جنجالآفرینی برای امتیازگیری بیشتر
مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا در دوحه دو پایان متفاوت داشت؛ درحالیکه طرف ایرانی از مثبت و سازنده بودن مذاکرات صحبت میکرد، طرف غربی مذاکرات را کاملاً بینتیجه و شکستخورده نامیده و در آخرین اظهارنظر، رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران نیز مدعی شد، طرف ایرانی نمیدانست چه میخواهد!
نکات تحلیلی:
1- اگر آمریکا تمایل بازگشت به توافق برجام را دارد باید خسارتهای ناشی از خروج یکجانبه از آن را جبران کند؛ این حق ملت ایران است و کسی نمیتواند از آن عدول کند. راستی آزمایی و تضمین بهعنوان دو مطالبه مهم تیم ایرانی، ریشه در همین موضوع دارد
. 2- تیم ایرانی همواره با ابتکار عملهای جدید خود باعث شده که مذاکرات پیش برود؛ اما طرف آمریکایی بهجای تعامل و گفتوگو، فاز اول مذاکره در اتاق را تمام کرده تا با جنگی هیبریدی و ترکیبی، همراه با ایجاد فشارهای گوناگون در زمینههای مختلفی چون حوزه رسانه و پروپاگاندا، جنگ ادراکی و شناختی، جنگ سایبری، استفاده از بار تبلیغی سفر بایدن به منطقه، جنگ ارزی و ... عملاً وارد فاز دوم مذاکره شده است. همواره در سوی دیگر سکه مذاکره آمریکایی، فشار و تهدید وجود داشته است! 3- یکی از فنهای آمریکاییها در مذاکرات، تلقین محدودیت زمان و از دست رفتن فرصت برای طرف مقابل است؛ این در حالی است که در حقیقت زمان برای آمریکا در حال از دست رفتن است!
در گزارشی که اکسیوس به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی منتشر کرده، آمده است: «احساس میشد ایرانیها هیچ عجلهای برای دستیابی به توافق از خود نشان ندادند». این موضع منطقی تیم مذاکرهکننده، باعث بههمریختگی طرف غربی شده است. در عمل نیز ایران سرنوشت کشور را به مذاکرات گره نزده است و لذا از حالا میتوان به آمریکاییها گفت که از قِبَل فشار زمانی، چیزی عاید شما نخواهد شد.
نکته پایانی:
ایران گزینههای بسیاری روی میز دارد که به توافق با غرب بستگی ندارد. بهبود تجارت خارجی در چهارچوب سیاست همسایگی و فعال نمودن ظرفیت ترانزیتی جمهوری اسلامی ایران، تقریباً بدون وابستگی به توافق به غرب، قابل انجام هست. بحران مواد غذایی و انرژی که الآن در غرب وجود دارد، دامنگیر ایران نشده و نخواهد شد. به این دلایل و دهها دلیل دیگر میتوان گفت ایران عجلهای برای توافق هستهای ندارد تا این عجله منجر به توافق بد بشود و اتفاقاً این طرف غربی است که با سپری شدن زمان، باید امتیاز بیشتری بدهد.
(نویسنده: علی کارگر)