شب 28 ماه رمضان و در حالی که همه بر سر سفرههای افطار نشسته بودند، خبری همه به ویژه اهالی هنر و رسانه را در بهت فرو برد؛ عروج مردی از تبار شهید آوینی که حالا به رفقای شهیدش پیوسته بود. حاج نادر طالبزاده که عمری در راستای اهداف همین شهیدان در کوی و برزن رسانه و مستند و هنر قدم زده بود، به دیار باقی شتافت و همه دوستدارانش و حقیقتجویان را داغدار کرد. قطعاً افراد بسیاری در همه این سالها در کنار او بوده و از حضورش بهره بردند. بنابراین، حرفهای گفتنی درباره این یار دیرین شهید آوینی کم نیست و کم نخواهد بود؛ اما ما نیز تلاش کردیم تا به سهم خود بخش بسیار کوچکی از زندگی این استاد گرانقدر و مرد میدان مبارزه با تهاجم فرهنگی را بررسی کنیم. در همین راستا، به سراغ دوست ایشان رفتیم که سالهای بسیاری هم شاگردی او را کرده و هم با او در پروژههای گوناگون همکاری داشته و از نزدیک با زندگی شخصی آقای طالبزاده نیز آشنا بوده است. سعید کاظمی که مدیرتولید و برنامهریز «بشارت منجی»، سریال 23 قسمتی ساخته حاج نادر را بر عهده داشته و در همین فیلم نیز نقش ایفا کرده و امروز نیز یکی از مستندسازان کشور است که خودش را مدیون حاج نادر و مرام و مسلک او میداند. سعید کاظمی در این گفتوگو به برخی روحیات حاج نادر طالبزاده اشاره کرده که در ادامه میخوانیم.
* شما یکی از دوستان صمیمی ایشان هستید و بیشتر میتوانید به جز بُعد همکاری درباره دیگر ابعاد شخصیتی ایشان نیز کمی برایمان صحبت کنید.
حاج نادر شخصیت چند بعدی دارد. شاید خیلیها یک مجریگری ایشان را میشناسند یا به عنوان یک مستندساز و شخصیتی رسانهای؛ اما این تنها یک بُعد از شخصیت ایشان است. در 20 و چند سالی که کنار ایشان بودم، ابعاد شخصیتی حاج نادر را می شناسم. ایشان از یک سو فردی بسیار جدی و قاطع بودند که هر کسی نگاه میکرد متوجه میشد این آدم فرد جدی و با ابهتی است، اما در عین حال که با ابهت بودند، بسیار هم مهربان و رئوف بودند. بارها در پروژههایی که با ایشان همکار بودم و در عین حال با افتخار میگویم که شاگردی ایشان را هم میکردم، میدیدم آدمهای متفاوت برای حل مشکل یا کمکی به ایشان رجوع میکنند و ایشان تا جایی که میتوانست مشکلات آنها را حل میکرد. این نشان میداد این آدم نگاهی فراتر از نگاه یک آدم معمولی دارد که بخواهد در کمک کردن افراد را انتخاب کند. برای نمونه، بگوید به فلانی کمک میکنم؛ چون آدم خوبی است یا فلانی را فلان کس معرفی و سفارش کرده است. نه اصلاً این طور نبود و اگر کاری از دستش بر میآمد، حتماً انجام میداد. دومین بعد شخصیتی ایشان این بود که پای نیروهای خود میایستاد؛ یعنی پای آدمی که به او اعتقاد داشت، سفت و سخت میایستاد و همیشه پای عقیده خود بود؛ یعنی آدمها را چپ و راستی نمیکرد. همه را به یک چشم نگاه میکرد. بسیار به همه با دید مثبت نگاه میکرد. خیلی آدمها در این سالها به حاج نادر بیمهری کردند؛ ولی با آن آدمها هم با مهربانی و عطوفت رفتار میکرد. هیچ وقت ندیدم از دست کسی ناراحت و دلگیر شود و به کسی توهین و تندی کند.
اما بُعد متمایز دیگر شخصیتی ایشان بعد اخلاقی و عرفانی حاج نادر است. این وجه شخصیتی او از ایمان راسخش به خداوند و ائمه(ع) و شهدا نشئت میگرفت. گاهی آن قدر نمازهای قضا میخواند که میگفتیم حاجی مگر شما قدیسه هستی که این قدر نماز میخوانی. اهل نمازشب بود و سعی میکرد در کارهایش اخلاص داشته باشد و شک نکنید که همین اخلاص باعث شد تا خودش و کارهایش و یادش ماندگار شود.
