حوادث رخ داده در انتخابات سال 1388 را میتوان تعیین عینی جنگ روایتهایی دانست که آثار آن از جدال در ذهنها و کلامها عبور کرده و در کف جامعه، به تنش و درگیری و اردوکشی خیابانی انجامید[...]
حوادث رخ داده در انتخابات سال 1388 را میتوان تعیین عینی جنگ روایتهایی دانست که آثار آن از جدال در ذهنها و کلامها عبور کرده و در کف جامعه، به تنش و درگیری و اردوکشی خیابانی انجامید و پایتخت را برای روزهای متمادی به محلی برای درگیری و آشوب و بلوا بدل کرد و امنیت را از مردم گرفت. در این میان، دو روایت تمام قد در برابر یکدیگر صفآرایی کرده بودند و هر یک تلاش میکردند به نحوی اذهان عمومی را مطابق آنچه خود مدعی بودند، سامان دهند.
روایت اول: روایت سلامت!
روایت اول معتقد بود نظام اسلامی مبتنی بر رأی و خواست ملت شکل گرفته و در طول حدود چهار دهه گذشته و در بیش از 30 انتخابات برگزار شده، این اراده و خواست ملت بوده که پیش رفته و برگزیده شده و بر مسند قدرت تکیه زده است و نظام اسلامی آرای مردم را به مثابه حقالناس دانسته و صیانت از آرا را به خوبی تأمین کرده است. به واقع، نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی به نحوی طرحریزی شده که امکان هرگونه تقلب سازماندهی شده در آن وجود ندارد و نهادهای نظارتی با اشراف کامل بر روند انتخابات، سلامت آن را تضمین کردهاند.
روایت دوم: روایت تقلب!
روایت دوم تصویری مخدوش و مشوش از انتخابات در ایران ارائه میکرد که مبتنی بر آن جمهوری اسلامی آلوده به تقلب و تخلف بوده و نمیتوان اعتمادی به سلامت انتخابات آن داشت. در انتخابات روز 22 خرداد 1388 نیز عملاً این تقلب رخ داده و آنچه در قالب نتایج انتخابات اعلام شده، آمار مخدوشی است که بازتابدهنده رأی ملت نیست و فرد دیگری حائز بیشترین آرای ملت شده است و رئیسجمهور معرفی شده انتخاب واقعی اکثریت رأیدهندگان نیست! در این انتخابات یک اراده سیاسی تصمیم گرفته بود تا به جای ملت تصمیم بگیرد و گزینه مدنظر خود را به هر نحو ممکن بر صندلی قدرت بنشاند و در این مسیر از هرگونه تخلف دریغ نورزید و اراده خود را پیش برد.
صف آرایی دو روایت
طبیعی است که در هر نظام سیاسی اصل بر اعتماد به نظام حاکم و مجریان انتخابات است و این روایت اول است که اصل بوده و روایت دوم باید برای ادعای خود دلایل و قراین و مستنداتی ارائه کند؛ اما روایت دوم به جای آنکه مستنداتی ارائه دهد، از شگردهای مختلف عملیات روانی، همچون اتهامزنی و برچسبزنی و بزرگ نمایی و پافشاری و تکرار بهره میگرفت. در این مسیر، مدعیان تقلب در انتخابات همه توان رسانهای داخلی و خارجی خود را نیز برای فراگیر کردن «روایت تقلب» به صف کرده بودند!
شبهه افکنی پیش از برگزاری انتخابات
سال 1387 بود که به تدریج فضای کشور آماده انتخابات شد و جریان اصلاحطلب خیلی زود بر طبل تقلب کوفت. در تیر ماه آن سال، سازمان مجاهدین انقلاب طی قطعنامه كنگره دوازدهم خود موضوع «تقلب» در انتخابات پیشرو را برای اولین بار مطرح کرد. چند ماه بعد، در مراسم سیامین سالگرد قانونگذاری در مجلس شورای اسلامی در آذرماه سال 1387، مرحوم هاشمیرفسنجانی اعلام داشت: «مردم هیچ گاه ضد انقلاب نمیشوند و اگر احساس کنند، رأیشان جور دیگری خوانده میشود و تأثیرگذار نیست و نیز احساس کنند نمیتوانند نقش خود را بهخوبی در جامعه ایفا کنند، حضورشان ضعیف میشود.»
