، دوره گریز هسته ای احتمالا کوتاه تر خواهد بود.
برجام بر اساس واقعیت غیرقابل انکار شکل گرفت. ایران حداقل از سال 2003 میدانست که چگونه سلاح هستهای بسازد، فناوری که بیش از 70 سال قدمت دارد. این موضوع از طریق گزارش های متعدد آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان داده شده است. ایران همچنین بیش از 15 سال است که می داند چگونه اورانیوم را از طریق سانتریفیوژ غنی سازی کند. برجام حاوی یک واقعیت کلیدی است: تنها محدودیتی که احتمالاً میتواند مسیر ایران را برای دستیابی به سلاح هستهای مسدود کند، جلوگیری از دسترسی دولت ایران به مواد هستهای با درجه تسلیحات، یعنی اورانیوم بسیار غنیشده می باشد. مطابق برجام، حتی با وجود ۳۰۰ کیلوگرم مواد با غنای پایین، ایران اورانیوم کافی برای ساخت یک بمب اتم را در اختیار نداشت. بنابراین بازه زمانی یک ساله گریز هسته ای مطابق برجام یک تصمیم سیاسی بود تا فنی. در واقع این مدت زمان به خاطر این بود که اعضای برجام فرصت لازم را داشته باشند که در صورت حرکت ایران به ساخت سلاح اتمی، واکنش بین المللی از خود نشان دهند.
آنچه که از طریق مفاد برجام به دست آمد، واقعا قابل توجه است. ایران به صورت داوطلبانه، موافقت کرد تا بیش از ۳۰۰ کیلوگرم، اورانیوم غنی سازی نکند که سقف مجاز آن ها بیش از ۳.۶۷ نباشد. ایران همچنین موافقت کرد که با سخت ترین مفاد راستی آزمایی موافقت کند. در ازای آن، ایران می توانست به پول هایی که نزدیک ۴۰ سال در بانک های خارجی بلوکه شده اند، دسترسی پیدا کند و توانایی تجارت قانونی در بازار بین المللی را داشته باشد.
همه ی این مفاد ارزشمند، با اقدام یکجانبه دونالد ترامپ در خروج از برجام، تضعیف شده است. امروز به جای ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده، ایران بیش از ۲۰۰۰ کیلوگرم از آن را در اختیار دارد که ۶ برابر میزان مجاز در برجام است. این میزان برای تولید چندین سلاح اتمی کافی است. به جای این که سقف غنی سازی ۳.۶۷ درصد باشد، برخی از این مواد تا ۶۰ درصد اورانیوم غنی شده است. در واقع این یعنی دو سوم راه رسیدن به خلوص درجه تسلیحات را پیموده است.
علاوه بر این، ایران بسیار فراتر از استفاده از نسل اول سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم خود پیشرفت کرده است و اکنون در حال به دست آوردن تجربیات ارزشمند با استفاده از مدل های IR-2، IR-4 و IR-6 است.ایران همچنین بر فرآیند پیچیده پیوند این واحدها تسلط دارد تا بتواند اورانیوم با غنای پایین را در آبشارها تغذیه کند، به این معنی که در آینده میتواند با سرعت بیشتری از سطوح غنیسازی پایین به سطوح بالا حرکت کند.
تصمیم دولت ترامپ برای خروج آمریکا از برجام و آزادی عمل بیشتری ایران برای پیشبرد برنامه هسته ای، یک شکست کامل در مسائل سیاسی، فنی و امنیتی است. اکنون ایالات متحده به دلیل خروج یکجانبه از برجام به عنوان بازیگر غیرقابل اعتماد در جبهه هسته ای تلقی می شود.