مورد دیگری که همیشه برای من جذاب و دوستداشتنی بود، این بود که خیلی با مدرک و سند صحبت میکرد. حرفی را بیدلیل بیان نمیکرد. همواره همین گونه بود.
حاج نادر همیشه به روز بود. دائماً جستوجو میکرد. اهل مطالعه بود. گاهی پیش میآمد که ساعاتی را در منزل ایشان بودیم، یک گوشه خلوت میکرد و کلی مطلب از اینترنت جستوجو میکرد و مقالات را میخواند و خبرهای درجه یک از شبکههای گوناگون دنیا را رصد میکرد و از بین آنها یادداشتبرداری میکرد. اطلاعاتی که میخواست به مردم و مخاطب بدهد، سعی میکرد به روز باشد. بسیاری از آدمها را در این سالها دیدیم که خیلی طوطیوار حرفهای خود را بیان میکنند و میروند؛ ولی اطلاعات آنها آنقدر اطلاعات غنی نیست. حسن دیگری که آقای طالبزاده به نظرم داشت، این بود که حرفهای او برای طیف مختلفی از جامعه بود؛ یعنی فقط بحث نخبگان نبود که بخواهد برای آنها حرف بزند، یعنی برای فرد بیسواد و عامی در فلان شهرستان که پای صحبتهایی او مینشست، مطالبی ارائه میکرد که از آن حرفها کلی مطلب میگرفت.
* در حوزه مستندسازی چه دغدغههایی را پیگیری میکردند؟
پیش از هر چیز تربیت نیرو و کادرسازی را دنبال میکردند. نادر طالبزاده، به نظر من، بزرگترین خدمتی که به مستندسازی کشور و بحث رسانه کشور کرد، این بود که کادرسازی کرد. اولین آدم پیشرویی بود که در این حوزه فارغ از مسائل دانشگاهی کار میکرد. خیلی از فیلمسازان دانشگاه رفتند و درس خواندند و این خیلی هم عالی است؛ ولی ایشان اعتقاد راسخی داشت که بهتر از آن چیزی که چندین سال نیاز است به دانشگاه رفت و آن جا یاد گرفت، میتوان در کف میدان آموخت، در عمل و کارگاهها، یعنی خیلی اعتقاد به کار کارگاهی داشتند. بنابراین کلاسهایشان هم بیش از تئوری کارگاهی بود.
آدمهایی که حاج نادر تربیت کردند، مستندسازهای بینظیری شدند. حتی برخی شاید آنچنان اسمشان در بوق و کرنا نباشد؛ اما کارهایی خالصانه و ارزشی ساختهاند. ایشان طیفهای گوناگون از بچهها را آموزش میداد و همین آموزشها سبب شد جریانهای رسانهای قوی در کشور راه بیفتد. از بچههای سفیر تا ثریا، تا بچههایی که در عمار برای اولین بار به عرصه رسانه پا گذاشتند. بسیاری از کسانی که شاید در هیچ یک از این گروهها نباشند و شخصی و با دغدغه مشغول فعالیت هستند. البته تربیت دانشجوهای ایشان منحصر به داخل کشور نبود؛ بلکه در بحثهای بینالمللی و جبهه مقاومت هم به بچههای افغانستان، بچههای لبنان و... آموزشهای متعددی در فیلمسازی داد و همه اینها در کشورهای خود جزء بهترین فیلمسازان هستند که بهترین آثار را در حوزههای ارزشی به ویژه حوزه مقاومت از خود به جا گذاشتند. تأسیس شبکه «المنار» و «پرس تیوی» از ایدهها و دغدغههای اصلی حاج نادر درباره جهان اسلام بود که البته در حد ایده باقی نمیگذاشت و برای تحقق آن تلاش بسیاری کرد.
* پس معتقد هستید در مستندسازی یک انقلاب ایجاد کرد؟
در واقع همینطور بود. نگاه انقلابی، نگاه فرامتنی به مستندسازی داشت. حرف اصلی او این بود که در مقابل هجمه رسانهای غرب که تمام شبکههای تلویزیونی و تمام رسانههای دنیا در اختیار آنهاست، باید رسانهای قوی را بسازیم که از دل آن بچههایی تربیت شوند تا بتوانند در مقابل هجمه مقاومت کنند. نگاه جنسیتی هم به این موضوع نداشتند و اعتقاد داشتند که در بین خانمها نیز باید نسل دختران انقلابی را تربیت کنیم تا بتوانند در عرصههای گوناگون فیلمساز باشند.