«محسن آرمین» سخنگوی سازمان نیز در دی ماه سال 1387 اظهار داشت: «از مراجع تقلید میخواهیم نظر خود را درباره حكم شرعی دست بردن در آرای مردم بهصراحت اعلام كنند تا با اعلام نظر آنها، جلوی تخلف در انتخابات گرفته شود.» سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب كارگزاران سازندگی نیز همین سخنان را به نحوی دیگر تکرار و تصریح کرد: «مردم باید اطمینان داشته باشند كه رأیشان درست خوانده میشود تا پای صندوق رأی بیایند. باید بدانند هرچه آنان میخواهند، همان اتفاق میافتد و امانت حفظ خواهد شد.»
حجم این سمپاشی و تخریب به حدی بود که رهبر معظم انقلاب در نخستین روز سال 1388 در جمع زائران حرم رضوی به «تلاشهایی برای خدشهدار جلوه دادن انتخابات» هشدار دادند.
اما این توصیهها و راهنماییها این جریان سیاسی را که موفقیت خود را در القای تقلب در انتخابات میدید، از مسیری که برگزیده بود، منصرف نکرد!
چند روز بعد در تاریخ 21 فروردین ماه، سازمان مجاهدین طی بیانیهای در حمایت از نامزدی میرحسینموسوی، اینگونه ادعای دورغین خود را تکرار کرد: «سلامت انتخابات به شدّت به مخاطره افتاده است؛ به طوری كه دیگر تقریباً اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رأی گرفته تا آرای شركتكنندگان وتا آرای كاندیداها وجود ندارد.»
تداوم این جریان موجب شد نهم اردیبهشت 88 نیز این موضوع در میان محورهای بیانات رهبری جای گیرد و معظمله تأکید کنند: «با حضور پرانگیزه مردم همواره انتخاباتی سالم، متقن و خوب در ایران برگزار شده اما متأسفانه برخی دوستان بیانصاف و کسانی که جزء ملت هستند و توقع دارند مردم به آنها توجه کنند، با ناسپاسی علیه ملت حرف میزنند و با تکرار حرف دروغ دشمن سلامت انتخابات را زیرسؤال میبرند.»
در این بین زیر سؤال بردن اعتبار مجریان و ناظران انتخابات، مهمترین شگرد رسانهای این جریان بود. میرحسینموسوی سردمدار این تخریبها بود و اعلام داشت: «دولت من نه دولت رمالی خواهد بود، نه دولت کفبینی.»
اقدام جنجالی دیگر این جریان راهاندازی کمیتهای با عنوان «صیانت از آرا بود که رسماً تهدید و تخریبکننده شورای نگهبان بود. این مجموعه «غیرقانونی» با صدور بیانیههای مکرر قبل و پس از برگزاری انتخابات، نقش عمدهای را در صحنهآرایی رخدادهای تلخ انتخابات دهم ایفا کرد. این بیانیهها که با امضای «محتشمی» منتشر میشد، ضمن تشکیک و تردید در سلامت انتخابات و ادعای تقلب در آن، با صراحت ابطال انتخابات را خواستار شد، به واقع بخشی از موجآفرینی و دامن زدن به آشوبها ناشی از کارکرد این کمیته بود.
هر چه به روز برگزاری انتخابات نزدیک میشدیم، تردید به سلامت انتخابات از سوی اصلاحطلبان بیشتر میشد و این مسئله به شدت اذهان عمومی را مغشوش کرده بود.
تردید در پای صندوق رأی
تردیدافکنی تا پای صندوق رأی هم ادامه داشت تا جایی که مرحوم هاشمیرفسنجانی نیز بهطور ابهامآمیز، دغدغه خود را درباره سلامت انتخابات اعلام کرد و در هنگام رأی دادن گفت: «بسیار مهم است که این انتخابات به گونهای برگزار شود که هیچکس نتواند شبههافکنی کند و همه بپذیرند آنچه از صندوق بیرون میآید، همان باشد که مردم رأی دادند.»
