از آخرین سفر بشار اسد به تهران که سردار شهید قاسم سلیمانی محور هماهنگکننده آن بود و وزیر خارجه وقت، برای مشکلتراشی سیاسی دست به استعفا زد[...]
از آخرین سفر بشار اسد به تهران که سردار شهید قاسم سلیمانی محور هماهنگکننده آن بود و وزیر خارجه وقت، برای مشکلتراشی سیاسی دست به استعفا زد، سه سال میگذرد. این بار سفر بسیار کوتاه و پرمحتوای بشار اسد پس از دیدار با رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور و نهایی شدن توافقات مورد علاقه طرفین با دیدار اختصاصی و چهار نفره بشار اسد، سردار قآانی فرمانده نیروی قدس و یک نفر چهارم با رهبر معظم انقلاب تکمیل شد.
ابعاد و اهمیت سفر
اهمیت اصلی این سفر، در دو بخش محتوایی و زمانی قابل بررسی است؛ چرا که تحولات جهانی و منطقهای با سرعت و پیچیدگی خاصی در حال وقوع است.
در تشریح وضعیت محیطی و جهانی، جنگ اوکراین را باید سرآغاز تحولات بزرگ در عرصه نظام بینالملل تلقی کرد، منازعهای طولانی که فراتر از جغرافیای جنگ در اوکراین تأثیرگذار خواهد بود و به تبع آن، بازیگران دیگر در عرصه بینالملل نیز برای جانمایی موقعیت خود یا حفظ و کسب شرایط برتر، دست به تلاشهای مشابه و در سطحی دیگر خواهند زد و بنا به نوع صفبندیهای هر کشور در دو سوی این منازعه، شرایط جدیدی نیز خلق خواهد شد.
سرنوشتساز بودن این منازعه جهانی، سایه پیامدهای زودرس خود را به جای گذاشته که یکی از آن پیامدها، حوزه رژیم صهیونیستی و مناطقی است که روسها با تدابیر خود به دنبال باز کردن جبهههای جدید فشار به طرف آمریکایی و غربی هستند.
مواضع رژیم صهیونیستی در جنگ اوکراین، واکنش روسها را در پی داشته است تا جایی که وزیر خارجه روسیه در خصوص اشغالیبودن سرزمینهای 1967 و جولان و قدس اظهار نظر کرده است. رویکرد اخیر روسها برای کاهش برخی یگانهای رزمی و خدماتی در سوریه که از سوی ترکها افشا شد، به وضوح از این مسئله پرده برمیدارد. پیام افشاگری ترکیه برای رژیم صهیونیستی این است که میدان در دست جمهوری اسلامی و حزبالله خواهد بود.
ترکها و گروههای تروریستی که با سرویسهای اطلاعاتی غربی و صهیونیستی در ارتباط هستند، طی روزهای اخیر با هدف قرار دادن یک مینیبوس انتقال نظامیان و نیروهای مقاومت، به دنبال واکنشسنجی در میدان هستند که پاسخهای اولیه به این جنایت داده شده و اقدامات اساسی دیگری در دستور کار است که ترکها را به شدت نگران کرده و درخواست آرامسازی محورهای عملیاتی در غرب حلب و ادلب هستند. در نظر گرفتن این شرایط است که اهمیت سفر بشار به تهران را چند برابر می کند.
بحران داخلی صهیونیستها
نکته دیگر، اوضاع به شدت آشفته و آسیبپذیر در درون رژیم صهیونیستی است که از یکسو، کابینه نیمبند نفتالی بنت در آستانه سقوط و انتخابات زودهنگام قرار گرفته و بیتوجهی صهیونیستها در خصوص راه حل بحران در فلسطینی، جامعه فلسطینی را به نقطه انفجار و انتفاضه نزدیک کرده و عملیاتهای دو ماه گذشته جهادی و واکنشهای فلسطین به اقدامات سرکوبگرانه و یورش به مسجدالاقصی، که ناتوانی دستگاههای نظامی و اطلاعاتی صهیسونیستها را عیانتر کرده، از شاخصههای دیگر صحنه فلسطین اشغالی و نگرانیهای صهیونیستهاست. برآوردهای استراتژیک در مراکز تصمیمسازی تلآویو تأکید کردهاند که در سال 2022 با سه تهدید اصلی مواجه هستند که شامل ایران، انتفاضه جهادی فلسطینی در کرانه باختری و مشکلات متعدد در داخل رژیم صهیونیستی است.