خیلی دوست داشت بچههای انقلابی و بچههای با استعداد را از میان این جامعه انتخاب کند. به نظرم، ایشان در کار هنر خیلی ید طولایی داشت و بسیار ظریف بود. بسیار به موسیقی، قاببندی و زیباییشناسی و فرم و دیگر ابعاد تکنیکی و هنری کار اهمیت میداد. در کارهای سینمایی خیلی از کارگردانان مختلف را در کشور میشناسیم که کارهای زیاد و خوبی کردند؛ ولی آقای طالبزاده در کار سینمایی به نظرم بینظیری بود. در سریال مسیح تحقیقات عظیم، قوی و کار تقریباً بینالمللی داشت.
پایه تمام کارهای او پژوهش بود. برای سریال حضرت مسیح چند سال تحقیقات کرد و اینطور نبود که یک شب بنشیند و فیلمنامه بنویسد. خیلی روی متن تأکید داشت، روی پلان به پلان سکانسها برای خود پژوهش میکرد و تأثیرگذار بود. حاج نادر تلاشش این بود که کارهایش بعد بینالمللی داشته باشد.
این را به جرئت میگویم، حاج نادر آدمی بود که 20ـ10 سال از زمان خود جلوتر بود. نگاه او خیلی فراتر از نگاههایی بود که حتی در عرصه هنر شاهد هستیم. بسیاری از مدیران و کسانی که در کنار ایشان بودند، متوجه حرفهای او نمیشدند و ده سال بعد به عمق حرفهای او پی میبردند.
کمتر فیلمسازی را میتوانید پیدا کنید که این میزان دغدغهمند باشد. یک روز دست روی معماری میگذاشت، یک روز روی بهره بانکی و ربا دست میگذاشت، یک روز دست روی مباحث علمی میگذاشت.
هر جایی که ایشان ورود پیدا میکرد، حوزههایی بود که برای او اهمیت داشت و در واقع میتوان گفت، موتور محرک در حوزههای مهم بود؛ ولی خیلیها متوجه نمیشدند. بعدها به این میرسیدند؛ یعنی چند سال بعد میفهمیدند چقدر این بحث نیاز بوده است. همانطور که الان شاهد هستیم که در شبکه بانکی بحث ربا چقدر دغدغه ایجاد کرده است و این موضوعی بود که سالها پیش قبل از اینکه کسی مطرح کند، حاج نادر چند برنامه درباره آن ساخت و اصرار میکرد فیلمسازان در این حوزه فیلم بسازند. جوانان زیادی را تربیت کرد و آنها کارهای خوبی در حوزههای مختلف کردند. این نشان میدهد یک آدم چقدر به روز است و راهبرد دارد و چقدر انسان آیندهنگری است. ما سالها باید بگذرانیم تا بفهمیم نادر طالبزاده چه کسی بود و مثل او کم پیدا میشود. شاید هر صد سال یک نفر مانند او پیدا شود.
* این را به دلیل نوع دغدغههای او میگویید یا به علت سواد و معلومات و تخصصش؟
به دلیل تمامی ابعاد او. آدمی که ابعاد گوناگونی دارد و این ابعاد به قدری کامل است که حد و حساب ندارد. در عین اینکه میتوانست در سطوح بالای مدیریتی کشور حضور یابد؛ ولی هیچگاه دنبال این مباحث نمیرفت. چون دغدغه او اصلاً مدیریت نبود. دغدغه او این بود که بتواند یک کار تأثیرگذار انجام دهد؛ یعنی خود را پایبند به دفتر و دستک نمیکرد. آدم جهادی بود که در میدان بود و نه درگیر پست و مقام و آن چیزی که برایش بسیار اهمیت داشت، ترویج و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی در بُعد بینالمللی بود.
* این بیمهریهایی که اشاره کردید، بیشتر از طرف همین کسانی بود که پشت میز مینشستند؟
دقیقاً همین است. جالب این است که بسیاری از این افراد پشت میزنشین کسانی بودند که روزی یا شاگرد آقای طالبزاده بودند یا به نوعی خود حاج نادر باعث پیشرفتشان شده بود؛ اما متأسفانه همین خوی پشت میزنشینی باعث میشد تا حتی به همین آدم نیز بیمهری کنند.
همیشه حرف او این بود که ما را درگیر کارهای بروکراسی نکنید و اجازه دهید ما کار خود را بکنیم؛ یعنی در واقع میگفت شما خط تدارکات هستید و ما خط حمله هستیم، شما باید ما را ساپورت کنید تا بتوانیم حمله کنیم.