عفت مرعشی، همسر وی نیز پس از اینکه رأی خود را به صندوق انداخت، خطاب به مردم و خبرنگاران گفت: «شما شاهد هستید که من در رأی خود نام میرحسینموسوی را نوشتم و امیدوارم که تقلبی صورت نگیرد که اگر این اتفاق بیفتد، من در پل صراط از آنها نخواهم گذشت... اگر تقلب نشود، موسوی رئیسجمهور میشود؛ ولی خدا نکند تقلب کنند که اگر اینگونه شود، مردم به خیابانها میآیند و اعتراض میکنند!»
ادعای زودهنگام پیروزی
سناریوی تبلیغاتی تکمیلی سران فتنه، ایجاد یک جنگ روانی و اعلام زودهنگام پیروزی در انتخابات بود. در این میان، پایگاههای خبری متعدد این جریان همزمان به درج اخباری مبنی بر پیش افتادن موسوی در انتخابات، مشغول شدند. در این میان، اوج فتنهگری را رأس متوهم فتنه بر عهده گرفته بود که پیشاپیش خود را پیروز انتخابات دانست و چنین بیانیهای صادر كرد:
«به نام خداـ مردم شریف ایران. ضمن تشکر از حضور پرشور و استقبال گسترده شما از انتخابات ریاستجمهوری، به اطلاع میرساند طبق گزارشها و مستندات واصله علیرغم تخلفات و کارشکنیهای متعدد و نارساییهای گسترده، مستندات واصله حاکی از آن است که رأی اکثریت قاطع مردم، متوجه این خدمتگزارشان بوده است. از مسئولان امر میخواهم در شمارش آرا نهایت دقت را بنمایند و اعلام میکنم در غیر اینصورت، از همه امکانات قانونی برای احقاق حقوق حقه ملت ایران اقدام خواهم کرد. همینجا فرصت را مغتنم میشمارم و از ملت شریف ایران میخواهم آماده برگزاری جشن پیروزی در شامگاه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) باشند.»
روایت تقلب و اردوکشیهای خیابانی
با اعلام نتایج انتخابات و معلوم شدن شکست سنگین نامزد اصلاحطلبان، زمان نتیجهگیری از «روایت تقلب» فرا رسیده بود و آن، فرمان آغاز اردوکشیهای خیابانی بود. اولین بیانیه میرحسینموسوی در اعتراض به نتایج اعلام شده در ظهر روز شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ صادر شد. در این بیانیهـ که آغازگر آشوبها و اغتشاشات چند روزه در کشور بودـ ضمن متهم کردن مسئولان انتخابات به «شعبده بازانی» که امانتدار نیستند و برای «حاکمیت دروغ و استبداد» تلاش میكنند، اعلام کرد، «تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نخواهد شد» و «موج سبز عقلانیت»(!؟) را ادامه خواهد داد.
بلافاصله مجمع روحانیون مبارز که آبروی سیاسی خود را با پیروزی میرحسین گره زده بود، به میدان آمد و با صدور بیانیهای، سخن موسوی را مبنی بر ابطال انتخابات تکرار کرد و با تأکید بر «مهندسی انتخابات»، خواستار «ابطال انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانهتر و منطقیتر» شد! سازمان مجاهدین نیز با ورود به عرصه بیانیهنویسی، همسو با موسوی و مجمع بیانیهای شدیدالحن و مملو از تهمت و ناسزا به دولت قانونی جمهوری اسلامی صادر کرد و چنین نوشت: «آنچه در این انتخابات رخ داد، علاوه بر تقلبات و تخلفات گسترده و بیسابقه در صندوقهای رأی، سوءاستفاده حداکثری از تمامی امکانات و فرصتهای در اختیار برای مهندسی آرا، رأیسازی بود.»