برخلاف گذشته که رژیم صهیونیستی همواره در موضع آفندی و هجومی برای فلسطینیها و محیط پیرامونی خط و نشان نظامی میکشید، معادله قدرت فلسطینی و مقاومت از یکسو و شرایط فرسوده و ناتوان صهیونیستها از سوی دیگر موجب شده است رئیس دفتر سیاسی حماس که از نیروهای جهادی فلسطین است، اعلام کند طی هماهنگیهایی که با جبهه مقاومت به عمل آورده، برای شکستن محاصره غزه اقدام خواهد کرد. این راهبرد که نیازمند بسط و شرح اختصاصی است، متکی به قدرت موشکی و پاسخ مقاومت فلسطینی و جبهه مقاومت منطقهای است که یک تحول بزرگ در معادله قدرت در فلسطین خواهد شد.
اکنون اوضاع میدانی و سیاسی سوریه به شکلی است که رسانههای صهیونیستی تأکید دارند تمامی تلاشهای تلآویو برای شکست بشار اسد به دلیل حمایتهای ایران به هدر رفته است و این مفهوم حاکی از کابوس صهیونیستها از تغییر وضعیت میدان در سوریه است که به ویژه در مورد بلندیهای جولان و آزادسازی آن از سوی مقاومت منطقهای، هراس و نگرانی جدی دارند.
صهیونیستها تأکید دارند که ایران با نزدیک شدن به سوریه و عراق، به دنبال جاده ابریشم جدید با محوریت تهران در منطقه است. بنابراین پیوند جغرفیایی و کارکردهای راهبردی این پیوند از ایران تا سواحل مدیترانه، یک رخداد بسیار خطرناک برای صهیونیستها تلقی شده و فشار صهیونیستها برای باقیماندن آمریکا در عراق و سوریه، با هدف ممانعت از این پیوند ژئوپلیتیک است.
پیوند راهبردی بین ایران و سوریه
برای تحلیل محتوای دیدار بشاراسد از تهران، به جز اینکه بشاراسد، دیدار با رهبری معظم انقلاب را دیدار با مرشد خود دانسته و برای آن لحظهشماری میکرده، باید به ابعاد جدید تحولات که ناشی از مؤلفههای مختلف و پیامدهای آن است، توجه کرد. اگرچه تخلیه محدود نیروهای روسی اثر چندانی در معادله جنگ در اوکراین ندارد؛ ولی بعد برجسته و اصلی آن، به چالش کشیدن رژیم صهیونیستی است که مواضع و رفتار گستاخانهای نسبت به روسیه از خود نشان داده و با به چالش کشیده شدن صهیونیستها در درون و محیط پیرامونی، اهرم فشار جدیدی علیه آمریکا و غرب شکل خواهند داد. همانگونه که آمریکا و انگلیس تلاش دارند با گشودن جبهه و محورهای تنش جدید علیه روسیه، فضای فشار فرسایش علیه آنان را افزایش دهند، همین رویکرد از سوی روسیه نیز دنبال میشود و رژیم صهیونیستی را در شرایط پارادوکسیکال قرار میدهد که با کوچکترین جرقه تحریکآمیز وضعیت خود را بحرانی خواهد کرد و هر درگیری جدی با مقاومت را میتوان آخرین درگیری و پایان برای صهیونیستها ارزیابی کرد؛ چرا که آمریکا و غرب نیز توان شرکت در جبهههای متعدد را نداشته و در حمایت جدی از صهیونیستها ناتوان خواهند کرد.