* به نظر شما چطور میشود که نادر طالبزاده زندگی در غرب را رها میکند و بر میگردد و به دل خطر میزند؟
الآن خیلیها میخواهند از ایران بروند و سبک زندگی آن جا را دوست دارند؛ اما حاج نادر به جای اینکه آن طرف برود، از آنجا برگشت. در بحبوحه انقلاب برگشت و زمان جنگ در جبهه حضور داشت. نسبت به رزمندهها عرق زیادی داشت که در فیلمها و سبک زندگی ایشان این مورد کاملاً مشخص است.
همه چیز را داشت و گذاشت و به ایران برگشت. همراه انقلاب شد و وارد جنگ شد و تا روز آخر جنگ همراه بود، جانباز جنگ شد و کارهای اثرگذاری از جنگ ساخت و حتی به صورت یک نیروی عادی رفت و حتی راننده بولدوزر شد. هیچ وقت جنگ را فراموش نکرد و هیچگاه خصلت بسیجی بودن و سادگی جنگ را از یاد نبرد. در عین اینکه آدم مبادی آداب بود؛ ولی همیشه فروتنی بچههای جنگ را از خود دور نکرد. حاج نادر زندگی خیلیها را عوض کرد. نگاهها را عوض میکرد.
از هنرمندانی که اثراتی خلق میکردند که شاید عدهای ناراحت میشدند یا گلایه میکردند، ایشان با آغوش باز میگفت به سمت انقلاب برگردند و برای انقلاب کار کنند. در واقع تلاش میکرد تا بیشتر جذب کند تا دفع. در طیفهای هنرمندان میتوانید سؤال کنید که اکثریت چه سلبریتیها و چه آدمهایی که فیلمها و کارهای آنها ربطی به انقلاب اسلامی ندارد، وقتی با نادر طالبزاده برخورد میکردند، احترام خاصی برای او قائل بودند؛ چون این آدم محترم بود، آدمی بود که خدا او را عزیز کرده بود، عزتی که خدا به آقای طالبزاده داده بود، من کمتر در آدمیدیدم. بارها در جاهای مختلف دیدم که خیلی مواقع مورد بیمهری قرار میگرفت و دقیقاً از همان زمان چنان درها برای این آدم باز میشد که این آدم را از مرتبهای که بود بالاتر میبرد و عزتی به خدا میداد که همه تعجب میکردند. برای پایین آوردن او تلاش کردند؛ اما باز او بالاتر و بالاتر میرفت و این عزت را از خدا داشت. مانند آنچه الآن و پس از مرگش شاهدیم که تکرار شده با حرفهایی که نمیتواند هیچ چیز در مورد آقای طالبزاده را زیر سؤال ببرند، تلاش میکنند حاج نادر را خراب کنند، اما قطعاً مانند همیشه عزت او ابدی است. در دل خود چیزهایی دارم که اصلاً بغض اجازه صحبت نمیدهد. نادر طالبزاده آدم خاصی بود و یک الگوی تمامعیار در حوزه رسانه، جبهه فرهنگی و انقلاب اسلامی بود که کمتر کسی میتواند از این آدم به بدی یاد کند. بنابراین به جرئت معتقدم ایشان سردار جبهه فرهنگی بود.
در بحثهای سیاستگذاری کلان محور فرهنگی همواره صاحبنظر بود. در همین راستا نیز کارهای عملی میکرد. مانند افق نو و هالیوودیسم. عمار را نیز در همین راستا راهاندازی و پایهگذاری کرد به عنوان مجموعهای که نخبههای جوان انقلاب وارد این مجموعه شوند و آموزش ببینند و فیلمهایی را بسازند که متحول کند. در هر صورت ایشان نسلی را تربیت کرده که خود آنها الآن حرفی برای گفتن دارند.
در نهایت میتوانم بگویم که حاج نادر طالبزاده آدمی نبود که کپی باشد. او اصل است. بدل ندارد. حاج نادر از روی چیزی نسخهبرداری نشده است. راه خود را رفته است. مسیر انقلاب اسلامی را انتخاب کرده و همان مسیر را رفته است. در این مسیر هم به جز دشمن که تکلیفش مشخص است، از دوست هم بیمهریهای زیادی دیده است ولی هیچ وقت از راه خود برنگشت یعنی اگر هر یک از ما بیمهریها و اذیتهایی که نادرطالبزاده در تمام این سالها شد را یک صدم میدیدیم، از انقلاب برمیگشتیم و کاری به انقلاب نداشتیم؛ ولی او همه اینها را به دل و جان خرید و هیچگاه گلایه نکرد. همیشه مسیر جلوی خود را نگاه کرد و به دستاندازهای سر راه خود توجه نمیکرد.
البته حرفهای گفتنی در مورد حاج نادر بسیار است، حرفهای مهمی که قطعاً باید زمان داد تا بعدها به طور مفصل بیان شود.