ناتوانی در ایجاد مجدد یک بازه زمانی یک ساله برای گریز هسته ای بهایی است که جهان باید برای تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر خروج از توافق پرداخت کند. بنابراین، هر توافق جدیدی احتمالاً دارای یک دوره گزیز است که بسیار کمتر از یک سال است. همانطور که در بالا گفته شد، خبر خوب این است که جدول زمانی یک ساله یک تصمیم سیاسی بود، نه فنی. جدول زمانی گریز هسته ای یک نظام هشدار است که به کشورها امکان می دهد تا در صورت لزوم،اقداماتی را برای بازدارندگی یا لغو هرگونه تصمیم ایران برای استفاده از بمب انجام دهند. اینها می تواند یک گام اقتصادی، سیاسی یا حتی نظامی باشد و می تواند یک عامل بازدارنده قوی برای مقابله با هر گونه منافع ایران برای رفتن به سمت بمب باشد.
ایالات متحده در چند سال گذشته چه آموخته است؟
اول، تصمیم دولت گذشته برای خروج از برحام با نتیجه عکس همراه بود و امنیت جهانی و منطقه ای را تضعیف کرد.
دوم، هیچ توافقی بهتر از توافق هسته ای ۲۰۱۵ وجود ندارد که از طریق تشدید فشار یا اقدام یکجانبه حاصل شود. در دوران ریاست جمهوری ترامپ، این مفروضه مورد آزمایش قرار گرفت که آمریکا می تواند به توافق بهتری با ایران دست یابد، ولی این یک خیال پردازی خطرناک می باشد.
سوم، کسانی که مخالف برجام بودند یا ادعا می کردند که می توانند به توافق بهتری با ایران دست یابند و دولت ترامپ را به خروج از برجام سوق دادند، به ایجاد تهدید هسته ای تقویت شده که اکنون ایران ایجاد کرده، کمک کردند. بسیاری از این منتقدان، همان افرادی هستند که در اوایل دهه ۱۹۹۰ با توافق مذاکره شده با کره شمالی مخالفت کردند. اما اکنون کره شمالی کاملا مسلح به سلاح اتمی است. هیچ کس خواهان این نیست که این قصیه در مورد ایران تکرار شود.
چهارم، در گذشته توافقات دیپلماتیک مورد مذاکره از گسترش و تکثیر سلاح های هسته ای جلوگیری کرده است. در مجموع اقدامات یکجانبه و مداخله نظامی نسبت به گزینه دیپلماسی و مذاکره، از اثربخشی کمتری برخوردار است. مذاکرات و توافقات، با حمایت یکپارچه جهانی، اغلب جواب می دهد. ممکن است هیچ راهی برای بازآفرینی کامل مزایای برجام وجود نداشته باشد مگر اینکه ایران محدودیتهای عمیقتری را در مورد اندازه ذخایر اورانیوم خود بپذیرد، چیزی که احتمالاً به مشوقهای بیشتری از سوی ایالات متحده و سایرین نیاز دارد.
در حال حاضر، چنین محدودیتهایی غیرواقعی به نظر میرسند، اما در صورت مذاکره ممکن است در توافق بعدی امکانپذیر باشند. ایالات متحده، اروپا و متحدان آمریکا در خاورمیانه تا سال های آینده هزینه شکست ترامپ/پمپئو/بولتون را خواهند پرداخت. اما اگر ایالات متحده آماده مذاکره از موضع واقعگرایی باشد، هنوز برای جلوگیری از یک ایران کاملاً هستهای دیر نیست.
توافقات مذاکره شده در دنیای واقعی به ندرت وجود دارد. اما با هر معیاری، یک نتیجه مذاکره که ایران را از ساخت تسلیحات هسته ای باز دارد بهتر از وضعیت موجود خواهد بود. متأسفانه، هیچ نتیجه ای در مذاکره یا تحمیل وجود ندارد که بتواند ایران را از یک کشور هسته ای نهفته بازدارد. حتی تهاجم و اشغال نظامی نیز در این مرحله نتوانست به آن دست یابد. زمان انتخاب های سخت فرا رسیده است و گزینه های آمریکا به دلیل تلاش برای دستیابی به یک توافق نامه بهتر از طریق فشار حداکثری، محدود تر شده است.
منبع: راهبرد