نکته محتوایی در دیدار رهبر معظم انقلاب و بشار اسد، کلیدواژههای استفاده شده است که به جز شخصیت بشار اسد در پایداری در مقابل تروریسم و حامیان آن، که موجب عزت کشور و ملت سوریه شد، پیوند راهبردی بین ایران و سوریه است و در کلیدواژه راهبردی بر ضرورت پاکسازی سوریه از تروریستها و کشورهای اشغالگر تأکید شده است.
این به معنای آن است که به جز رژیم صهیونیستی در وضعیت جدید در سوریه، گروههای تروریستی و کشورهای اشغالگر نیز با هزینههای این مرحله جدید مواجه خواهند شد. ترکیه که نمیخواهد شرایط بینابینی خود در منازعه اوکراین را از دست بدهد، پس از اقدام تروریستی در غرب حلب، پیامهای مطالبه آرامسازی به داخل سوریه منتقل میکند؛ زیرا برای صهیونیستها، رهایی یافتن از کابوس درگیری مستقیم با مقاومت منطقهای، فعال کردن درگیری نیابتی در داخل سوریه است که ترکیه را به چالش خواهد کشید.
در صورتی که روابط ترکیه با روسیه نیز دچار تنش شود، دهها میلیاردها دلار درآمد حاصل از روابط با روسیه و حاشیه مانور سیاسی و امنیتی خود در قبال فشارهای غربی و آمریکایی را از دست خواهد داد که برای اردوغان، قابل تحمل نخواهد بود.
این رویکرد روسیه برای فشار جبهههای جدید علیه آمریکا را در عراق نیز شاهد هستیم و باید منتظر برخی رخدادهای امنیتی جدید و روسمحور در عراق هم باشیم.
مقاومت در موضع برتر
مفهوم ارزیابی از شرایط منطقه و درون رژیم صهیونیستی و وضعیت آفندی مقاومت فلسطینی و منطقهای این است که نه تنها، در موضع برتر در مقابل صهیونیستها قرار دارند، بلکه شرایط پیشدستانهای در رخدادهای مرتبط با منازعه قدرت جهانی را هم در اختیار دارند و برای شرایط پیشبینی نشده یا هدفگذاری شده آماده میشوند. کاسته شدن برخی یگانهای رزمی و خدماتی روسیه در سوریه، به معنای وارد هزینه کردن رژیم صهیونیستی و آمریکا و غرب و ترکیه در سوریه است که میدان اصلی در دست ایران و مقاومت خواهد بود. اگر دامنه منازعه اوکراین از نگاه آمریکا، گسترش و استمرار بحرانسازی علیه روسیه و چین است و آماده است تا محیط منطقهای را نیز در قفقاز و آسیای میانه و شبهقاره وارد تنش و بحران کند و چین نیز برای مقابله با آمریکا در جنوب شرق آسیا در آماده باش به سر میبرد و مسئله تایوان یکی از نقاط احتمالی منازعه گسترش یابنده است، مقاومت و ایران نیز باید برای این وضعیت آشفته بینالمللی و کاستن از هزینه بحرانهای تحمیلی و بهرهمندی از فرصتهای راهبردی و پیشدستانه آماده باشند و نقش و جایگاه منطقهای خود را ارتقا بخشند.
این فرصت در حوزه پیرامونی ایران مهیاست و آمریکا و متحدان آن در بدترین وضعیت آسیبپذیری به سر میّبرند. این عرصههای آسیبپذیری از یمن تا عراق و سوریه و لبنان و فلسطینی و شرایط خاکستری در پاکستان و افغانستان وجود دارد و تلاطمهای منازعه جهانی، در غرب آسیا میتواند و باید در سبد قدرت و جایگاه ایران و جبهه مقاومت تعریف و دنبال شود. بدیهی است که به موازات تغییر وضعیت میدان در سوریه، باید جایگاه ایران در سیاست و اقتصاد سوریه افزایش یافته و وزن ایران در مذاکرات آستانه و ژنو تغییر کند و در دست داشتن پاشنه آشیل غرب در کیان صهیونیستی و کابوس فروپاشی و موجودیت این رژیم، از سوی ایران و مقاومت به عنوان یک اهرم بازدارنده و مدیریتکننده در رفتارهای غربی مورد استفاده قرار گیرد.